نصف استارتاپهای امریکایی در ۵ سال نخست فعالیت ورشکسته میشوند
براساس گزارش یکی از مراکز تحقیقاتی بینالمللی، تیم نامتوازن سومین عامل جدی در شکست استارتاپهاست که پرداختن و توجه به آن، میتواند به خلق ثروت و موفقیت استارتاپ بینجامد.
براساس تحقیقی که توسط مؤسسه تحقیقاتی استَتیکس برِین (Statistics Brain Research Institute) انجام شده و فوربس منتشر کرده است، نرخ ورشکستگی شرکتهای آمریکایی با سرمایهگذاری خطرپذیر در پنج سال نخست بیش از 50 درصد و در 10 سال نخست بیش از هفتاد درصد است.
در اقتصادی که رمز ماندگاری در آن عبارت است از نوآوری، توسعه و رقابت، افزایش شانس موفقیت برای استارتاپها بسیار مهم است؛ اما چه عواملی موجب موفقیت استارتاپها میشود؟
وبسایت سیبی اینسایتز بهتازگی 20 دلیل عمده شکست استارتاپها را برشمرده است؛ پس از نیاز بازار و مشکلات مربوط به بودجه، تیم کاری نامتوازن سومین عامل چشمگیر در شکست استارتاپهاست.
در این مطلب به توضیح پنج عامل میپردازیم که توضیح میدهد یک تیم کاری متوازن چگونه به موفقیت یک شرکت نوپا کمک میکند.
1. تیمهای متوازن، چندین زاویه دید متفاوت را یکجا جمع میکنند
اگر اعضای تیم مدیریت استارتاپهای فعال در زمینه تکنولوژی پیشرفته، شیوه کاری و نقطه نظرات کلیشهای و یکدست داشته باشند به سمت تولید محصولاتی میروند که چندان خواهان ندارد ولی وقتی تیم کاری متوازن باشد، در هر جلسه کاری طیف وسیعی از دیدگاهها مطرح میشوند.
بهترین راه برای پرهیز از خطاهای ناخواسته آن است که افرادی با تجارب و پیشینههای متفاوت را در تیم کاری خود گرد هم آورید؛ با دارا بودن چنین تیمی، تصمیمات استراتژیک از تمامی وجوه و زوایا ارزیابی میشوند تا بهترین تصمیم اتخاذ شده و محصول یا خدمات ارائه شده توسط استارتاپ، برآمده از بینشی همهجانبه، جوابگوی مشکلاتی باشد که برای حل آنها طراحی شده است.
2. تیمهای متوازن، تعیینکننده فرهنگ استارتاپ شما هستند و این عاملی است که میتواند منجر به موفقیت یا شکست تجارت شما شود
استارتاپها عمدتا از طریق فرهنگ حاکم بر محیط کار شناخته میشوند؛ هیچکس دوست ندارد در یک فضای مسموم کار کند.
استارتاپهای خوب، برای تقویت ارزشهایشان یک برنامهریزی دقیق و کامل دارند؛ استارتاپهایی که با حفظ ارزشهایشان به مرحله رشد و توسعه پای میگذارند شانس جذب کارمندانی را دارند که برای زمانی طولانی با شرکت باقی خواهند ماند.
این کارمندان فوقالعاده ارزشمند، بهاندازه خود مؤسسان استارتاپ، برای دیدن موفقیت آن شور و انگیزه دارند؛ یک تیم متوازن باعث میشود استارتاپ، رشد و توسعه آینده خود را بر پایه یک فرهنگ فراگیر و مشوق همکاری و مشارکت بنا نهد.
3. تیمهای متوازن، همافزایی ایجاد میکنند
نکته مهم آن است که وقتی هر فرد تنها از زاویه دید خود به مسئله نگاه میکند، داشتن یک دید کلی و همهجانبه به موضوع بسیار دشوار میشود؛ در تیمهای کاری متوازن، استفاده از تکنیک تقاطع رشتهای بین همکاران امکانپذیر میشود.
نگاه یک عضو تیم فنی به یک وضعیت واحد، ممکن است با دید یک بازاریاب کاملاً متفاوت باشد؛ وقتی همه باهم کار میکنند، برآیند حاصل میتواند بزرگتر از جمع تکتک اجزا باشد؛ این روش همکاری، در غلبه بر کشمکشهای موجود بر سر همخوانی محصول/بازار و نیز در پیشگیری از شکست ناشی از تولید محصول بدون مصرفکننده، کمک شایانی خواهد کرد.
اگر هدف، خلق بیشترین ارزش در محصول یا خدمات باشد، تیمهای متوازن از همافزایی ایجادشده در چندین برابر کردن ارزششان بهره خواهند برد.
4. سرمایهگذاران خطرپذیر برای تیمهای متوازن ارزش زیادی قائل هستند
در یک مطالعه انجامشده در دانشکده بازرگانی استنفورد، استرِبیولیو؛ استاد درس سرمایهگذاری به این نتیجه رسیده است که تواناییهای مؤسسان و تیم مدیریت، مهمترین عامل در تصمیمگیری سرمایهگذاران است.
خواسته سرمایهگذاران خطرپذیر این است که سبد سهامشان بازگشت سرمایه خوبی داشته باشد، به همین دلیل در این مقاله روی عامل تیمهای متوازن دست گذاشته شده است.
در مواجهه با پرسشهای دشوار سرمایهگذاران، بسیار مهم است که یک تیم خوب و قابل اطمینان داشته باشید که بتوانند به سوالات از زوایای مختلف پاسخ دهند؛ همچنین، داشتن یک تیم قابل اعتماد به سرمایهگذاران این احساس را میدهد که سرمایهگذاری احتمالی آنها در دست مدیرانی است که مثل یک ماشین کارآمد و پربازده کار میکنند.
سرمایهگذاران با سرعتی باورنکردنی متوجه ویژگیهای تیم مدیریتی میشوند؛ به همین دلیل داشتن یک تیم متوازن حیاتی است.
5. تیمهای متوازن پاسخگو هستند و مسئولیتهایشان را به تفکیک مشخص کردهاند
در هرگونه همکاری، اگر مسئولیتها به روشنی تفکیک و مشخص نشده باشند، فاجعه به بار خواهد آمد.
طراح فرانتاِند (توسعه رابط کاربری و ظاهر سایت) سلیقهاش یکچیز است و توسعهدهنده بکاِند (توسعه هسته سایت یا بخش سمت سرور) سلیقه دیگری دارد.
در یک تیم متوازن، وظایف و مسئولیتهای هر فرد را میتوان بهروشنی مشخص کرد؛ بهجای تداخل دستوپا گیر وظایف، همافزایی ایجادشده به دلیل همکاری دو فرد از دو رشته مجزا با یکدیگر پروژه را پیش میبرد.
در تیمهای متوازن نهتنها مسئولیتها بهروشنی تفکیک شده است بلکه فضای مسئولیتپذیری و پاسخگو بودن هم ایجاد میشود؛ نقاط عطف یا مایلستونها برای هر فرد یا گروه بهوضوح قابل تشخیص بوده و هیچ پرسش و نقطه مبهمی در رابطه با وظایف و مسئولیتهای هر فرد در گروه پیش نمیآید.
استارتاپها با مسئولیتپذیری و پاسخگویی که درنتیجه انتخاب تیم متوازن پدید میآید، میتوانند از اشتباهات پرهزینه پیشگیری کنند.
به بار نشاندن یک استارتاپ کار دشواری است؛ کاغذبازیها و تهیه اسناد، جذب سرمایه، بازاریابی، توسعه، منابع انسانی و جذب نیرو، پژوهش و توسعه (R&D) و بسیاری کارهای دیگر هست که باید انجام شوند.
یک تیم متوازن براساس آنچه در گزارش مرکز توانمندسازی کسبوکارهای نوپای فاوا آمده است با خود چشمانداز کاری شرکت، فرهنگ حاکم بر آن، سینرژی، جذابیت برای سرمایهگذاران و بالاخره روحیه پاسخگو بودن را به ارمغان میآورد.
چه بخواهید یک کافیشاپ باز کنید و چه بخواهید غول بعدی شبکههای اجتماعی را روانه بازار کنید، داشتن یک تیم خوب راه را برای محافظت از کسبوکار شما در برابر هرجومرج و آشفتگی هموار میکند.
اجازه ندهید ریسکی که متقبل شدهاید، به بخشی از آمار روبه رشد استارتاپهای ورشکسته بدل شود؛ یک تیم متوازن را دورهم جمع کنید.