فیلم‌هایی ترسناک از کتک کاری دختران دهه هشتادی؛ خانواده، مدرسه و یا حاکمیت کدام یک مقصرند؟

    کد خبر :827842

مدتی است که در شبکه های اجتماعی فیلم ها و تصاویری از دختران دهه هشتادی کشورمان منتشر می شود که نگران کننده و به بیان بهتر ترسناک است؛ فیلم هایی که حکایت از ضرب و شتم و دعوای شدید دختران حاضر در آن دارد و حرف های ناگفته بسیاری در آنها نهفته است.

«بازتاب»؛ آرش خداپرست- از جمله فیلم های عجیب و غریب و ترسناکی که در هفته گذشته در شبکه های اجتماعی پربازدید شد، فیلم دعوای چند دختر دهه هشتادی در یکی از بوستان های شهر اصفهان بود که در آن دختری دهه هشتادی به نام هلیا قمه به دست در مقابل تعداد دیگری از دختران هم سن و سال خود ایستاد و آنها را تهدید می کرد.

در این کلیپ ویدئویی البته حضور پسران دهه هشتادی نیز که پا را از خطوط قرمز فراتر گذاشته و در میان دختران حاضر بودند به چشم می خورد، اما آنچه بیشتر در این فیلم جلب توجه می کرد، ضرب و شتم شدید و جدی دختران توسط یکدیگر و نیز قمه به دست شدن یکی از آنها بود.

بعد از مدتی دختری که قمه را در دستانش گرفته بود دلیل این دعوا را اختلاف نظر بر سر یک پسر عنوان کرد.

شاید این فیلم مقدمه ای شد بر انتشار فیلم های مشابه دیگر در نقاط مختلف کشور که وجه اشتراک همه آنها دعوای بی رحمانه چند دختر عمدتاً دهه هشتادی است؛ دخترانی که در آستانه حضور در دانشگاه و حضور موثرتر در جامعه قرار دارند، اما از قرار معلوم مسیر و رویه های اشتباهی را برگزیده اند و طی می کنند.

ترسناکی این فیلم ها آنجایی است که می بینیم محدود به یک یا دو دختر و یا یک شهر و دو شهر نیست و به کرات و به صورت پیاپی از این دست فیلم ها در شبکه های اجتماعی منتشر و دست به دست می شود.

از سوی دیگر دلیل دیگر ترسناک بودن این فیلم ها آنجایی است که می بینیم دختران دانش آموزی که اکنون باید سرگرم درس و بحث و آموزش اخلاق و اصول زندگی باشند و خود را برای حضور موثر و فعال در جامعه و نیز بر عهده گرفتن رسالت های مهمی چون همسری و مادری آماده کنند، درگیر دعوا و تنش هایی هستند که اساساً در قالب و قامت دختران و بانوان ایران زمین تعریف نشده و نمونه تاریخی نیز برای آن چندان سراغ نداریم!

با این روند پرسش مهم این است که آیا امثال این دختران که در فیلم های ویدئویی می بینیم قادر خواهند بود در آینده به خوبی و آنچنان که شایسته یک جامعه متمدن است، مادران، همسران و نیز مدیران و کارکنان خوبی برای جامعه باشند؟

جدا از پرسش بالا که ما در این گزارش به تنهایی قادر به قضاوت و نظر دادن در مورد آن نستیم، پرسش مهم دیگر این است که مقصر بروز شرایط موجود چه گروه و یا چه گروه هایی هستند؟

خانواده ها، مدارس، صدا و سیما، حاکمیت و… از جمله اصلی ترین و مهم ترین کانون و نهادهایی هستند که می توان انگشت اتهام را به سمت آنها گرفت.

خانواده ها قطعاً در بروز این پدیده عجیب مقصرند و دلیل آن این است که دختران خود را در بستر جامعه بدون رعایت اصول و موازین غالب فرهنگی کشور آزاد گذاشته اند و قطعاً اولین ضربه سنگین این ناهنجاری را خود آنها متحمل خواهند شد.

مدارس نیز در دوره گذشته آنهم با بحران کرونا و فاصله بین معلم و دانش آموز در بروز این بحران کم تقصیر ندارند، با این همه تعیین دقیق میزان قصور مدارس کار چندان آسانی نیست.

صدا و سیما به صورت کلی و رسانه ها به صورت جزئی تر نیز در بروز این پدیده بی تقصیر نبوده اند، رها کردن دانش آموزان و دختران به حال خود، عدم تولید برنامه های متناسب و آموزنده و جذاب برای آنها و نیز ناتوانی در برقراری یک تعامل دو طرفه و سازنده میان مخاطب و رسانه شاید مهم ترین قصوری باشد که اینجا متوجه رسانه ها و به خصوص صدا و سیما باشد.

با این همه بدون شک اصلی ترین متهم و مقصر این وضعیت حاکمیت با همه ساختارهای وابسته به آن است؛ ساختاری عریض و طویل با امکانات و اختیارات نظارتی، آموزشی، فرهنگی، حمایتی و… فراوان که در این حوزه کم کاری کرده و ثمره آن بروز و ظهور پدیده های عجیب اینچنینی است.

در این شرایط به نظر می رسد فیلم های مورد اشاره به نوعی زنگ خطرهایی بودند که به صدا درآمد تا مسئولان مربوطه و خانواده ها به خود آمده و در مقابل این تهدید اقدام عاجلی انجام دهند.

باید منتظر بمانیم و ببینیم در ادامه وضعیت این ناهنجاری ها به چه شکل استمرار می یابد و آیا به سمت تشدید و فزونی خواهد رفت و یا فروکش خواهد کرد؟

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید