درگیری لفظی سهامدار و مدیرعامل در مجمع سالیانه «های وب»/ فیلم

امروز چهارشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۳ مجمع فوق العاده‌های وب به منظور تصمیم گیری درباره افزایش سرمایه و تطابق اساسنامه شرکت با نمونه اساسنامه سازمان بورس برگزار شد. همان گونه که پیش بینی می‌شد به دلیل حواشی این نماد در چند وقت اخیر، این مجمع با تنش همراه بود و درگیری لفظی بین سهامداران و مدیرعامل ایجاد شد. در این مجمع چه گذشت؟

امروز مجمع فوق العاده‌های وب به منظور تصمیم گیری درباره افزایش سرمایه و تطابق اساسنامه شرکت با نمونه اساسنامه سازمان بورس برگزار شد. به دلیل مشکلاتی که بر سر راه برگزاری این مجمع وجود داشت، این مجمع تنفس خورد و قرار شد که فردا برگزار گردد.

اما همان گونه که پیش بینی می‌شد به دلیل حواشی این نماد در چند وقت اخیر، این مجمع با تنش همراه بود و درگیری لفظی بین سهامداران و مدیرعامل ایجاد شد.

به نوشته نبض بورس؛ بعد از اعلام اینکه مجمع تنفس خورد و به فردا موکول شد، یکی از سهامداران که ناراحت از وضعیت سهم بود، لب به اعتراض گشود که متاسفانه با برخورد‌ها و توهین‌های مدیرعامل‌های وب رو به رو شد.

سهامدار معترض به سید ایمان میری مدیرعامل‌های وب به اعتراض گفت: شما در این نماد چه… می‌خوردید؟ مرد حسابی شما پدر سهامدار را در آوردید! پول ملت را نصف کردید! چه کار می‌کنید؟ هر … می‌خریدید الان ده برابر شده بود!

میری در پاسخ به این سهامدار گفت: شما فعلا همین خورد و خوراک خودت را بخور! تا بعد! برو پی کارت ببینیم!

میری در ادامه به سهامدار معترض گفت: قشنگ بنشینید و حرفتان را بزنید!

سهامدار: جواب باید پس بدهید!

میرِی: بالا و پایین شدن قیمت سهم به من ربط ندارد! اصلا به من ربط ندارد

سهامدار: پس به کی ربط دارد؟

میری: اگر این گونه هست بروید شکایت کنید!

سهامدار: دهن من را باز نکنید!

میری: دیگر دهنت را می‌خوای برای چی باز کنی؟ هر چی خورد و خوراکت بود پس دادی!

سهامدار: هر آشغالی خریده بودیم چند برابر شده بود

میری: می‌خواستید نخرید! کسی به شما گفت بخرید؟

سهامدار: شما صورت‌های مالی را دستکاری می‌کنید!

میری: چطور دستکاری کردیم؟

سهامدار: کدام … بود می‌گفت ۶ ماهه من سود ساختم؟

میری: گزارش حسابرس است دیگر!

سهامدار: چرا زدید؟

میری: مگر می‌شود نزنیم؟ الان کی گفته نیست؟

سهامدار: ۳ هزار میلیارد تومان پول دست شماست معلوم نیست چیکار دارید می‌کنید؟

میری: قاعدتا اینجور که شما فکر می‌کنید، آتش زدم!

سهامدار: مگر شهر هرت است؟

میری: بله شهر هرت است!

میری: هر حرفی داری قشنگ پشت سر هم بزن اگر نداری برو پی کارت!

سهامدار: شما باید به ما نشان بدهی که کدام بی… اومد سهم را خرید؟

میری: اگر کسی داد بهت برای منم بگیر! هیچکس ریز معاملات را نمی‌تواند بگوید! مگر خانه خاله است که ریز معاملات را بدهند…