علت علاقه عربستان سعودی به توسعه روابط با چین چیست؟

    کد خبر :958658
علاقه عربستان سعودی به توسعه روابط با چین

سعودی ها چین را شریکی مطمئن جهت تحقق اهداف و منافع خود یافته اند. از این رو انتظار می رود که در سال های آتی شاهد توسعه روابط چین و عربستان سعودی در حوزه های مختلف باشیم. نکته قابل تامل در این میان این است که عربستان سعودی در رابطه با چین، چیزهایی را می بیند و کسب می کند و برای آن ها برنامه ریزی می کند که دستیابی به آن ها را در چهارچوب روابط با آمریکا غیرممکن و غیرمحتمل ارزیابی می کند.

بازتاب خبرگزاری “ساوث چاینا مورنینگ پست” در گزارشی با اشاره به سفر اخیر “شی جین پینگ” رئیس جمهور چین به عربستان سعودی، به طور خاص سعی کرده به این سوال اساسی و محوری پاسخ دهد که علت علاقه کنونی عربستان سعودی جهت توسعه روابط با چین چیست؟

خبرگزاری “ساوث چاینا مورنینگ پست” در گزارش خود می نویسد:

«عربستان سعودی جهت یافتن متحدان جدید در عرصه بین المللی، به تازگی فرش قرمز را زیر پای “شی جین پینگ” رئیس جمهور چین جهت انجام یک سفر سه روزه از سوی وی به این کشور پهن کرده است. دو کشور قراردادهایی را به ارزش 30 ملیارد دلار جهت تقویت روابط دوجانبه امضا کرده اند.

در شرایط کنونی، برخی ارزیابی ها حجم تجارت میان ریاض و پکن را مبلغی بالغ بر 90 میلیارد دلار ارزیابی می کنند. با این حال، زمینه و بافتی که در قالب آن، ملاقات های اخیرِ رئیس جمهور چین با مسوولان عربستانی انجام گرفته از اهمیت زیادی برخوردار است.

دولت های عربی حاشیه خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی، به بازیگرانی کلیدی و مهم در بازارهای جهانی انرژی تبدیل شده اند. این مساله به ویژه پس از تحریم های چند ماه اخیر غرب علیه روسیه در بحبوحه جنگ اوکراین و هدف قرار گرفتن بخش نفت و گاز روسیه که قیمت انرژی را در اروپا و آمریکا بالا برده، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار شده است.

در این راستا، جهت مقابله با روند رو به رشد افزایش بهای انرژی، دولت آمریکا به ریاست جمهوری “جو بایدن” حتی به فکر حذف برخی محدودیت ها جهت دریافت منابع انرژی ونزوئلا و حتی ایران نیز افتاده بود (کشورهایی که سال هاست تحت تحریم آمریکا و غرب هستند). در این فضا، بایدن حتی زمانی به روسای امارات و ولیعهد عربستان نیز جهت ایفای نقشی که مطلوب غرب در بازار جهانی انرژی باشد هم تماس گرفته است. با این حال، آن ها پاسخ تماس وی را ندارند.

عربستان سعودی همچون بسیاری از دولت های عرب حاشیه خلیج فارس، از جمله متحدان آمریکا است که انتظار دارد واشینگتن از آن در برابر برخی تهدیدات و چالش های منطقه ای حراست و حفاظت کند. با این حال، پس از آنکه حوثی های یمنی در چندین نوبت به تاسیسات نفتی عربستان حمله کردند، واشینگتن هیچ جدیت و اراده‌ای را از خود جهت حفاظت از عربستان سعودی نشان نداد.

جو بایدن رئیس جمهور کنونی آمریکا همچنین در بحبوحه کارزار تبلیغاتی خود جهت شرکت در انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 کشورش نیز از تعهد خود به تبدیل کردن رژیم عربستان و ولیعهد این کشور محمد بن سلمان به موجودیت هایی “منزوی و مطرود” در عرصه بین المللی اشاره کرد. مساله ای که از خاطر رژیم سعودی و شخص بن سلمان نیز نرفت.

جالب اینکه سفر ماه جولای جو بایدن به جده عربستان و ملاقات وی با محمد بن سلمان جهت قانع کردن او برای افزایش تولید نفت این کشور نیز خیلی زود پوچ بودن خود را نشان داد. زیرا تنها اندکی بعد، عربستان سعودی اعلام کرد که در همراهی با تشکیلات اوپک پلاس و به طور خاص روسیه، میزان تولید نفت روزانه خود را تا دو میلیون بشکه کاهش خواهد داد. موضوعی که ضربه ای قابل توجه به کشورهای غربی و اقتصادهای آن ها به شمار می رود.

در این شرایط، جالب بود که بایدن دولت عربستان را تهدید کرد که رویه های انچنینی آن علیه منافع آمریکا می‌تواند “پیامدهای جدی” را برای این کشور(عربستان) به همراه داشته باشد. در عین حال وی تاکید کرد که آمریکا قصد ندارد پا پس بکشد(در خاورمیانه) و خلا قدرتی را ایجاد کند که قدرت هایی نظیر ایران، چین و یا روسیه آن را پر کنند.

در این فضا، چینی ها مراودات خود با دولت عربستان را بر پایه آنچه احترام متقابل و به ویژه عدم دخالت در امور داخلی آن ها عنوان می کنند، استوار ساخته اند. مساله ای که برای طرفِ سعودی کاملا جذاب است. در واقع سعودی ها کاملا نسبت به رویه ها و سیاست های استعمارگرایانه و اساسا وجود این طرز فکر در واشینگتن اعتراض دارند. از نگاهِ آن ها، آمریکا صرفا کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس را به مثابه کنشگرانی می بیند که باید دست بسته در برابر دولت آمریکا قرار داشته باشند و هر آنچه این دولت می گوید را تمام و کمال اجرایی و عملیاتی کنند.

با این حال، کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس مخصوصا عربستان سعودی در حال گرایش و چرخش به سمت قدرت های شرقی نظیر چین و روسیه هستند. کشورهایی که سرمایه گذاری های قابل اتکا و محسوسی که به نفع هر دو طرف است را در عربستان انجام می دهند و برخلاف آمریکا صرفا وعده های توخالی و پوچ نیز نمی دهند.

برای مثال، عربستان سعودی خواستار کمک چین جهت توسعه برنامه موشک های بالستیک بومی این کشور شده است. این در حالی است که اساسا آمریکا چنین ارائه کمکی به سعودی ها را نمی پذیرد. دیدار اخیر رئیس جمهور چین از عربستان سعودی را بایستی چیزی فراتر از صِرف گفتگوها و رایزنی های دیپلماتیک و اقتصادی میان دو طرف دانست. در نتیجه این دیدار احتمال می رود که عربستان بیش از پیش در ابتکار اقتصادی معروف دولت چین موسوم به “یک کمربند-یک جاده” ادغام شود و یا حتی گمانه زنی هایی دال بر تسهیل روند عضویت چین در سازمان بریکس نیز مطرح می شود.

در شرایطی که حضور آمریکا در منطقه خاورمیانه در سال های اخیر موجب جنگ ها و کودتاها و ناامنی های فراوانی شده، با این حال، انتظار می رود که افزایش حضور چین در معادلات منطقه خاورمیانه، حدی از ثبات و شکوفایی اقتصادی را برای این منطقه به همراه داشته باشد.

بسیاری از ناظران و تحلیلگران بر این باورند که علاقه عربستان جهت توسعه روابط با چین تا حد زیادی ریشه در این مساله دارد که سعودی ها همکاری های به ویژه اقتصادی با پکن را در راستای تحقق اهداف و اصول “چشم‌انداز 2030 “خود ارزیابی می کنند. این در حالی است که آمریکا صرفا معطوف به کسب منافع خاص خود در منطقه خاورمیانه است و هیچ توجهی به سرمایه گذاری و رونق اقتصادی متحدانش در این منطقه ندارد. این قبیل رویه‌های یکجانیه آمریکا در قبال عربستان سعودی در شرایطی اتفاقا می افتد که واشینگتن به شدت به عربستان نیاز دارد.

سعودی ها چین را شریکی مطمئن جهت تحقق اهداف و منافع خود یافته اند. از این رو انتظار می رود که در سال های آتی شاهد توسعه روابط هر چه بیشتر چین و عربستان سعودی در حوزه های مختلف باشیم. نکته قابل تامل در این میان این است که عربستان سعودی در رابطه با چین (از رابطه با این کشور) چیزهایی را می بیند و کسب می کند و برای آن ها برنامه ریزی می کند که دستیابی به آن ها را در چهارچوب روابط با آمریکا را غیرممکن و یا غیرمحتمل ارزیابی می کند.»

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید