رازگشایی از جعبه سیاه «استعفا»؛ چرا مردان پشتپرده اصولگرا کنارهگیری می کنند؟
دو چهره اثرگذار در جریان اصولگرا به فاصله اندکی از دبیرکلی تشکل های سیاسی خود استعفا داده اند تا مسئولیت های راهبردی تر را بپذیرند.
دوقلوهای سیاسی به فاصله کمتر از یک سال استعفا دادند؛ با ترجیع بند جوان گرایی. آذرماه گذشته بود که علیرضا زاکانی از دبیرکلی جمعیت رهپویان کناره گرفت. او در نخستین جلسه شورای مرکزی دوره چهارم این جمعیت از فراز و نشیبهای کار تشکیلاتی در کشور سخن گفت و ابراز امیدواری کرد که رهپویان در دوره جدید خصوصا با رویکرد جوانگرایی و افزایش تعداد اعضا موثرتر از قبل در جبهه انقلاب فعالیت کند.
دوقلوی سیاسی اش نیز اخیرا از دبیرکلی جمعیت ایثارگران کناره گرفته است. محمد فروزنده سخنگوی این جمعیت علت را اصرار او بر رویکرد جوانگرایی و نخبه گرایی اعلام کرده است. بدون شک این استعفا دادن ها به معنی بوسیدن چهار گوشه و خداحافظی با عرصه سیاست نیست. همانطور که فروزنده توضیح داده است « به این نتیجه رسیدیم که فضا باید برای گردش نخبگان و عرض اندام بیشتر جوانها باز شود البته این به این معنی نیست که امثال آقای فدایی دیگر در تشکل حضور نداشته باشند بلکه حضورشان فعالتر اما با نقش راهبردی برای کمک به جوانترها است تا آینده تشکل تضمین شود». فروزنده یا هیچ فرد دیگری نمی تواند معنای واقعی حضور فعال تر و نقش راهبردی تر را تشریح کند، زیرا فدایی و زاکانی در سال های گذشته نیز بارها و در بزنگاه های حساس نقش راهبردی ایفا کرده اند. از انتخابات ریاست جمهوری سال 84 گرفته تا لابی گری های مجلس هفتم. بعد هم نوبت به حمایت های سفت و سخت از احمدی نژاد رسید. نقش راهبردی آن ها در انتخابات اخیر ریاست جمهوری نیز پررنگ و قابل توجه بود. طبعا ایفای نقش راهبردی تر دلیل اصلی کنارگیری از یک تشکل سیاسی نیست و باید پاسخ بهتری به این سوال داد. برخی از کارشناسان و تحلیل گران مسایل سیاسی گمان می کنند که مساله سر همان «تر» است و آقایان حضور در پشت صحنه و ایفای نقش راهبردی تر را جایگزین حضور جلوی چشم و نقش راهبردی کرده اند. البته اگر این گمانه را بپذیریم باید به سوال دیگری در مورد چرایی و ضرورت این تغییر رویه پاسخ داد.
به هر حال، دوچهره سیاسی اصولگرا که در پانزده سال اخیر نقش مهمی در تصمیمات این جریان سیاسی داشته اند در فاصله زمانی کمی استعفا داده اند؛ آن هم در شرایطی که بدنه این تشکل ها دیگر مثل قبل حمایت از احمدی نژاد و همفکرانش را تاب ندارد. گمانه دوم در مورد دلیل استعفای این فعلان سیاسی اصولگرا به این نارضایتی نظر دارد. نارضایتی که به موضوع احمدی نژاد ختم نمی شود و بعد از انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم تشدید شده است. شکست در انتخابات آن چیزی نبود که بدنه جریان اصولگرایی که ایثارگران و رهپویان بخشی از آن هستند؛ انتظارش را داشتند. بسیاری می گویند که جمع بندی و خروجی جلسات جمنا؛ ماندن رئیسی و انصراف قالیباف نبود اگر حاج حسین فدایی این را نمی خواست. به هر حال رئیس ماند، قالیباف رفت و کرسی ریاست جمهوری را واگذار کردند. برای همین وقتی فدایی خواست که از مقامش در جبهه مردمی نیروهای انقلاب کنارگیری کند، خیلی جای تعجب نبود. اما حالا که از دبیرکلی جمعیت ایثارگران نیز کنار رفته است باید دریافت که ماجرا خیلی جدی تر از این حرف ها است.
هدایت یک جریان سیاسی در شرایطی که یک شکست سنگین خورده باشی و بدنه ناراضی را ناراضی تر کرده باشد؛ دو راه بیشتر ندارد. نخست اینکه بمانی و اشتباهات را بپذیری. استعفا دادن های اخیر نشان داد که برخی اهل این راه نیستند. دوم اینکه کنار گیری کنی.شاید این کناره گیری را می توان واکنشی به نارضایتی های موجود تعبیر کرد و یا کنشی قبل از شکست های بعدی و تشدید نارضایتی ها به حساب آورد. دلیل اش هر کدام که باشد همان است که فدایی و زاکانی انتخاب کرده اند. نکته اینجاست که آن ها این کنارگیری را به معنای خداحافظی نمی دانند و خواهان ایفای نقش راهبردی تر هستند. این یعنی مرد پشت پرده اصولگرایان تصور می کند تا کنون به اندازه کافی پشت پرده نبوده است. به این ترتیب باید انتظار داشت که او در انتخابات مجلس آتی به عنوان نزدیک ترین رویداد سیاسی کشور، نقشی محرمانه تر یا به قول خودشان راهبردی تر ایفا کند.
منبع:نامه نیوز