روایتی از سلاح مخفی پوتین که از سقوط وی جلوگیری کرد

    کد خبر :1005907
سلاح مخفی پوتین

نشریه اسپکتیتور در گزارشی می نویسد:

ما نمی توانیم تحولات آتی و به طور خاص وقوع کودتاها را پیش بینی کنیم. با این حال، آنچه شورش اخیر در روسیه نشان داد این بود که پوتین با وحشت بر روسیه حکومت می کند. در واقع، پوتین هم سعی می کند ترسِ از خود را در روسیه حاکم کند و هم نوعی ترس وجود دارد که اگر او نباشد، برای روسیه چه اتفاقی خواهد افتاد. در این میان، هیچ چیز هم بدتر از این نیست که یک مردِ ضعیف را با سلاحی بزرگ در دسترسش شاهد باشیم.

بازتابهمزمان با فاصله گرفتن از قائله کودتای “یوگنی پریگوژین” و گروه واگنر در روسیه، یک نکته بیش از هر زمان دیگری آشکار شده است: ولادیمیر پوتین ئیس جمهور روسیه، ضعیف و آسیب پذیر شده است. شورش هایی نظیر کودتای اخیر واگنر در روسیه، عمدتا مسائلی بوده اند که از پایان حیات سیاسی موثرِ سیاستمداران ارشد روسی(در طول تاریخ این کشور) خبر داده اند و درست به همین دلیل، کارشناسانِ مسائل روسیه در حال رصد شرایط جهت یافتن رگه هایی تازه از شکاف و ضعف در کرملین هستند. با این همه، ضعیف شدن پوتین حداقل در شرایط کنونی می تواند دلیلی بر این مساله باشد که پوتین بیش از هر زمان دیگری به قدرت بچسبد.

اینکه پوتین از تحولات چند وقت اخیر، آسیب ها و خسارات جدی متحمل شده، کاملا واضح و بدیهی است. یک تاجر روسی به نام یوگنی پریگوژین با ارتشی 10 هزار نفره توانسته از مرزهای روسیه عبور کند، وارد خاک این کشور شود و مقام های ارشد روسی را دروغگو خطاب کند و یکی از پایگاه های نظامی ارتش روسیه در شهر مهم رُستوف را اشغال کند و نیروهایش را به سمت مسکو روانه کرده و موجب مرگِ دست کم 13 خلبان روس شود.

دولت روسیه و شخص پوتین نیز در نهایت مجبور شده اند تا در برابر پریگوژین و گروه نظامی تحت امر وی یعنی گروه واگنر، کوتاه بیایند. مسائلی که همه و همه برای فردی نظیر پوتین که همواره سعی داشته چهره یک سیاستمدار قدرتمند را نزد افکار عمومی بین المللی داشته باشد، حقیقتا سخت هستند.

با این همه به نحو عجیبی، گزارش های رسمی کرملین و حتی خودِ پوتین، کاملا بر ضعف مفرطِ موقعیتشان تاکید دارند و بر آن صحه می گذارند. آن ها به جای اینکه در مورد کودتای اخیر واگنر در روسیه و ضعف خود در مقابله با آن سرپوش بگذارند، عملا ماهیت فاجعه بارِ این رویداد را برجسته سازی می کنند. پوتین اخیرا گفته است که: “اگر دشمنان روسیه موفق شده بودند، جامعه ما دچار شکاف و درگیری می شد و در خون و جنگ داخلی غرق می شد.”

وی سپس از الکساندر لوکاشنکو رئس جمهور بلاروس و متحد خود به دلیل ایفای نقشش در دستیابی به یک راه حل صلح طلبانه تقدیر کرد. او سپس اغلب اعضای گروه واگنر را افرادی “وطن پرست” توصیف کرد و تاکید نمود که آن ها به دلیل ایفای نقش خود در جلوگیری از ایجاد جنگ و خونریزی در روسیه، در امان هستند (از سوی دولت روسیه).

پوتین در موضع گیری های خود تاکید کرده که می توانسته شورش واگنر در روسیه را سرکوب کند با این حال، این مساله جز با به راه انداختن حمام خون میسر نمی شده است. او همچنین گقته است که به کودتاچیان در نوع خود فرصتی داده تا از اشتباهشان عقب نشینی کنند. این در حالی است که برخی روایت ها در مورد کودتای واگنر، تا حد زیادی با آنچه پوتین ادعا می کند متفاوت هستند.

به عنوان مثال، اینطور گفته شده که پوتین در ابتدای کودتای واگنر، از جواب دادن به تماس های یوگنی پریگوژین خودداری کرده و این نیکلای پاترِشوف و دیگر مقام های امنیتی ارشد روسیه بوده اند که با پریگوژین رایزنی کرده‌اند. با این همه، پریگوژین نیز توافق خود را با لوکاشنکو، و نَه مقام های ارشد روسی انجام داده است. جالب است که در جریان 36 ساعت وضعیت مبهم در روسیه، مقام های ارشد روسی نظیر نخست وزیر این کشور میخائیل میشوستین، سکوت محض پیشه کرده اند.

حتی برخی گزارش ها حاکی از این هستند که بعضی مقام های روسی، اقدام به رزرو آخرین پروازها از مبدا روسیه به خارج از این کشور کرده بودند و سعی داشتند از تحقق بدترین سناریو به دور باشند. جالب است که وقتی پارلمان روسیه فرمان تحقیق در مورد افرادی که قصد فرار داشته اند را صادر کرده، کرملین حتی سعی نکرده که این واقعیت را که برخی کارمندان و نیروهای آن قصد فرار داشته اند را پنهان کند.

در این شرایط، ولادیمیر پوتین عملا از کارتِ ضعف خود جهت خاتمه دادن به قائله پریگوژین در روسیه استفاده کرده است. کارتی که توانست از سقوط وی و دولتش جلوگیری کند. بدتر از همه اینکه پوتین عملا خود را گزینه‌ای بهتر در قیاس با به راه افتادن جنگ داخلی در روسیه توصیف کرده است. در این نقطه می توان گفت این مساله که پوتین شکنندگی موقعیت خود را پذیرفته، در حقیقت قوی ترین تضمین‌کننده این گزاره است که او می تواند در قدرت بماند.

در بحبوحه شکست شورش اخیر در روسیه، نوعی حس سرخوردگی و امید در مسکو حاکم شده است. در این راستا، بسیاری به نوعی به این باور رسیدند که اگر دولت روسیه و پوتین سقوط کنند، شرایط در این کشور می‌تواند بسیار بد شود و وضعیت کنونی در نوع خود بهترین است. البته که افرادی که این عقیده را دارند، حق دارند زیرا سقوط دولت روسیه و ایجاد ناامنی و ناآرامی دراین کشور می تواند تبعات گستره و وخیمی را نه فقط دراین کشور بلکه در بُعد بین المللی نیز داشته باشد.

 با این حال، نخبگان سیاسی مخالف پوتین خوب می دانند که او به نحو عجیبی از این موضوع استفاده می کند تا موقعیت خود را تقویت کند و همین مساله می تواند نوعی امنیت را برای وی و کرملین در مواجهه با چالش‌های داخلی که احتمال دارد با آن ها رو به رو شوند، ایجاد کند.

در نهایت باید گفت که ما نمی توانیم تحولات آتی و به طور خاص وقوع کودتاها را پیش بینی کنیم. با این حال، آنچه شورش اخیر در روسیه نشان داد این بود که پوتین با وحشت بر روسیه حکومت می کند. در واقع، پوتین هم سعی می کند ترسِ از خود را در روسیه حاکم کند و هم نوعی ترس وجود دارد که اگر او نباشد، برای روسیه چه اتفاقی خواهد افتاد. در این میان، هیچ چیز هم بدتر از این نیست که یک مردِ ضعیف را با سلاحی بزرگ در دسترسش شاهد باشیم.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید