پرواز سیمرغ در تابستان داغ

    کد خبر :100714

این روزها «تابستان داغ» اولین تجربه بلند سینمایی ابراهیم ایرج‌زاد در اکران عمومی قرار گرفته. فیلمی که می‌کوشد از دل معضلات شخصی دو خانواده با دو فرهنگ متفاوت، درک درستی از حس مسئولیت‌پذیری رابطه مادر ـ فرزندی و پدر ـ فرزندی به دست مخاطب بدهد.

به‌طور طبیعی انتخاب بعضی افراد جامعه برای گذراندن اوقات فراغتشان رفتن به سینما و فیلم دیدن است؛ اما این‌که چه فیلمی را انتخاب کنند، سوالی است که در ذهن هر کسی که قصد رفتن به سینما را دارد، به‌وجود می‌آید. این روزها «تابستان داغ» اولین تجربه بلند سینمایی ابراهیم ایرج‌زاد در اکران عمومی قرار گرفته. فیلمی که می‌کوشد از دل معضلات شخصی دو خانواده با دو فرهنگ متفاوت، درک درستی از حس مسئولیت‌پذیری رابطه مادر ـ فرزندی و پدر ـ فرزندی به دست مخاطب بدهد.

داستان از این قرار است که نسرین (با بازی پریناز ایزدیار) که نمی‌تواند به‌خاطر دختر شش ساله‌اش طلاق بگیرد، زندگی‌اش را جمع می‌کند و بی‌اطلاع شوهرش (صابر ابر) به گوشه‌ای از شهر پناه می‌برد و در مهدکودک بیمارستانی مشغول به کار می‌شود. در همین حین داستان در سمت و سوی دیگری نیز ادامه پیدا می‌کند و ما با زندگی زوج جوان پزشکی (با بازی علی مصفا و مینا ساداتی) همراه می‌شویم. علی مصفا (پزشک جراح) قصد دارد برای تکمیل تحصیلاتش به شهر خود، همدان بازگردد که مخالفت همسرش با او باعث می‌شود در زندگی زناشویی‌شان و در مراقبت از تک فرزندشان با مشکل مواجه شوند و این درست همان زمان است که نسرین قبول می‌کند در ازای دریافت مبلغی از فرزند این زوج پزشک مراقبت کند و باقی ماجراها.

این فیلم برای اولین بار در سی‌و‌پنجمین جشنواره فجر به نمایش درآمد. همچنین «تابستان داغ» رکورد نامزدی در بخش مسابقه سودای سیمرغ (با 13 عنوان) را شکست و با وجود نقاط ضعفی که دارد بسیاری بر این باورند که فیلم روی پای خودش ایستاده. پریناز ایزدیار، علی مصفا، مینا ساداتی و صابر ابر از جمله بازیگران این فیلم هستند و هومن بهمنش فیلمبرداری آن را بر عهده دارد.

نظر منتقدان سینما را درباره این فیلم جویا شدیم که در ادامه می‌خوانید.

تصویری بی‌حب و بغض از جامعه پزشکی

مصطفی جلالی فخر، منتقد سینما و پزشک، «تابستان داغ» را فیلمی متوسط دانست و به جام‌جم گفت: «تابستان داغ» فیلمی متوسط است که تعجب همگانی از نامزد شدن‌اش در رشته‌های متعدد در جشنواره سال گذشته، کماکان پابرجاست. فیلمی معمولی و تقلیدی گل درشت از سینمای اصغر فرهادی و فیلم «ابد و یک روز» سعید روستایی؛ درست یک سال بعد از آن فیلم و همان فضا و جغرافیا و همان پریناز ایزدیار و البته همان راه‌حل مرسوم و ناکارآمد فیلم‌های ایرانی برای آشتی زناشویی! یعنی بارداری مجدد آشتی‌جویانه همسر سهل‌انگار که باسمه‌ای‌ترین روش ممکن برای شیرین کردن پایان داستان‌های ایرانی است. جلالی فخر افزود: «تابستان داغ» در نهایت نمی‌تواند انتظاری را که خود فیلم در بیننده به‌وجود آورده تامین کند. خیلی از فیلم‌های معمولی و متوسط، مانند فیلم‌های کمدی در حال اکران، از ابتدا طوری جلو می‌روند که مخاطب توقعی از آنها ندارد، اما در این فیلم بیننده انتظار ورود به لایه‌های درونی‌تر زندگی و ابعاد انسانی شخصیت‌های فیلم را دارد که برآورده نمی‌شود. این فیلم، فیلم آدم‌هاست و ما به جای تعلیق در داستان، باید بتوانیم به آدم‌ها نزدیک شویم که نمی‌شویم.

او با اشاره به تصویر واقعگرایانه و بدون پیش فرض کینه‌توزانه‌ای که این فیلم از جامعه پزشکان نشان می‌دهد، تصریح کرد: ‌من بارها به تصاویر بعضا نادرستی که از عملکرد جامعه پزشکی در فیلم‌ها و سریال‌ها نشان داده شده، اعتراض کرده و خواهم کرد، اما خیلی‌ها به جای اصلاح، این تعبیر غلط را مطرح می‌کنند که پزشکان دوست دارند بری از هرگونه اشتباه و خطا دیده شوند! در حالی که این‌طور نیست و ما خواهان این هستیم که پزشکان را با تصویری واقعی، بدون دروغ، نفرت، توهین و کینه‌توزی نشان بدهند. در این فیلم یک زوج پزشک را می‌بینیم که درگیر شغل و پیشرفت حرفه‌ای خود هستند و از مسئولیت‌های خانوادگی و عاطفی‌شان غافل می‌شوند. حالت شماتت‌باری که ممکن است در اهالی هر صنف دیگری وجود داشته باشد. چون در تمام اقشار جامعه کسانی پیدا می‌شوند که برای رسیدن به اهدافشان، خیلی از مسائل را نادیده می‌گیرند. در واقع نقص‌های رفتاری این زوج به عنوان فرد در فیلم نشان داده می‌شود و بیننده را به این نتیجه نمی‌رساند که پزشکان در قبال زندگی و فرزندانشان، انسان‌های بی‌مسئولیتی هستند. طبعا اعتراضی هم نداریم و توقع هم نداریم که سپیدجامگان سلامت را همواره سپید نشان دهند، منتها منصفانه و واقع‌بینانه و بدون تعمیم‌یافتگی، مثل همین فیلم.

تقلیدی ناشیانه از سینمای فرهادی

سعید مروتی، منتقد سینما هم در تحلیلش «تابستان داغ» را فیلمی ناامیدکننده ارزیابی کرد و به جام‌جم گفت:تابستان داغ که به شکل عجیب و غیرقابل درکی از سوی داوران جشنواره سی و پنجم مورد توجه قرار گرفت، فیلم ناامید کننده‌ای است. تقلیدی ناشیانه از سینمای فرهادی با فیلمنامه‌ای الکن که در اجرا بدتر هم شده. با یک پریناز ایزدیار تکراری و علی مصفایی که در نهایت بی‌انگیزگی، بدترین حضور سینمایی کل کارنامه‌اش را به ثبت رسانده است. در واقع تابستان داغ، پشت ظاهر مدرنش تفکری ارتجاعی را به نمایش می‌گذارد.

او ادامه داد: فیلم، پرسش‌های زیادی را بی‌پاسخ می‌گذارد. بخصوص در شیوه سست و بی‌منطقی که زوج پزشک فیلم در پیگیری سرنوشت فرزندشان در پیش می‌گیرند. تابستان داغ، تماشاگرش را مغبون و مبهوت به بیرون از سالن هدایت می‌کند. مغبون از آشفتگی جهان معیوب فیلم و مبهوت از میزان سهل‌انگاری در ترسیم روابط علی و معلولی آدم‌هایی که پیداست فیلمساز با حداقل شناخت، سراغشان رفته است.

داستانی که پررمق پیش می‌رود

یاسمن خلیلی‌فرد، منقد سینما هم با اشاره به تسلط فیلمنامه‌نویس در نگارش داستان در گفت‌وگو با سلام سینما بیان کرد: فیلم شروع خوبی دارد. کاراکترها و موقعیت هر یک از آنها در فیلمنامه به مرور معرفی می‌شود و نشانه‌گذاری‌های ظریف و ریز به مرور انجام می‌پذیرد تا بعدتر به کار آیند.داستان، پررمق پیش می‌رود و نقاط عطف و بحران آن در جای درستی از فیلمنامه قرار دارند که همه اینها نشان از دقت و تسلط فیلمنامه‌نویس به کارش دارد، اما مضمون فیلم «دروغ»، «پنهان‌کاری» و تا حدودی «بی‌خیالی» است. سه عنصر رایجی که به تنهایی قادر به تزلزل بنیان خانواده در دنیای مدرن امروزی‌اند و دقیقا کارکرد خود را هم در فیلم عملی می‌سازند.

پرواز سیمرغ در تابستان داغ

«تابستان داغ» نامزد دریافت سیمرغ بلورین در 13 رشته در جشنواره فیلم فجر سال گذشته شد و در نهایت دو سیمرغ را از آن خود کرد.

سیمرغ بلورین بهترین فیلمبر‌داری (هومن بهمنش)

سیمرغ بلورین بهترین تدوین (سهراب خسروی)

تماشاگران چه می‌گویند

شاید بهترین منتقد یک فیلم تماشاگران باشند. رفتارشناسی تماشاگران به لحاظ استقبال از یک فیلم یا نظرات بی‌شیله‌پیله آنها که در شبکه‌های اجتماعی یا ذیل اخبار این فیلم‌ها در سایت‌های خبری بیان می‌شود، می‌تواند برآیند خوبی از دیدگاه‌های مختلف درباره یک فیلم باشد. آنچه می‌خوانید گزیده‌ای از نظرات مردم درباره تابستان داغ است:

مهنوش: زندگی و مشکلات بین زوج‌ها موضوعاتی است که باید بهش پرداخته بشه. بازی آقای مصفا را خیلی پسندیدم نه کند بود نه مبالغه‌آمیز، به‌نظرم طبیعی و باورپذیر بود.

حامد تابع‌دین: فیلم متوسطی بود از هر لحاظ. آخرش خوب تموم شد. فقط مینا ساداتی خوب بازی کرده بود.

محمدحسین قاسمی: فیلم تلخیه ولی خوش‌ساخته، یه سری از کنش‌ها برام غیرمنطقی بود، نمی‌فهمم چرا تو اینجور خونواده‌ها باید همیشه یه پسر نوجوون خلاف وجود داشته باشه که مادرشو اذیت می‌کنه!

پدرام شیردل: خوب بود، موضوع و فضایی تقریبا تکراری، اما متفاوت… بازی علی مصفا رو دوست نداشتم، اما باقی بازیگرا خوب بودن… بخصوص بازی دو کودک… فیلم تلخ بود و آزاردهنده.

بردیا ولی‌نعمتی: نکته‌ای که بشدت توی ذوق می‌زند تشابه عجیب موضوع فیلم با فیلم «شکاف» است! سبک ایجاد تنش در فیلم و بویژه پایان‌بندی ضعیف فیلم نیز به هیچ وجه بوی تازگی نمی‌دهد.

صنم: من متوجه نمی‌شوم چون سایر کارگردان‌ها به سوژه اختلاف پرداختند دیگه طرحشان تو سینما قدغن شد؟

سیما: این همه توجه به این فیلم؟پریناز ایزدیار نه تو ویلایی‌ها خوب بود نه اینجا.این نقشش که به قول دوستان تکرار نقش سمیه بود.

شهاب: خوشحالم از این‌که فیلم‌هایی هنوز ساخته می‌شود که به قصد تفکر و تغییر انسان‌هاست.

اردشیر: فیلم خوب و بسیار احساسی است و ارزش دیدن دارد بخصوص برای افرادی که متاهل هم هستند.

نوال: هیچ نکته خاص و عجیبی نداشت.

سهیل: یک فیلم بسیار خوب و موفق اجتماعی.

رایا: با عرض معذرت تکراری و خسته‌کننده.

معین: این فیلم جریان قابل تأملی دارد اتفاقی که خیلی در زندگی مردم شایع است.

الهه: طرفداران محترم آقای مصفا! تو رو خدا به خاطر علاقه‌مندیتون به ایشون مردم رو گمراه نکنید. حالا فکر می‌کنن با یک شاهکار مواجهن! واقعا این طوری نیست. یه تله‌فیلم بود تو مایه‌های فیلم ملبورن!

سولماز: همون پیچیدگیای کارای فرهادی و گره‌هایی که باید دونه دونه باز بشن و حضور یک کودک که نظاره‌گر رخداد اتفاقی بوده و… از تکرار این مکررات تو فیلمای ایرونی خسته شدیم.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید