چرا سردیسهای بد شکل ساخته میشوند؟
ساخت مجسمهها و سردیسهای بیتناسب و بیشباهت از مشاهیر ملی در ماههای اخیر حاشیههای بسیاری را به همراه داشته است؛ آثاری که بعضاً داد هنرمندان را درمیآورند و به سرعت هم با هدف اصلاح از محل نصب برداشته میشوند.
یک ماه بعد از درگذشت جمشید مشایخی ـ بازیگر سرشناس کشورمان ـ سردیسی از او نصب شد. این سردیس توسط هنرمندی ساخته شد که سابقه ساخت سردیس برای شخصیتهای دیگری همچون «همایون شهنواز» (کارگردان سریال «دلیران تنگستان») را هم در کارنامه داشت؛ ولی پس از نصب با انتقادهایی مبنی بر بیشباهتی اثر با مرحوم مشایخی روبهرو شد، به همین دلیل باری دیگر به کارگاه مجسمهسازی بازگشت تا این بار به درستی به اتمام برسد.
پس از اتمام حواشی مربوط به این سردیس، این بار شاهد نصب یادمانی از سعدی در شیراز بودیم که به دلیل شباهت نداشتن به تصاویر موجود از آن شاعر پرآوازه و شکل نامناسب طرح، واکنشهایی را از سوی کارشناسان و همچنین کاربران شبکههای اجتماعی به همراه داشت.
المان یادبود سعدی در شیراز که برداشته شد
سردیس جمشید مشایخی که بعدها اصلاح شد
کلیه این اتفاقات موجب شد تا ایسنا نظر تعدادی از مجسمهسازان را دربارهی سردیسها و تندیسهای بدساختی که هر چند وقت یک بار با آنها روبهرو میشویم و لزوم نگاه ملی به مشاهیر ملی را جویا شود.
در ادامه گزیدهای از اظهار نظرهای این افراد را در قالب یک گزارش میخوانید:
آمادگی انجمن مجسمهسازان برای معرفی هنرمند مناسب ساخت سردیس
در پی همین موضوع صحبتی با رئیس هیئت مدیره انجمن مجسمهسازان داشتیم. او میگوید: باید برای ساخت سردیس و یادبود برای مشاهیر، یک برنامهریزی دقیق و مطلوب در نظر گرفته شود، به گونهای که سردیس و یادبود شخصیتهای بزرگ و ملی ما در زمان حیات آنها ساخته شود که دیگر شاهد این مشکلات نباشیم. همچنین مسئولینی که برای ساخت سردیس از مشاهیر اقدام میکنند، عموماً باید از پروسه ساخت آن اطلاعات کافی داشته باشند و بدانند که در ساخت یک سردیس خوب و ماندگار که بحث شباهتسازی مطرح است، باید زمان کافی در اختیار مجسمهساز قرار گیرد.
مجیدی با بیان اینکه این موضوع از چند منظر قابل بررسی است، میگوید: اول نهاد سفارشدهنده است. آنها باید به مراتب کار حق و حقوق هنرمند را از جمله زمان کار، متریالی که با آن کار میکند و مبالغ قرارداد را در نظر بگیرند. بعد از آن نیز باید درباره آن شخصیت خاص مطالعه و پژوهش شود که انجام نمیشود. دوم اینکه هنرمندانی هم که تن به چنین کارهایی میدهند مشکل خودشان است. چون ممکن است هنرمند از روی استیصال تن به چنین کاری بدهد. از همه اینها بدتر سپردن کار به افراد ناکارآمد است که شاید صلاحیت آنها را انجمن اصلاً قبول نکند.
او با اعلام اینکه انجمن مجسمهسازان میتواند افراد توانا و آشنا با حوزه مجسمهسازی شهری را برای ساخت سردیس به شهرداری معرفی کند، بیان میکند: انجمن مجسمهسازان همیشه این آمادگی را داشته و دارد که بتواند افراد توانا در هر حوزهای را با توجه به سابقه کاریشان برای پروژههای شهری معرفی کند؛ مثلاً گاهی مجسمهسازانی هستند که آشنایی جدی با شهر دارند یا اینکه با شخصیت و ویژگیهای خیلی از مشاهیر آشنا هستند و میتوانند در ساخت مجسمه آنها به خوبی عمل کنند.
نمیخواهم اغراق کنم اما فاجعه است!
کامبیز صبری، مجسمهساز در پاسخ به پرسش ایسنا درباره دلایل ساخت سردیسهای بدساخت بیان میکند: اکثر افرادی که در حال حاضر در دنیا کار ساخت سردیس را انجام میدهند، افراد ماهری هستند که هم آموزش آکادمیک دیدهاند و هم تجربهی زیادی دارند. ولی ما شاهد هستیم خیلی از سفارشهای ساخت سردیس و مجسمه برای مشاهیر در کشورهایی که هنوز مسائل هنری آنها سازمان یافته و اصولی نیست به دست کسانی میافتد که نه آموزش آکادمیک دیدهاند و نه ویژگیهای چهره افراد را در قشرهای مختلف به خوبی درک کردهاند. بنابراین میبینیم که چهره شخصیتها نامناسب از کار در میآید؛ چراکه شهرداری چنین پروژهای را به هر کس که دلش بخواهد میسپارد.
او میگوید که نمیخواهد اغراق کند اما انجام این کار از سوی سفارش دهنده یک فاجعه است؛ زیرا بچههای ما این آثار را میبینند، از آن تأثیر میپذیرند و با آن بزرگ میشوند. چنین کارهایی ذهنیت آنها را خراب میکند به همین دلیل یک نوع فاجعه فرهنگی است.
صبری در پایان اظهار میکند: باید به سمتی برویم که ساخت چنین آثاری را کنترل کنیم تا پیش از نمایش از فیلتر صاحبنظران ساخت پروژههای شهرسازی رد شوند. برای ساخت سردیس دو تخصص از جمله شناختن جمجمه و زیرساختهای استخوانی فردی و همچنین کاراکترسازی و شخصیت پردازی حائز اهمیت است.
عجول بودن مدیران از دلایل اصلی سردیسهای بدشکل
بیژن غنچهپور هم رفتار عجولانه و غیرکارشناسی بعضی از مدیران را از دلایل اصلی سردیسها بد ساخت میداند و میگوید: عمده سردیسهای بدساختی که از مشاهیر میبینیم به دلیل عجول بودن مدیران مربوطه است. درواقع علیرغم شرایط مالی اسفناک و قیمت پایینی که برای ساخت مجسمه به هنرمند تعلق میگیرد، مدیران میخواهند در کمترین زمان ممکن پروژهای را در زمان ریاست خود افتتاح کنند. انگار که از ماندگار بودن خود بر سر پستشان مطمئن نیستد. نتیجه این عجله کردن، بیکیفیتی میشود که الآن شاهدش هستیم. با این شرایط اصلاً با نقاط دیگر دنیا از لحاظ ساخت سردیس قابل قیاس نیستیم.
این مجسمهساز درباره نحوه انتخاب مجسمهساز مناسب برای چنین پروژههایی توضیح میدهد: باید برای این کار یک فراخوان عمومی به هنرمندان مجسمهساز اعلام کنند تا هنرمندان مجسمهسازی که به این کار علاقه دارند در یک فرصت و زمان مناسب ماکتها و نمونه کارهای خود را بسازند و ارائه دهند. پس از آن تمام جوانب کار توسط اساتید بررسی و بهترین ماکت انتخاب شود؛ البته باید با توجه به حجم کار زمانی کافی به هنرمند داده شود.
مجسمههای خندهدار
علیرضا آسانلو، مجسمهساز و نقاش که در کارنامه کاری خود ساخت سردیس از چهرههایی همچون عباس کیارستمی، عزتالله انتظامی، ملکالشعرای بهار و… را دارد، بیان میکند که به نظر او ساخت مجسمه و سردیس در مدت زمان کوتاه توجیه پذیر نیست؛ چراکه در نهایت کار خوبی تحویل داده نخواهد شد. اگر هنرمندی در یک برهه زمانی توانایی انجام پروژهای را ندارد بهتر است آن کار را قبول نکند که در آخر به دلیل خراب شدن کارش همه او را به تمسخر بگیرند.
این هنرمند معتقد است که در ساخت سردیس تنها نباید به شباهت ظاهری کار توجه کرد، بلکه باید مسیری را که آن فرد طی کرده در اثر ببینیم.
او همچنین با بیان اینکه اثری میتواند ماندگار باشد که نتوان آن را حذف کرد، میگوید: ۸۰ درصد کارهای هنری که عجولانه و با صرف هزینههای کلان در سطح شهر نصب میشوند، بیربط هستند و سیاست دقیق و روشنی از ساخت این مجسمهها وجود ندارد. به گونهای که حتی اگر آنها را جا به جا کنیم نبودشان احساس نمیشود.
آسانلو در پایان میگوید: در ساخت اثر هنری باید شباهت شکلی کار، موضوعی که باعث شده یک مجسمه ساخته شود و اینکه آن مجسمه چه میخواهد بگوید، بیان شود. اینکه ما یک مجسمه از ستار خان بسازیم کار خوبی است ولی باید دید که چرا و بر اساس چه موضوعی میخواهیم آن مجسمه را بسازیم.