نه یوز و پلنگ و نه گردوغبار و سگکشی، هیچ اعتراضی در این حوزه پاسخ نمیگیرد!
در شرایطی که انباشت برخی مشکلات موجب شد شماری از هموطنانمان در شهرهای مختلف روانه خیابانها شوند، بد نیست برخی بی توجهیهای آشکار به مطالبات مردم را مرور کنیم؛ مروری که کمترین فایده آن، شناسایی مطالبات بر حق مردم و ریشهیابی برخی نارضایتیها خواهد بود.
به گزارش تابناک؛ در میان اعتراضاتی که هر از چندگاه یک بار در کشورمان شکل میگیرد و به دنیای شلوغ و درهم و برهم اخبار راه مییابد، اعتراضاتی است که در حوزه محیط زیست رقم میخورد؛ تجمعهایی که گاه پیرامون مطالباتی شکل میگیرد که مستقیم با مردم در ارتباط است و گاه غیرمستقیم منافع عمومی را مدنظر قرار میدهد و خواستار برچیده شدن بساط قانون شکنیهاست.
اعتراضاتی که از شرایط بد آب و هوایی و معضلات بزرگی مانند گرد و غبار تا حوزه مقابله با حیوان آزاری را شامل میشود. مشکلات زیست محیطی که گریبان شمار زیادی از هموطنانمان را گرفته و حیات وحش کشورمان نیز از آنها در امان نمانده است؛ مشکلاتی که البته برای بسیاری شان هیچ تجمعی برگزار نشده و نمیشود؛ شاید از این روی که آسیبهای ناشی از آنها ملموس و آشکار نیست. مثل معضل آلودگی هوا که از گذشتههای دور، گریبان برخی هموطنانمان در برخی شهرهای بزرگ را گرفته و حتی در سالهای اخیر، گاه در شهرهای کوچک نیز با شدت بالا بروز کرده، اما نه تجمعی را سبب ساز شده و نه برنامهای برای مقابله با آن تدارک دیده شده است. معضلی که چند سال پیش با شدت گرفتن تحریمها، به تولید بنزین در پتروشیمیها و تشدید آلودگی هوا منجر شد و آنجا نیز به اعتراض آشکاری نینجامید.
این در حالی است که میدانیم در برخی مناطق کشورمان که آلودگی هوا از نوع گرد و غبار در آنها به شدت آزاردهنده و جانکاه است و گاه به مشکلات تنفسی شدید برای شهروندان و شکل گیری بحرانهایی در این خصوص منجر میشود، اعتراضاتی به بی توجهی مسئولان در این خصوص شکل گرفته که آنها هم مثمر ثمر واقع نشده اند؛ اعتراضاتی که در جریان بحران اخیر خوزستان در نتیجه قطع تمامی امکانات رفاهی در سایه بارندگی اندک به اوج هم رسید، اما جز دعوت به آرامش پاسخی نیافت.
اعتراضاتی که پس از قطع برق و ایجاد اختلالات فراوان در استان خوزستان بروز میکرد و تقریبا تمامی دسترسی اهالی این خطه به امکانات رفاهی را قطع کرده بود، چون رسوب هر روزه گردوغبار بر مقرههای برق، پس از بارندگی به شکلگیری لجن منجر شده، اتصال کوتاه آفریده و قطع برق سراسری را موجب شده بود.
قطع برق همانا و قطع ارتباطات بانکی و از کار افتادن خودپردازها و پوزها همان. به این وضع، قطع اینترنت و ارتباطات تلفنی و همچنین قطع پمپاژ آب در ایستگاهها و بسیاری از منازل و علاوه بر اینها، از کار افتادن چراغهای راهنمایی و پمپهای بنزین و دهها مشکل ریز و درشت دیگر را بیفزایید تا دریابید که چگونه خوزستان در زمانی کوتاه به دیاری بسیار دور از حداقلهای زندگی امروزی تبدیل شد و اعتراض اهالی این خطه را به دنبال داشت.
وضعیتی که مدتی بعد با شستوشوی مقرهها و دعوت مردم به آرامش پایان یافت، بی آنکه به تدبیری اساسی گره بخورد و منجر به تلاش مضاعف مسئولان برای مقابله با پدیده گرد و غبار ـ که عامل اصلی رقم خوردن این وضعیت بود ـ منجر شود. بماند که اصولا برنامه مدون و جامعی برای مقابله با گرد و غبار نداریم که اگر قرار به تسریع در آن باشد، مثلا بودجه آن برنامه را افزایش دهیم و یا بکوشیم اهداف تعیین شده در آن را زودتر از مهلت مقرر، جامه عمل بپوشانیم.
درست مثل آلودگی هوا در شهرهایی مانند اصفهان، تبریز، مشهد یا تهران که هرچقدر هم شدت بگیرد، جز تعطیلی مدارس و گاه ادارات و اجرای طرحهای ترافیکی و تشدید آنها در مواقع بحرانی، تدبیری برایش سراغ نداریم. وضعیتی که سال هاست برقرار است و اگر هر سال یک خط برنامه برای رفعش نوشته شده بود، حالا برنامه جامعی برای مقابله با آن سراغ داشتیم که میشد ارزیابی اش کرد و کارآیی اش را سنجید، نقاط ضعفش را بهبود داد و نقاط قوتش را تقویت کرد.
این در حالی است که جز این دست مطالبات، در حوزه محیط زیست مطالبات فراوان دیگری نیز در دستور کار فعالان این عرصه قرار داشته و دارد که هیچ یک از آنها نیز به پاسخ منجر نشده است. مطالباتی که گاه برای رسیدن به تحققشان، تجمعهایی نیز شکل گرفته، ولی کمتر مورد توجه مسئولان قرار گرفته و واکنش ایشان را به دنبال داشته است. از تجمع برای مقابله با سگ کشی گرفته تا اعتراض به شکار بی رحمانه حیات وحش و شکنجه حیوانات در نقاط مختلف کشورمان.
اعتراضاتی که هرچند توانست در یک مورد به برچیدن حیوان آزاری در سیرکهای کشورمان منجر شده و نمایش حیوانات را برای همیشه از سیرکهای کشورمان جمع کند، اما حتی به قدر رسیدگی به وضعیت وخیم باغ وحشهای کم شمار کشورمان هم منجر نشد، چه برسد به تدارک ساز و کار قانونی برای مقابله با کشتار حیوانات، شکار غیرقانونی و وسیع گونهها و مراقبت از گونههای در معرض خطر.
اشکالاتی که برای نشان دادن و پیگیری رفع شان کمپینها و پویشهای فراوانی شکل گرفته و گاه به امضای تومار و فعالیت شبانه روزی سمنهای فعال در این عرصهها سنجاق شده، اما کمتر مورد توجه قرار گرفته است. مثل کمپین حمایت از جازموریان یا کمپین احیای گاوخونی که برای برخی مسئولان چیزی جز تلاشهای فانتزی و لوکس نیست و گاه غیر مستقیم این ادعا از جانب ایشان شنیده هم میشود.
اعتراضاتی که میتوان ریشخندشان کرد و ندیدشان گرفت، اما کیست که نداند نتیجه ندید گرفتنشان چیزی جز از بین رفتن محیط زیست کشورمان و تهدید حیات ایرانیان و آیندگان نیست؟ آیندگانی که قرار نیست در آینده پا به کره خاکی بگذارند که اکنون بسیاری شان دور و اطرافمان در حال رشد و نمو هستند و نمیدانند که نتیجه سهل انگاریهای فراوان ما برایشان چیزی جز برهوتی پر از دود و گرد و غبار باقی نخواهد گذاشت که در آن از رودها چیزی جز خشکزار یا روان آبهای به شدت آلوده نمانده، دریاچهها و آبگیرهایش به نمک زار تبدیل شده، حیات وحشش جز نام چند گونه بی نظیر و کم نظیرِ منقرض شده نیست و دورنمایی جز تاریکی ندارد!