زن نقاش به دست کارگر خانه به قتل رسید

  • حوادث
  • پنجشنبه ۲۷ بهمن ۱۴۰۱ ۸:۳۲
    کد خبر :975484
زن نقاش کارگر خانه قتل

کارگر طمعکار که با همدستی دوست سارقش و در جریان سرقت خودروی زن نقاش او را به قتل رسانده بود قبل از آنکه بتواند خودرو را بفروشد راز این جنایت با کشف خودرو از سوی پلیس در کمتر از چند ساعت فاش شد.

11 بهمن امسال مرد جوانی با مراجعه به پلیس از ناپدید شدن همسر 45 ساله‌اش خبر داد و گفت: همسرم شراره، هنرمند نقاش است او دیروز سوار بر خودروی شاسی بلندش از خانه خارج شد اما دیگر برنگشت.
به هر کجا که فکر کنید سر زدم اما هیچ ردی از همسرم به دست نیاوردم.

به دنبال گزارش ناپدید شدن این زن نقاش، به دستور بازپرس عظیم سهرابی، تحقیقات برای یافتن او آغاز شد.

در بررسی های اولیه کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی به بازبینی دوربین های مداربسته اطراف محل خانه شراره پرداختند.

همزمان نیز شماره پلاک خودروبه واحدهای گشت پلیس اعلام شد.

جدال با دو مرد جوان

مأموران در بازبینی دوربین های اطراف خانه شراره به راز ناپدید شدن زن نقاش پی بردند.

بر اساس تصاویر ثبت شده در دوربین ها دو مرد جوان چند خیابان بالاتر از خانه زن در مسیر حرکت وی با بلند کردن دست از او می خواهند تا توقف کند.

او نیز خودرو را نگه می دارد. اما به محض توقف آن هر دو نفر سوار خودرو می‌شوند و ناگهان یکی از آنها چاقویی را روی گردن شراره می‌گذارد.

زن که شوکه شده بود مقاومت کرد و با آنها درگیر شد اما درنهایت با ضربات چاقوی سارقان به قتل رسید.

مردان جوان نیز با حالتی پریشان و عجولانه جسد را روی صندلی عقب انداخته و با خودرو متواری شدند.

کشف خودروی خون آلود

از سوی دیگر درحالی که ردیابی ها برای شناسایی مردان جنایتکار ادامه داشت چند ساعت بعد مأموران گشت کلانتری در جنوب تهران خودروی شراره را که کنار خیابان پارک شده بود پیدا کردند.

با پیدا شدن خودروی شراره، کارآگاهان پلیس راهی محل شدند و در بازرسی از خودرو، با لکه های خون داخل آن مواجه شدند.

وقتی تصاویر مردان جوان از فیلم های دوربین مداربسته به دست آمد و به خانواده شراره نشان داده شد، یکی از مردان را شناختند و مشخص شد وی بهروز نام دارد که مدتی قبل به عنوان کارگر به خانه شراره رفته بود و از این طریق با خانواده آنها آشنا شده بود.

با شناسایی هویت یکی از متهمان، تحقیقات برای دستگیری بهروز آغاز شد و ظهر سه شنبه مرد جوان دستگیر شد. بهروز در تحقیقات اولیه به قتل شراره به خاطر سرقت خودرو اعتراف کرده و همدست خود که در این جنایت نقش داشت را نیز معرفی کرد.

ساعاتی بعد دومین متهم این پرونده نیز بازداشت شد. متهمان در تحقیقات اولیه اعتراف کردند که جسد مقتول را در اطراف تهران دفن کرده اند.

به دستور بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران تیمی از کارآگاهان پلیس راهی محل دفن جسد شدند و متهمان نیز در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی قرار داده شده و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.

گفت و گو با متهم اصلی

انگیزه‌ات از قتل چه بود؟

قصد ما کشتن نبود، ما می خواستیم خودروی مدل بالای شراره را سرقت کنیم اما او مقاومت کرد.

مدتی قبل با یکی از دوستانم که سارق بود، صحبت می کردیم. هر دویمان مشکلات مالی داشتیم وقتی برای او تعریف کردم که در خانه شخصی کار می کنم که خانم خانه نقاش است و وضع مالی خوبی دارند او وسوسه سرقت را به جانم انداخت. دوستم می گفت با سرقت خودروی شاسی بلند، می توانیم آن را بفروشیم و هر چه از این سرقت گیرمان آمد، تقسیم بر دو می کنیم.

از روز حادثه بگو؟

می دانستم خانم نقاش چه ساعتی و از چه مسیری به محل کارش می رود.

روز حادثه به همراه اشکان در مسیر او قرار گرفتیم و به محض دیدن خودروی شراره دستم را بالا آوردم و از او خواستم که توقف کند.

شراره با دیدن من، توقف کرد و با اشکان سوار خودرواش شده و چاقو را روی گلویش قرار دادیم.

با تهدید از او خواستیم که ماشین را بدون هیچ مقاومتی در اختیارمان قرار دهد اما شراره به جای اینکه تسلیم تهدیدهای ما شود، مقاومت کرد و با ما درگیر شد.

نمی خواستیم او بمیرد اما چاقو روی گلویش کشیده شد. به خودمان که آمدیم متوجه شدیم که دیگر نمی شود کاری کرد.

بعد از جنایت چه کردید؟

به اطراف تهران رفته و جسد را در بیابانی دفن کردیم و راهی خانه هایمان شدیم.

پس چرا خودرو را رها کردید؟

ما خودرو را رها نکرده بودیم. خودرو را آنجا پارک کردیم و قرار شد که روز بعد آن را به شخصی که اشکان می شناخت بفروشیم. اما فردا که به سراغ ماشین رفتیم از آن خبری نبود.

آن موقع به تنها چیزی که فکر نکردیم این بود که پلیس ماشین را پیدا کرده باشد. هر کدام دیگری را به سرقت خودرو متهم کرد اما وقتی دستگیر شدم فهمیدم پلیس خودرو را برده بود.

روزنامه ایران

1
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد
  1. فاطمه گفت:

    می رفتی درس می خوندی هنری یاد می گرفتی زحمت می کشیدی تا تو هم بتونی شاسی بلند بخری یک شبه خواستی پولدار بشی نگفتی بچه های این خانوم یتیم می شوند و سرنوشتشون عوض میشه نگفتی این خانوم عزیز یک پدر و یک مادری هست طمعکار حیوان صفت تو که زحمت درس خواندن و هنر یاد گرفتن را نکشیدی به بدبختی و حقت باید قانع باشی نه اینکه حسادت و طمع اموال مردمی رو که با زحمت به جایی رسیدند داشته باشی از ترس افراد حیوان صفتی مانند تو نمی تونیم از خونه خارج بشیم برای شماها اعدام هم کمه با همون چاقوی خودت هر چند تا ضربه که زدی باید ضربه بخوری و دفن بشی

دیدگاهتان را بنویسید