خشم هواداران استقلال و مرد دو زنه‌ای به نام وزارت ورزش!

  • آرشیو
  • شنبه ۶ مرداد ۱۳۹۷ ۱۲:۲۸
    کد خبر :333865

«وزارت ورزش» در قبال پرسپولیس و استقلال مثل مردی است با دو زن که عدالت را رعایت نکرده است. به جای تهدید به برخورد با تماشاگر شاکی که احتمالا هر هفته هم بیشتر می شود به فکر عدالت باشید.

عصر ایران؛ سروش بامداد- چنان که پیش بینی می‌شد هواداران تیم فوتبال استقلال از مدیریت جدید این باشگاه به خاطر از دست دادن مهره‌های کلیدی چه در قالب انتقال و فروش بازیکن و چه نبستن قرارداد مجدد ناخرسند و به عبارت درست‌تر خشمگین‌اند و از این رو بعضا شعارهای تند و گاه رکیکی را روز جمعه پنجم مرداد در ورزشگاه سر دادند.

تماشاگری که در روز گرم تابستان این همه راه را طی می‌کند و به استادیوم می‌رود با منی که پای تلویزیون و زیر کولر نشسته، فوتبال می‌بینم تفاوت دارد و احساس و هیجان خود را سریع‌تر و بیشتر ابراز می‌کند و وقتی احساس می‌کند به شعور او و به علایق او توهین شده نمی توان انتظار داشت به جای خشم بوسه آتشین بفرستد.

مشکل هوادار استقلال عجالتا و فعلا با مربی و بازیکن و با نوع بازی تیم مورد علاقه خود آن هم در نخستین دیدار لیگ برتر و نتیجۀ آن نیست. این است که ماه‌هاست می‌گویند و هشدار می دهند مراقب تیم باشید و بازیکنان را حفظ یا جایگزین کنید تا تیمی که بخت قهرمانی آسیا را داشت لت و پار نشود وروز جمعه دیدند تیم‌شان استخوان‌بندی اصلی را از دست داده و با جوانان به میدان آمده است.

این که سال قبل وینفرد شفر تیم بحران‌زده استقلال را از علیرضا منصوریان تحویل گرفت و از قعر جدول به بالا رساند و در کورس قهرمانی قرار داد و در آسیا هم نتایج درخشانی به دست آورد دلیل موجهی نیست تا دوباره دستی دستی تیم را دچار بحران کنیم با این امید که مرد آلمانی باز معجزه کند.

استقلال، یک تیم عادی نیست. نیمی از هویت فوتبال ایران است و میلیون‌ها جوان با پیروزی آن شادمان و از شکست آن اندوه گین می‌شوند. تازه پرسپولیس و رقبا هم تضعیف می‌شوند.

اعتراض هواداران به این است که تصور می‌کنند وزارت ورزش به عنوان مالک اصلی باشگاه استقلال (که در عین حال مالک یا صاحب رقیب آن پرسپولیس هم هست!) عدالت را رعایت نکرده و چون پرسپولیس از نقل و انتقال محروم شده استقلال را هم تضعیف کرده تا لابد توازن برقرار شود!

با این حال پرسپولیس با پنجره بسته نقل و انتقال با همان نفرات قدیمی ظاهر می شود ولی تماشاگر حرفه ای استقلال نصف بازیکنان را نمی شناسد.

آنان نمی گویند چرا «تیام و جباروف و امید ابراهیمی و نورافکن و حسینی» رفته اند. چون نقل و انتقال همیشه هست. می گویند چرا همه با هم و چرا به فکر جایگزین نبودید؟ چرا دربارۀ برخی که می توانستید قرارداد شان را تمدید کنید، نکردید؟ به تماشاگر برمی خورد که یک فصل بازیکنی را تشویق کرده و از فرش به عرش رسانده و او این گونه با احساسات هوادار بازی می کند.

خیلی از این بچه ها که به استادیوم می آیند و فوتبالیست ها را تشویق می‌کنند پول بلیت را هم به زور تهیه می‌کنند و از این که می بینند احساسات آنها را باشگاه و بازیکن به سخره گرفته احساس تحقیر می کنند. می شکنند. له می شوند. این را می‌فهمید یا نه؟ اگر می‌فهمید چرا چنین می‌کنید و اگر نمی‌فهمید چرا پشت میزهای مدیریت لم داده‌اید و حق این بچه ها را به اسم حقوق و مزایا و حق سفر می‌بلعید؟! فوتبال، یک نمایش است برای رضایت تماشاگر. این حجم از ناراضی‌تراشی را کجا آموخته‌اید؟!

سال ها پیش و در برنامۀ صندلی داغ، داریوش کاردان از مدیر عامل وقت باشگاه استقلال – قریب- پرسید تحصیلات و تخصص شما چیست و او پاسخ داد: امنیت استراتژیک. مجری پرسید حالا این تخصص و تحصیلات با مدیریت باشگاه پرهواداری مثل فوتبال ارتباط دارد؟ قزیب بی درنگ پاسخ داد: بله. چون فوتبال در کشور ما یک مقوله امنیتی است. با این نگاه هم می‌توان گفت تحریک تماشاگر و تحقیر او با احساس اعمال تبعیض ضد امنیتی است نه این که حراست دنبال هوادار خشمگینی باشد که فحش می دهد. چون با همه که نمی توانند برخورد کنند.

شعار علیه رییس ورزش در ورزشگاه هم البته نه به شکل رکیک کنونی سابقه داشته و علت این است که وزارت ورزش و قبلا سازمان تربیت بدنی باشگاه‌داری می کنند و وقتی رها نمی کنند تبعات آن را هم باید بپذیرند و ‌آن قدر دستگاه های فرهنگی خوب عمل کرده اند که شعارهای نوجوانان و جوانان از کنایه های دهه 60 و حداکثر شیر سماور به رکاکت کنونی رسیده است.

در دهۀ 60 هم وقتی «مصطفی داوودی» رییس وقت سازمان تربیت بدنی طرح من درآوردی 27 ساله ها را برای محروم کردن امثال ناصر حجازی از عضویت در تیم ملی فوتبال به اجرا درآورد و به استقلال و پرسپولیس هم درست و حسابی نمی رسید و خیال می کرد رقابت این دو میراث طاغوت است در امجدیه شعار می دادند: «نخست وزیر موسوی، تو را به حق قرآن، داوودی رو عوض کن».

نخست وزیر وقت هم این صدا را شنید و رییس سازمان تربیت بدنی را تغییر داد و به جای او «سید اسماعیل داوودی شمسی» را گماشت که هر چند شباهتی با مدیران ورزشی نداشت اما شبیه مصطفی داوودی هم نبود که بگوید: نگویید «جام»، بگویید «بزرگداشت» و باشگاه های تهران را جدا کند و در امور فدراسیون دخالت کند هر روز طرحی نو دراندازد!

صریح و روشن می توان گفت: چرا با اعصاب مردم بازی می کنید؟ این هواداران، از تورم و گرانی و بیکاری و بیم برخورد نظامی آمریکا کم نگران اند که این را هم اضافه کرده اید؟ اگر عرضه مدیریت ندارید مدیر را هم از آلمان بیاورید! وقتی مدیر مهم تر از مربی است چرا مدیر وارد نکنیم که دستمزد بسیار کمتری هم می خواهد.

مگر نام کامل وزارتخانه «ورزش و جوانان» نیست؟ پس چرا این همه جوان حامی و هوادار استقلال را عصبانی می کنید؟ این که دیگر قیمت ارز نیست که بیندازیم گردن ترامپ و قیمت سکه که بگوییم یک نفر از سعودی ها پول گرفته بود و طلا خرید و برد اربیل عراق.

پارسال هم استقلال، در ابتدا نتایج خوبی نمی گرفت اما هوادار این قدر خشم نگرفت. چون به حساب فراز و فرود فوتبال گذاشتند و نهایت این که تقصیرها را متوجه علیرضا منصوریان و به حساب جوانی و بی تجربگی او گذاشتند و نهایت خواست این بود که مربی عوض شود و آقای افتخاری هم چنین کرد و استقلال با مرد آلمانی موسپید روی ریل افتاد.

حالا اما احساس می کنند به آنها توهین شده و به خود حق می دهند توهین کنند. حراست ورزشگاه یا وزارت ورزش می گوید با توهین کنندگان برخورد می کنیم. توهین، ناپسند است اما وقتی دست روی دگمه درد می گذاری واکنش نشان می دهد و چه بسا توهین کند.

این بازی 10 هزار نفر رفته بودند و از 10 هزار نفر بخشی توهین کردند اگر کار به 100 هزار نفر برسد باز هم می خواهید برخورد کنید؟ با همه؟!

معترضان می گویند: چرا با یک تیم ریشه دار و نیمی از هویت فوتبال ایران این گونه برخورد می کنید؟ می گویند اگر عرضه ندارید چرا مسؤولیت می پذیرید و مهم تر این که احساس می کنند وزارت ورزش که هر دو باشگاه پرسپولیس و استقلال را در «عقد» خود دارد امسال با آنان به عدالت برخورد نکرده است. به یکی رسیده و دیگری را رها کرده. نمی گویم این گزاره الزاما درست است یا نه ولی این احساس وجود دارد.

نویسندۀ این سطور هم وزیر ورزش را می شناسد و به حُسن نیت او ایمان دارد و هم مرد همۀ کارۀ وزارتخانه آقای سجادی را و طبیعی است که فحش و ناسزا را تأیید نکند. اما این بازی را کی شروع کرد؟

سال ها پیش نگهبان ساختمان شرکتی که دفتر ما در آن قرار داشت، با خوش حالی خبر داد به زادگاهم می روم تا ازدواج کنم و چند ماهی نیستم. با ذوق می گفت همان دختر زیبایی است که دوستش می داشتم و این یک سال که تهران بودم دل توی دلم نبود که رفته باشد اما رفتم و دیدم هست.

رفت و دو سه ماه بعد برگشت اما شاد و خندان نبود. پرسیدم چه شده؟ مگر ازدواج نکردی؟ گفت: رفتم و عقد کردیم. گفتم: پس چرا ناراحتی؟ اتفاق بدی افتاده؟ تصادفی یا مشکل شدید مالی یا اختلاف؟

گفت: نه! دختری که حالا زن من است آن دختری نیست که من دیده بودم! کلک زدند. در خانه او را نشان دادند ولی روز مراسم که چشم باز کردم دیدم او نیست. خواهر کوچک تری است که دوستش نداشتم! ما که مثل شما شهری ها قبل از ازدواج همدیگر را نمی بینیم و صحبت کنیم!

به او دل‌داری دادم. خدا را چه دیدی. شاید خواهر کوچک تر اگر چه به زیبایی و دل‌ربایی قبلی نباشد همسر خوبی برایت شود. نگهبان جوان گفت: من هم به رویش نیاورده ام و دلش را نشکسته ام و امیدوارم همین باشد!

شاید این قصه را باور نکنید. من هم ابتدا باور نکردم ولی لحن و اشک حسین آقای نگهبان را که دیدم باور کردم و گفتم: خدا را چه دیدی….

قصه تیمی با نام و آوازه استقلال هم باور کردنی نیست. اشک و آه هوادار اما وادارت می کند باور کنی. همه اما بغض نمی کنند. ممکن است مانند جمعه ناسزا هم بگویند و هر هفته تعداد شان بیشتر شود. حسین آقا هم ممکن بود برود گریبان پدر دختر را بگیرد!

آقایان! استقلال و پرسپولیس را به فهرست بلند بالای بنگاه هایی که مصادره کردید و نشان دادید نمی توانید اداره شان کنید اضافه نکنید!

دو زنه بودن حرام نیست اما سفارش و تحسین هم نشده بلکه از مرد خواسته شده دست کم به عدالت رفتار کند و رضایت هر دو را به دست آورد که امری نزدیک به محال است ( و با ارزش های مدرن در حق زن هم سازگار نیست).

به وزیر محترم ورزش جسارت نشود. اما «وزارت ورزش» در قبال پرسپولیس و استقلال مثل مردی است با دو زن که عدالت را رعایت نکرده است. به جای تهدید به برخورد با تماشاگر شاکی که احتمالا هر هفته هم بیشتر می شود و شاید 100 هزار نفر با هم شعار دهند به فکر عدالت باشید.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید