جامعه مرا سیگاری کرد

نقش جامعه در مصرف مواد مخدر و سیگار

    کد خبر :222190

باید پذیرفت در دوران پساسنتی و در عصر صنعتی یا به تعبیری جهانی شدن شاهد پدیده ای فراگیر و تاثیرگذار حاصل از موجی عظیم از تغییرات و تحولات هستیم که ساختارهای سنتی، بومی و ملی و بنیان های هویتی تمام جوامع را با چالشی بزرگ مواجه ساخته است. جوانان و زنان در ایران نیز به سبب گذار از سنت به مدرنیته وضعیتی مشابه با دیگر کشورهای خاورمیانه دارند.

به هم ریختن هنجارهای سنتی در خانواده و جامعه، نهادینه نشدن آزادی، تغییرات اجتماعی هم جون افزایش میزان آگاهی و توقع جامعه از مشارکت اجتماعی در ساخت جامعه، اشتغال و تحصیلات زنان، جایگاه و موقعیت آنان را در جامعه ایرانی تغییر داده است. به موازات این دگرگونی ها تغییراتی نیز در گرایش آنان به مواد مخدر از جمله سیگار را می توان مشاهده کرد. در دهه های اخیر، سیگار برای سلامتی انسان مادها ی مضر و خطرناک شناخته شده است. طبق گزارش «سازمان بهداشت جهانی» سیگار جزء مواد مخدر و اعتیادآور معرفی شده است. اعتیاد به نیکوتین به اندازه هرویین خطرناک است1 و وابستگی به آن پیش رونده است.

اما با این وجود هنوز سیگار یکی از عوامل مهم مرگ و میر بشر امروزی است و البته قابل پیشگیری محسوب می شود2 و به نظر می رسد آگاهی جامعه از خطرات سیگار، سبب قطع یا کاهش مصرف آن نشده است. علاوه بر این، سیگار کشیدن زنان در جامعه ما رفتاری ضدارزش محسوب شده و دارای قبح اجتماعی. با وجود تمامی هزینه های مالی، جانی و اعتباری که مصرف سیگار برای زنان به همراه دارد، شاهد روند افزایشی آن در مجامع عمومی و به خصوص در جمعیت جوان و زنان هستیم. دوره جوانی، از دوره های زندگی است که بسیاری از افراد درگیر رفتارهای پرخطر از قبیل مصرف الکل، سیگار و سایر مواد مخدر می شوند. نتایج مطالعات نشان می دهد که میزان مصرف الکل در سال های نوجوانی و اوایل بیست سالگی در مقایسه با سایر مراحل رشد بیشتر است،

اگرچه درخصوص شیوع رفتارهای پرخطر، به ویژه مصرف الکل، سیگار و سایر مواد مخدر غیرقانونی و مضر در میان نوجوان و جوانان ایرانی مطالعات زیادی انجام نشده است. نتایج چند بررسی اخیر حاکی از افزایش گرایش نوجوانان و جوانان به مصرف الکل، سیگار و سایر مواد مخدر هستند. از طرف دیگر، براساس یافته های پژوهشی، مصرف الکل، سیگار و سایر مواد مخدر در سنین پایین با هر نوع رفتارهای هنجارشکن ضداجتماعی در سال های بزرگسالی ارتباط معناداری دارد. اکثر پژوهشگرانی معتقدند که سوء مصرف مواد مخدر در بین نوجوانان با سایر اختلالات روانی که در این دوره رخ می دهند، شباهت ها و تفاوت های زیادی دارند. سوءمصرف مواد مخدر از دو جهت با سایر مشکلات روانی تفاوت دارد:

اول: وقوع سوءمصرف مواد مخدر مستلزم وجود یک عامل خارجی (مواد) است و متناسب با دسترسی پذیری و قدرت این عامل، دامنه آن متفاوت است.

دوم: سوءمصرف مواد مخدر نیازمند یک میزبان آمادگی است. بنابراین اگر فرد مایل به مصرف نبوده و مواد هم در دسترس نباشد، مصرف سیگار و مواد مخدر رخ نمی دهد.

با این حال، امروزه سیگار با برندها و قیمت های مختلف و مواد مخدر خطرناک زیادی در دسترس نوجوانان و جوانان قرار دارد و بسیاری از نوجوانان و جوانان تمایل دارند از آن استفاده کنند. بنابراین، نوجوانان و جوانان گروه آسیب پذیری هستند که هدف اصلی برنامه های پیشگیرانه قرار دارند. با این حال، طراحی و تدوین برنامه های پیشگیرانه موثر، مستلزم درک درست پدیده مصرف مواد مخدر و عوامل مرتبط با آن است. طی سال های گذشته، نظریه ها و الگوهای مختلفی در زمینه سبب شناسی و پیشگیری از مصرف سیگار و مواد مخدر در بین نوجوانان مطرح شده است. این نظریه ها طیف گسترده ای از عوامل مرتبط با مصرف مواد از جمله عوامل روان شناختی، خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی را مورد بررسی قرار داده اند.

نظریه های شناختی- عاطفی سوءمصرف سیگار و مواد مخدر بر نقش باورها و عقاید نوجوانان و جوانان در مورد عوارض مصرف سیگار، به عنوان عاملی برای شروع مصرف مواد مخدر و الکل و رابطه جنسی نامشروع تاکید می کنند. این نظریه ها اصلی ترین عامل مرتبط سیگار و مصرف مواد مخدر در نوجوانان و جوانان را انتظارات و نگرش های آنان درباره مواد مخدر می دانند و معتقدند که سایر عوامل از قبیل ویژگی های شخصیتی نوجوانان و جوانان و یا ارتباط با همسالان مصرف کننده مواد، از طریق شناخت ها، ارزیابی ها و تصمیم های نوجوانان و جوانان درباره مواد تاثیر خود را اعمال می کنند. نظریه های یادگیری اجتماعی در تبیین سوءمصرف سیگار و مواد مخدر علاوه بر عوامل شناختی و عاطفی، بر عوامل اجتماعی و بین فردی تاکید می کنند.

این نظریه ها معتقدند که جوانان باورهای خود را در مورد رفتارهای بزه کارانه، از الگوهای نقش به ویژه از دوستان نزدیک و والدین خود کسب کنند. نظریه های یادگیری اجتماعی اظهار می دارد که نگرش فرد در مورد مصرف سیگار و مواد مخدر، قوی ترین پیش بینی کننده مصرف مواد در جوانان است. براساس دیدگاه یادگیری اجتماعی، جوانانی که تصور می کنند فواید مصرف مواد بیشتر از پیامدهای منفی آن است، در معرض خطر مصرف مواد قرار دارند. مدل رشد اجتماعی «هاوکینز» و «وایس» در سال 1985، رفتارهای نابهنجار از جمله مصرف مواد را براساس پیوند اجتماعی تبیین می کند. این الگوی در مورد علل سس شدن تعهد فرد ناشی از تفاوت جامعه و تعلق شکننده به الگوهای نقشی فرد به سه عامل اشاره می کند:

• فشار زیاد میان اهداف و ادراک فرد از فراهم بودن شرایط لازم برای دستیابی به آن اهداف
• بی نظمی اجتماعی
• فرایند جامعه پذیری

مطابق الگوی رشد اجتماعی تعلق عاطفی به همسالانی که مواد مخدر مصرف می کنند، علت اصلی سوءمصرف مواد است. «کامپر» و «ترنر» در سال 1991 با ارائه الگوی بوم شناسی اجتماعی خود، مهم ترین علت سوءمصرف سیگار و مواد را «استرس» دانسته و در نوجوانان و جوانان، استرس های مرتبط با درس و مدرسه را عنوان کردند. با توجه به این مدل، نوجوانانی که مدرسه را سخت و پراسترس ادراک می کنند، از فعالیت های مدرسه ای گریزان شده و همسالان منحرف را به منزله راهی برای رهایی از فشار روانی انتخاب می کنند. در عین حال سوءمصرف سیگار و مواد مخدر نیز توسط آن ها تقویت می شود. در این دیدگاه، وضعیت تحصیلی ضعیف، مهم ترین علت فشار روانی نوجوانان در مدرسه است.

«بروک» و همکارانش در سال 1990، نظریه، پیچیده ای را توصیف می کنند که در آن دلبستگی عاطفی به والدین، یادگیری های اجتماعی و ویژگی های درون فردی نوجوانان، به طور مستقیم بر سوءمصرف مواد مخدر اثر می گذارند. نظریه تعامل خانواده بر پیوند فرزند و والدین به عنوان مهم ترین عامل حفاظت کننده می نگرد و بر سه جنبه فرزند پروری به عنوان مهم ترین شرایط برای تربیت فرزندان سالم تاکید می کند. پیوند عاطفی مثبت و پایدار، تنظیم قوانین و مقررات محکم و انعطاف پذیر و خودمختاری روان شناختی با طرح نظریه رفتار مشکل آفرین، تبیین جامعی از علل رفتارهای مشکل ساز نوجوانان و جوانان نظیر مصرف سیگار، مواد مخدر، مشروبات الکلی و بزهکاری اجتماعی ارائه می کند.

براساس نظریه، نوجوانانی که مستعد یک رفتار مشکل آفرین، مثلا بزهکاری هستند، مستعد سایر رفتارهای مشکل آفرین (مثلا مصرف سیگار و مواد مخدر) نیز هستند. این نظریه رفتار مشکل ساز را نتیجه تعامل سه حیطه در نظر می گیرد: عوامل شخصیتی، محیط و سیستم رفتاری فرد، ترکیب این سه سیستم منجر به آسیب پذیری روان شناختی فرد برای انجام رفتار مشکل آفرین می شود. نظریه گروه همسالان فرض می کند که تنها متغیر مهم در سوءمصرف سیگار و مواد مخدر در نوجوانان و جوانان، تاثیر همسالانی است که آن ها را برای ارتباط با خود انتخاب کرده اند.

در این دیدگاه، سایر عوامل به طور غیرمستقیم و از طریق نقشی که ارتباط نوجوان و جوان با همسالان مصرف کننده سیگار و مواد مخدر ایفا می کنند، بر مصرف آن ها تاثیر می گذارند. براساس نظریه خودتحقیری، عزت نفس کلی فرد عامل اصلی در سوءمصرف مواد و پیشگیری از آن محسوب می شود. نوجوانانی که به طور مکرر در معرض ارزیابی های منفی و انتقادات دیگران قرار می گیرند، عزت نفس خود را از دست می دهند، احساس بی کفایتی نموده و خود را تحقیر می کنند. این نوجوانان با انجام رفتارهای نامتعارف و برقراری رابطه با همسالان نابهنجار می کوشند احساس ارزشمندی خود را تقویت کنند. همان طور که در مطالب بالا آمده نظریه ها و مدل های مختلف تلاش کرده اند مصرف سیگار و مواد مخدر را در نوجوانان تبیین کنند.

ولی هیچ کدام از نظریه ها قادر به تبیین کل ابعاد این دیده خطرناک نیستند. اکنون کاملا روشن شده است که هیچ عامل به تنهایی شرط لازم و کافی برای سوءمصرف سیگار، مواد مخدر و الکل نیست و سوءمصرف سیگار، مواد مخدر و مصرف الکل نتیجه ترکیب از عوامل گوناگون و چندبعدی است. بعضی از عوامل گفته شده موجب افزایش خطر مصرف و برخی دیگر موجب کاهش مصرف مواد می شوند که یکی از مدل هایی که در سال های اخیر در تبیین و پیشگیری از سوءمصرف سیگار، مواد مخدر بسیار سودمند بوده است، مدل عوامل خطرساز و حفاظت کننده است. در این مدل اظهار می نماید که براساس انواع متنوع از عوامل خطرساز، می توان رفتار مصرف سیگار و مواد مخدر را در نوجوانان جوانان پیش بینی کرد.

عوامل خطرساز، موقعیت ها، ویژگی ها، متغیرها و رویدادهایی هستند که احتمال سوءمصرف سیگار و مواد مخدر را کاهش می دهند. عوامل خطرساز و حفاظت کننده رفتارهای مشکل ساز بسیار متنوع هستند و در سطوح مختلف خانواده، مدرسه، گروه همسالان رخ می دهند. براساس مطالعات انجام شده ارتباط با همسالان مصرف کننده سیگار و الکل از قوی ترین پیش بینی کننده های مصرف مواد مخدر در نوجوانان و جوانان است. علاوه بر آن نتایج بررسی ها نشان می دهند افرادی که نگرش مثبتی به مصرف سیگار، مواد مخدر و الکل دارند، بیشتر به آزمایش این موارد مخاطره انگیز می پردازند. بر این اساس سوءمصرف مواد به عنوان یک رفتار ضداجتماعی آموخته شده تعریف می شود که نتیجه تعامل فرد و اجتماع است.

ماهنامه سپیده دانایی – مهدی علاقبند، پژوهشگر مسائل اجتماعی:این رویکرد معتقد است که نوجوانان و جوانان دارای مهارت های اجتماعی و فردی ضعیف نه تنها در برابر عوامل مشوق مصرف سیگار، مواد مخدر و الکل آسیب پذیر هستند، بلکه تمایل دارند از مصرف سیگار، مواد مخدر و الکل به عنوان راهبردهای مقابله ای ناهنجار بجای روش های هنجاری و مورد تایید جامعه در برابر مشکلات زندگی استفاده کنند. مطابق این مدل افراد که باورها و هنجارهایی درباره مصرف سیگار و مواد مخدر ندارند از مهارت های فردی و اجتماعی ضعیفی برخوردار هستند و بیشتر تحت تاثیر نفوذهای اجتماعی اطرافیان قرار می گیرند. همچنین عوامل اجتماعی ترویج کننده سیگار و مواد مخدر احتمالا در مورد افراد از نظر روان شناخت آسیب پذیر هستند، به عنوان مثال دچار اضطراب اجتماعی، عزت نفس پایین، کارامدی ضعیف.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید