چگونه کودکان را کارآفرین بار بیاوریم
گاهی اتفاق میافتد كه چیزی را برای خودمان نخواهیم یا حوصلهاش را نداشته باشیم، اما وقتی پای عزیزانمان به میان بیاید، خودمان را به آب و آتش میزنیم و آنها را فراهم میسازیم.
به این نیرو و قدرت، نیرو و قدرت اهرم میگویند؛ یعنی علاقه به عزیزان یا هر چیز دیگری باعث ایجاد اهرمی در زندگی ما میشود تا شرایط فعلیمان را تغییر داده و بهتر كنیم. این در حالی است كه اگر فقط و فقط بحث خودمان در میان بود، كار خاصی انجام نمیدادیم. به همین نسبت، شاید ما كارآفرینی نكنیم یا از نظر مالی و شغلی به جایگاه قابل قبولی نرسیم، ولی وقتیكه پای فرزندانمان به میان میآید، آنوقت است كه خودمان را به آبوآتش میزنیم تا به بهترین جایگاهی كه لیاقتش را دارند، برسند.
در گفتوگوی این شماره، قصد داریم كمی درباره تربیت فرزندان كارآفرین و موفق از حیث شغلی و مالی صحبت كنیم. طرف گفتوگویمان نیز دكتر رضا یادگاری است. دكتر یادگاری را بهاینعلت برای گفتوگو انتخاب كردهایم كه از یكسو خود كارآفرین بوده و موفقیتهایی مالی و شغلی بهدست آورده، از سوی دیگر دكترای تخصصی كارآفرینی دارد و مهمتر اینكه با بسیاری از كارآفرینان حشرونشر داشته و زندگینامه بیش از 300 كارآفرین زبده را به چاپ رسانده است. طبیعی است كه چنین شخصی باید تجربههای جالبی در این حوزه داشته باشد.
موضوع بخش ما، اقتصاد خانواده و عوامل مؤثر بر آن است. میخواهیم با شما كه كارتان تحقیق درباره كارآفرینی است، درباره تربیت فرزندانی كارآفرین صحبت كنیم.
این روزها مدام به این فكر میكنم كه فقر، در كل اتفاق جالبی نیست. اینكه آدمی فقیر به دنیا بیاید، البته یك اتفاق منفی محسوب نمیشود. بالاخره شرایط اجتماعی، ممكن است برای هر كسی بهگونهای رقم بخورد و خارج از اختیارات ما باشد. اما اینكه پس از رسیدن به بلوغ ذهنی و كسب اطلاعات لازم، فقیر باقی بماند، این حتما یك اتفاق منفی است. حضرت امیر علیهالسلام میفرماید كسی كه زمین و خاك دارد ولی فقیر است، ملعون است.
یا در احادیث آمده است كه فقیر حتی در سرزمین خود در غربت و شخص غنی حتی در سرزمین غریبه هم آشناست. حتی در فرهنگ اسلامی ما نیز فقر نكوهش شده. اینكه درباره توجه به فقرا گفته میشود، منظور كسانی است كه در مرحله استضعاف مالی قرار دارند و به هر دلیلی، با وجود تلاششان واقعا نتوانستهاند زندگی خوب یا معمولی داشته باشند.
به نظرتان در وضعیت فعلی كشور ما، كه بههرحال با مشكلات اقتصادی زیادی روبهرو هستیم، این صحبتهای شما میتواند توجیهی داشته باشد؟
بله. البته اصلیترین وظیفه در این زمینه برعهده حاكمیت و دولت است كه باید زیرساختها را فراهم كند. اما وقتیكه مشكلاتی وجود دارد، ما نمیتوانیم منتظر بمانیم. نكته بعدی آن است كه حاكمیت و دولت تنها زیرساختها را كانالیزه میكنند، باقی كارها را خود مردم انجام میدهند. در واقع دولت اختیار تام را به مردم میدهد، اما خودش بهشدت مراقب است كه حق و ناحقی صورت نگیرد و قانونی نقض نشود و افراد و سازمانهای قویتر، افراد و سازمانهای ضعیفتر را نبلعند.
در واقع دولت، به قول ما كارآفرینان، نقش شتابدهنده معنوی و قانونی و حتی مالی را ایفا میكند؛ اما كارهای اصلی را خود مردم باید انجام بدهند. با این وجود، اگر كاری صورت نگرفته باشد، نباید منتظر نشست. یكی از اصول موفقیت این است كه نباید منتظر كسی، چیزی، فرصتی و موقعیتی بمانید. پس در چنین شرایطی هم میتوان دست به كار و موفق شد؛ حالا اگر هم در حد كارآفرینان و افراد خیلی موفق هم نشدیم، دستكم میتوانیم یك زندگی نرمال و معمولی ایجاد كنیم.
هرچند كه من معتقدم حداقلهای لازم در كشورمان وجود دارد و فردی اگر اراده كند، هر كجای ایران كه باشد میتواند به سوی موفقیت پیش برود.
برگردیم به سوال ابتدایی. نگاهتان به پرورش كودكانی كه در آینده از حیث مالی و شغلی موفق یا كارآفرین شوند، چیست؟
اساس زندگی آدم بر مبنای یك نقشه راه است. بدانید كه میخواهید به كجا بروید و نقشهای برای رفتن و غلبه بر موانع داشته باشید. طبیعی است فردی كه نقشه راه داشته باشد، میتواند از كسانی كه قبلا این راه را طی كرده باشند، استعلامات لازم را بكند تا خطاهای صورتگرفته توسط آنها را انجام ندهد.
اینكه ما شروع به چاپ زندگینامه كارآفرینان بزرگ كردیم، به همین دلیل بود. چون من حس میكردم نمونههای وطنی برای بیان مسیری كه بزرگان ما رفتهاند، وجود نداشته و ندارد. پس پدر و مادرها اگر میخواهند فرزندانی كارآفرین و موفق پرورش بدهند، باید ببینند دیگرانی كه به مرحله كارآفرینی و موفقیت شغلی و مالی رسیدهاند، چطور این مسیر را طی كردهاند.
حالا كه ما به كتابهای شما دسترسی نداریم، برایمان نكتههایی طلایی از این کتابها بیان میكنید؟
حتما. در ابتدا باید درك كنیم فرزندان ما بیش از آنكه به صحبتهای ما توجه داشته باشند به رفتارهای ما توجه خواهند داشت. اگر ما عملاً افرادی ناموفق باشیم، چرا باید فرزندان ما به افرادی موفق تبدیل شوند؟ به قول جامعهشناسان، در این صورت فرزندان ما در وضعیتی قرار میگیرند كه شرایط فعلی را بازتولید میكنند. یعنی اگر در شرایط عدم موفقیت مالی و شغلی باشیم، شرایطی خانوادگی و ارتباطی ایجاد میكنیم كه به طور غیرمستقیم پیامهایی دال بر نشدن و ناممكن بودن،فقر و… به فرزندانمان منتقل خواهد كرد.
پس اولین مرحله این است كه والدین به خاطر فرزندان خود هم كه شده، بروند و اطلاعات لازم را كسب كنند و به موفقیتهای مالی و شغلی برسند. حالا اگر این اتفاق هم نمیافتد، دستكم این آگاهی را داشته باشند كه وضعیت خودشان از حیث شغلی و مالی مناسب نیست. پس بهتر است فرزندانشان را نزد كسانی بفرستند كه از نظر مالی، شغلی و كارآفرینی به جایگاه خوبی رسیدهاند. حالا این دیدارها میتواند تعمدی و خانوادگی باشد كه این افراد برای فرزندان شما صحبت كرده یا مشاوره بدهند یا در قالب تورگردیهای صنعتی، تجاری و … باشد یا در قالب كارآموزی، یعنی نزد یكی از متخصصان فامیل و … باشد یا شركت در كلاسهای مختلف. به هر حال راههای مختلفی وجود دارد.
جایی در كشورمان وجود دارد كه فرزندانمان را بخواهیم برای استعدادیابی به آنجا ببریم كه اساساً ببینیم استعداد كارآفرینی و شغل خاصی را دارند یا نه؟
متأسفانه در ایران چیزی با عنوان نظام استعدادیابی نداریم. نظام استعدادیابی، یعنی گروهی از متخصصان و روانشناسان بیایند و با مطالعه ژنتیك، توانمندیها، تربیت پدر و مادر و شرایط خانوادگی و…، تشخیص بدهند كه چه كارها و مهارتهایی برای بچهها خوب است. بعضی از مدارس هم كه چنین ادعایی دارند، متأسفانه كار شاخصی انجام نمیدهند و بیشتر دنبال راضی نگهداشتن پدر و مادر هستند تا تشخیص استعداد واقعی فرزندان. عجیب است كه از نظر آنها، بیشتر فرزندان ما استعداد دكتر و مهندس و… شدن دارند! چرا كه با گفتن چنین چیزهایی، پدر و مادر بیشتر خوشحال میشوند و پول این مدارس هم از جیب آنها تأمین میشود دیگر.
برگردیم به آموزههایی كه دربارهشان صحبت میكردید…
بله، من با كارآفرینان بزرگ زیادی نشستوبرخاست داشتهام. جالب است كه بذرهای كارآفرینی این گروه در دوران كودكی و نوجوانی كاشته شده و در كنار بذرها، البته باید زمین حاصلخیزی هم وجود داشته باشد، باید نگهداری هم وجود داشته باشد. بحث نگهداری از این بذرها كه بهعهده پدر و مادر است. بهندرت اتفاق میافتد كه زمین ذهنی برخی از فرزندان ما حاصلخیز نباشد كه موضوع بحث ما نیست. بسیاری از این كارآفرینان، موفقیت امروزشان را مدیون آموزههایی از پدربزرگها و پدران و مادران خود بودهاند.
بخش اعظم آنها در دوران نوجوانی و كودكی، كار نیمه وقت داشتند و به پدر یا پدربزرگ یا عمو یا داییشان كمك میكردند. یكی از كارآفرینان برایم تعریف میكرد در دوران كودكی، پیش دندانسازی كه دوست پدرش بوده، میرفته تا كار كند و كار یاد بگیرد. چند روز اول را همراه با پدرش میرفته، اما روزهای بعدی كه مسیر را یاد گرفته بود، خودش به تنهایی میرفت. با اولین حقوقی هم كه گرفت برای خودش ساعت و برای مادرش لباس و روسری خرید. هر ماه حقوق میگرفت و چند تابستان همینطوری كار میكرد. نكته جالب اینكه وقتی پدرش مرحوم شد، تازه همان روز بود كه فهمید پولی را كه تحت عنوان حقوق میگرفته، پدرش به صورت مخفیانه به دوستش میداده تا با عنوان حقوق به پسرش بدهد.
وقتی این كارآفرین متوجه ماجرا شده بود، احترامش نسبت به پدرش چند برابر شد و با خودش عهده كرد برای فرزندش هم چنین كاری را انجام بدهد.
دیگر چه توصیههایی برای عملی شدن این فرآیند دارید؟
پدر و مادر باید خودشان اقدام كنند و فرزندان را درگیر دورهها و جاهای گوناگون كنند تا ببینند استعداد چه كاری را دارند. نكته بعدی اینكه پدر و مادر، نباید انتظار داشته باشند كه فرزندانشان، آرزوها و كمبودهای آنها را جبران كنند. از سوی دیگر الان مشكلات اقتصادی زیاد شده و دغدغه والدین، بیشتر سیر كردن شكم فرزندانشان است. از سوی دیگر چون ناچارند زیاد كار كنند، مدام فكر این هستند كه آنها را باید كجا بگذارند كه بتوانند به كارهایشان برسند. این اشتباه است. باید برای تربیت حرفهای بچهها، از جمله تربیت شغلی و استعدادیابی، مالی و … وقت بگذارند و برنامه داشته باشند. متأسفانه والدین از فرصت عید و تابستان استفاده نمیكنند كه بچهها چیزی یاد بگیرند، بلكه صرفاً آنها را به كلاسهایی میفرستند كه به نوعی از دستشان راحت شوند!
پیشنهاد اكید من به والدین این است كه تابستانها، یك ماه و هر طور شده مرخصی بگیرند و با فرزندان خود به مكانها و موقعیتهای مختلفی سر بزنند؛ اعم از كارگاه، بیمارستان، كارخانه،فروشگاه و… . با فرزندان خود از این كارها و زندگی و موفقیت و حتی دلایل شكست خودشان صحبت كنند. در این مسیر، خواهند دید كه فرزندانشان به كدام یك از این موقعیتها و شغلها واكنش مثبت و طبیعی نشان میدهند. در این صورت استعداد فرزندان خود را درك خواهند كرد. واقعاً چه اشكالی دارد فرزندمان كنار یك دستفروش یا واكسی بنشیند و كارش را ببیند؟ میدانم سر والدین شلوغ است، اما تربیت فرزندان جزو مهمترین كارهای ماست و ما در همه حال، باید وقت برای این امور مهم داشته باشیم.