گفت‌وگو با مرد شیشه‌ای که به خاطر سوء‌ظن دوستش را کشت

  • حوادث
  • شنبه ۸ شهریور ۱۳۹۹ ۹:۲۱
    کد خبر :741864

مرد جوانی به اتهام قتل دوستش دستگیر شده است. این فرد بعد از مصرف شیشه، توهم سراغش آمد و با تصور این‌که دوستش به همسر او نظر دارد، مرتکب قتل شد. بعد هم دست و پای مقتول را بست تا روحش، او را تعقیب نکند.

تحقیقات جنایی در این پرونده از دهم خرداد امسال و همزمان با کشف جسد مقتول در خانه‌اش در محله محمدشهر آغاز شد. اهالی ساختمان با انتشار بوی تعفن از خانه سعید، چند بار به مقابل خانه‌اش آمده و در زدند، اما او پاسخگو نبود به همین خاطر، با پلیس تماس گرفته و موضوع را گزارش دادند.

در ادامه تیمی از ماموران در محل حاضر شده و با توجه به این‌که احتمال جنایت وجود داشت، با دستور قضایی در را باز کرده و پس از ورود به خانه با جسد مرد جوان روبه‌رو شدند که دست و پاهایش از پشت سر بسته شده بود. تحقیقات محلی نشان داد، سعید از چند ماه قبل این خانه را اجاره کرده و تنها در آنجا زندگی می‌کرد. چند روز قبل اعضای خانواده‌ای مهمان او بودند که سه روز قبل آنجا را ترک کرده بودند. از آن زمان کسی سعید را ندیده بود.

به گزارش ایلنا،با کشف این سرنخ احتمال قتل به دست مهمانان سعید مطرح و تجسس برای دستگیری آن‌ها آغاز شد که هویت دوست او به نام محسن شناسایی و در تهران دستگیر شد. متهم در جریان تحقیقات مدعی شد به خاطر این‌که به دوستش شک داشته او را به قتل رسانده است. متهم پس از تحقیقات در دادسرای جنایی کرج با دستور بازپرس ویژه قتل با قرار قانونی روانه زندان شد.

عوارض هولناک اعتیاد به شیشه
مریم جنت‌آبادی، حقوقدان:

در این پرونده، ردپای اعتیاد در وقوع جنایت به‌خوبی دیده می‌شود. در چند سال اخیر با افزایش مصرف مواد مخدر صنعتی، شاهد وقوع جنایت‌های هولناکی تحت تاثیر توهم مصرف آن هستیم. جنایت‌هایی که قاتل بعد از چند روز خارج شدن از توهم شیشه، باور نمی‌کند او مرتکب این جنایت شده باشد. مصرف شیشه در ابتدا باعث سرخوشی می‌شود و فرد انرژی می‌گیرد، اما در ادامه منجر به اعتیاد شده و عوارض مصرف آن شروع می‌شود. اثرات روانی شامل احساس اجبار شدید به مصرف، افت کارکرد، رفتار تکانه‌ای و ناگهانی، رفتار اجباری و تکراری، پرخاشگری و بی‌قراری، نوسانات عاطفی و خلقی، بد بینی شدید به‌خصوص به خانواده، توهم و هذیان و گوشه‌گیری در فرد بروز می‌کند.

مصرف این ماده مخدر و اثرات آن باعث وقوع قتل به خاطر سوء‌ظن و توهم و رفتار‌های خشن و درگیری از سوی فرد معتاد می‌شود. همچنین مصرف شیشه باعث افزایش میل جنسی و در پی آن وقوع تجاوز به عنف می‌شود. فرد شیشه‌ای از رفتار اطرافیان برداشت‌های نادرستی دارد و هر حرکتی برای او معنادار می‌شود. او از نگاه‌ها یا گفته‌های عادی دو نفر برداشت نادرست دارد و همواره احساس می‌کند دیگران با حرف‌ها یا نگاه‌هایشان او را متهم می‌کنند. در خانواده‌هایی که زوجین به شیشه اعتیاد دارند، شاهد اتفاقات تلخی هستیم و فرجامی هولناک مانند کارتن‌خوابی، قتل یا موضوعات غیراخلاقی برای آن‌ها رقم می‌خورد.

خانواده‌ها باید در‌خصوص وجود معتادین به شیشه در خانه هوشیار باشند و رفتار‌های آن‌ها را زیر نظر داشته و در صورت بروز رفتار‌های غیرعادی و تکانشی، موضوع را با کارشناسان حوزه اعتیاد در میان بگذارند و از آن‌ها برای انتخاب بهترین واکنش کمک بگیرند. قتل‌هایی که تحت تأثیر توهمات مصرف شیشه اتفاق می‌افتد از نظر شکل و نحوه وقوع بسیار فجیع و دردناک است و عمدتا نیز نزدیکان فرد شیشه‌ای را مورد تهدید قرار می‌دهد.

پرواز روح از بدنش را دیدم

هنوز تحت تاثیر توهم مواد مخدر است و داستان عجیبی برای قتل طرح می‌کند. قبول دارد که گلوی دوستش را گرفته و دست و پایش را با سیم بسته، اما می‌گوید: «تا جسد مقتول را نبینم، به قتل اعتراف نمی‌کنم و آن را قبول ندارم. شاید من او را نکشته باشم.»

چند سال داری؟

۳۵ سال.

اما چهره‌ات بیشتر نشان می‌دهد.

به خاطر اعتیاد است.

چی مصرف می‌کنی؟

هر چی گیرم بیاد هروئین، حشیش، شیشه.

سابقه داری؟

بله. دو بار به اتهام سرقت دستگیر و روانه زندان شدم.

با مقتول در زندان آشنا شدی؟

نه. یک روز در جنوب تهران، در محلی مواد می‌کشیدیم.

او هم معتاد بود؟

گاهی می‌کشید.

چرا به خانه او آمده بودی؟

چون صاحبخانه بیرونم کرده بود و خانه و زندگی نداشتیم.

همراه همسر و فرزندانت آمده بودی؟

بله. دو هفته‌ای آنجا بودیم تا بتوانیم خانه‌ای پیدا کنیم.

همسرت می‌دانست معتادی؟

او خودش هم معتاد است. قبل از ازدواج معتاد بود.

زندگی با او باعث اعتیادت شد؟

نه. دوری از پدر و مادرم. آن‌ها در شهرستان بودند و نمی‌توانستم دوری آن‌ها را تحمل کنم به همین خاطر به سمت اعتیاد رفتم. این‌طوری خودم را از فشار روحی دوری آن‌ها رها می‌کردم.

چه شد سعید را کشتی؟

چون به زنم نظر داشت.

از کجا می‌دانی؟

جلوی خودم به زنم می‌گفت از محسن جدا شو بیا با من زندگی کن. حتی پولی که برای زنم بود را از او گرفته بود و نمی‌داد. چند بار گفتم پول را بده تا برویم خانه‌ای اجاره کنیم، اما تهدید کرد اگر پول را بگیرم دیگر پدر و مادرم را نمی‌بینم و آن‌ها گروگان او هستند.

خودش ازدواج نکرده بود؟

می‌گفت چند سال قبل ازدواج کرده و از همسرش جدا شده است.

چطور او را کشتی؟

روز قبل از همسرم خواستم همراه بچه‌ها به خانه مادرش برود. زنم موقع رفتن، صد هزار تومان به من داد که با آن مواد خریدم و با سعید کشیدیم. بعد از کشیدن مواد یاد حرف‌ها و رفتار‌های سعید افتادم و تصمیم گرفتم او را بکشم. به همین خاطر خفه‌اش کردم.

پس قبول داری خفه‌اش کرده‌ای؟

بله. اما معلوم نیست مرده باشد. من جسدش را ندیدم.

چرا دست و پایش را با سیم بستی؟

برای این‌که روحش مرا تعقیب نکند. وقتی او را خفه کردم، روحش را دیدم که از بدنش جدا شد و در حال پرواز بود. خیلی ترسیدم. دست و پایش را با سیم بستم تا روحش از بدنش جدا نشود و من را تعقیب نکند. روح را در بدنش نگه داشتم، به همین خاطر می‌گویم شاید زنده باشد.

بعد چه کردی؟

با همسرم تماس گرفتم و برایش تعریف کردم که سعید را کشته‌ام تا دیگر به او نظر نداشته باشد.

در این مدت کجا مخفی شده بودی؟

در تهران کارتن‌خواب شده بودم. شب‌ها در پارک‌ها می‌خوابیدم. روز‌ها ضایعات جمع می‌کردم و با فروش آن پول مواد و غذایم را جور می‌کردم.

منبع: جام جم

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید