تندرو‌ها و سینما؛ در حاشیه اکران یک فیلم

    کد خبر :632807

به نظرم باید به وزارت ارشاد بابت ایستادگی و مقاومت در برابر وظایف قانونی خود آفرین گفت. با وجود اینکه فیلم «خانه پدری» برای مراحل ساخت مجوز دریافت کرده و برای اکران در سینما‌ها هیچ مشکلی نداشته و پروانه نمایش هم از مسوولان سینمایی گرفته بوده، صرف اجازه اکران و اینکه این فیلم رنگ پرده را ببیند و در سینما‌ها نمایش داده شود، باعث سرمستی و خوشحالی است. خبر خوبی است که وزارت ارشاد از جایگاه قانونی خود دفاع کرد و سدی را که در این سال‌ها مقابل نمایش این فیلم گذاشته بودند، برداشت.

 

با اين حال واقعا جاي تعجب است كه مدام در كشور تاكيد مي‌شود رفتارمان بايد براساس قانون اساسي باشد و از آزادانديشي دفاع مي‌كنيم و بر اهميت آن تاكيد داريم اما مسائل ما اين‌گونه پيچيده مي‌شوند و فيلمي كه تمام مراحل قانوني را طي كرده 10 سال در آرشيو سازمان سينمايي مي‌ماند و از حق طبيعي خود كه همان نمايش در سينماهاست، محروم مي‌شود، آن هم فيلمي كه موضوع آن درراستاي ارتقاي بينش اجتماعي و براي روشن شدن بزه‌هاي اجتماعي است و به خوبي مي‌تواند در اين بخش مثمرثمر باشد. ما بايد به حوزه مسائل اجتماعي و مباحث حول و حوش آن كه جامعه ما را ملتهب كرده و تحت تاثير قرار مي‌دهد، بيشتر ورود كنيم. بايد مباحث مربوط به ناهنجاري‌هاي اجتماعي واكاوي شود. نگاهي به پرونده‌هاي قوه قضاييه و آمارهاي قتل و جناياتي كه در مناطق مختلف تهران و ايران رخ مي‌دهد، بسيار هولناك است.

 

بالاخره بايد از اين مسائل براي هشدار هم كه شده، پرده برداشت. خب، چه وسيله‌اي بهتر از هنر؛ اين موضوعات بعضا تلخ را مي‌شود به وسيله هنر زيبايي آراسته كرد و موضوع را بهتر به مخاطبان رساند. به نظر من اساسا وظيفه هنر اين است كه به چنين مباحث رعب‌آوري ورود كند. نكته ديگر در مورد اكران فيلم خانه پدري نظرات مخالفان اين فيلم است.

 

متاسفانه بايد بگويم كه در 40 سال گذشته يك عده دلواپس در سينما بوده و هستند كه با گره زدن دلواپسي‌هاي بيهوده خود با موضوعات سينما، اسباب مشكلات را براي اهالي سينما فراهم كرده‌اند، در حالي كه همه مي‌دانيم مته به خشخاش گذاشتن اين گروه كاملا بي‌اساس است.‌ اي كاش اين گروه بدانند كه نماينده كل جامعه و دربر گيرنده سلايق مختلف جامعه نيستند و اجازه آزادانديشي را از مردم نبايد سلب كنند. من به اين دوستان توصيه مي‌كنم كه كاري نكنند كه بعدها انگشت ندامت بر دهان بگيرند كه چرا اين كار را كرديم.

 

بعضا ديده شده عده‌اي به حوزه‌اي كه اتفاقا با انديشه و فكر سر و كار دارد، انگ مي‌زنند و بعد با گذشت زمان غبطه مي‌خورند كه نگراني ما بيهوده بوده و نبايد با فلان هنرمند اين كار را مي‌كرديم. اين دوستان بيايند براي چنين واكنش‌ها و رفتارهاي غيرواقعي خودشان راه‌حل پيدا كنند.

 

در اين سال‌ها طرز تفكر و نگراني‌هاي يك عده دلواپس نه تنها راهگشا نبوده، چه بسا موانع كاذب درست كرده و بر مشكلات جامعه ما افزوده است. چهارشنبه سوري، انتهاي خيابان هشتم، دايره زنگي، به رنگ ارغوان، برف روي كاج‌ها و… فيلم‌هايي بودند كه در دوره‌هاي مختلف بي‌جهت توقيف شدند و بعد هم از محاق خارج شدند و مشخص شد نگراني‌ها درباره اكران اين فيلم‌ها كاملا غيرواقعي بوده است. سوال من از اين دوستان دلواپس اين است كه چرا بايد انرژي و توان يك سينماگر -كه مي‌توانست در امور ديگر شكوفا شود- بي‌جهت و بي‌دليل صرف رفع توقيف فيلمش شود؟

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید