یک بام و دو هوای سعودی‌ها در ارتباط باطالبان/ چرا عربستان خیلی شفاف از طالبان حمایت نمی‌کند؟

    کد خبر :845119
عربستان و افغانستان

در افغانستان، ریاض تلاش دارد از مسابقه بازیگران منطقه‌ای برای افزایش نفوذ خود، عقب نماند. با این وجود برای توسعه روابط با طالبان و تأثیرگذاری در معادلات افغانستان، سعودی‌ها با موانع متعددی روبه‌رو هستند. همچون پرونده‌های خاورمیانه، ریاض به تحولات افغانستان نیز از منظر رقابت خود با ایران می‌نگرد.

«بازتاب»؛ آرش صفار- وبسایت تحلیلی «المانیتور» در یادداشتی به قلم «سابنا صدیقی» به بررسی رویکرد عربستان به افغانستان پرداخته است.

این یادداشت دیدار «ترکی بن فیصل»، رئیس پیشین سرویس اطلاعاتی سعودی با «ملا عبدالغنی برادر» و «ملا محمد یعقوب» در قطر، تنها چند روز پیش از معرفی دولت موقت طالبان را نشان‌دهنده منافع ریاض در تعامل با طالبان می‌داند.

انجام این دیدار توسط ترکی بن فیصل، به ویژه از این جهت اهمیت دارد که او در فاصله سال‌های 1979 تا 2001، یعنی از آغاز جهاد علیه شوروی تا سقوط دولت طالبان، در جایگاه بالاترین مقام امنیتی سعودی، عهده‌دار روابط گسترده ریاض با طالبان و سایر گروه‌های افغان بوده است.

علیرغم نقش عربستان در شکل‌گیری طالبان و تشکیل امارت اسلامی افغانستان در سال 1996، ریاض در سال 1998، هنگامی که طالبان از تسلیم کردن «اسامه بن لادن» خودداری کرد، سفارت خود در کابل را تعطیل کرد و نهایتا در پی حملات 11 سپتامبر روابط خود با طالبان را کاملا متوقف کرد.

با این وجود، به باور نویسنده عربستان بیش از این نمی‌تواند باقی ماندن در بیرون از صحنه تحولات افغانستان را تحمل کند.

«محمد سلیمان»، پژوهشگر موسسه خاورمیانه بر این باور است که «در واقع، ریاض خواهان نقش جدیدی در افغانستان پسا آمریکا است»؛ به گفته سلیمان، علیرغم اینکه ریاض یکی از سه پایتختی بود که در دهه 90 میلادی طالبان را به رسمیت شناخت، اکنون ارتباطات حداقلی میان عربستان و طالبان برقرار است.

بر اساس این یادداشت، عربستان برای توسعه روابط خود با طالبان با موانع متعددی روبه‌رو است؛ چندین رقیب منطقه‌ای همچون ایران و قطر برنامه‌های مختلفی را برای ارتباط مستقیم با رژیم جدید طالبان به پیش برده‌اند. به ویژه قطر به واسطه نقش آن در مدیریت فرودگاه کابل و مشارکت در عملیات تخلیه افغانستان، از جایگاه برجسته‌ای برخوردار است.

سابنا صدیقی تأکید دارد که در حقیقت از سال 2013 که طالبان دفتر نمایندگی خود در دوحه را افتتاح کرد، قطر به یک متحد برجسته ایالات‌متحده در موضوع افغانستان تبدیل شد. با شروع فرایند صلح میان طالبان و نمایندگلان دولت «اشرف غنی» در سال 2016، جایگاه قطر بیش‌ازپیش اهمیت یافت.

ایران نیز از سال 2015، در سایه احساس تهدید مشترک از جانب شاخه خراسان داعش، روابط مخفیانه با طالبان ایجاد کرد و در سال 2018 میزبان گفتگوهای این گروه با دولت وقت کابل بود.

بنابراین ریاض از رقبای خود عقب مانده است و اگر نتواند روابط نزدیکی -همچون دهه 90- با طالبان ایجاد کند، «احتمالا تهران بیش‌تر پیشروی خواهد کرد».

ترکی بن فیصلبه باور «کارولین رز»، تحلیل‌گر ارشد منطقه، ریاض افغانستان را به عنوان عرصه‌ای با اهمیت حیاتی در محیط همسایگی پیرامونی خود درک می‌کند؛ در این راستا «ریاض از بین بردن نفوذ ایران در افغانستان، به ویژه میان نیروهای نیابتی و طالبان را امری ضروری می‌داند».

علاوه بر ایران و قطر، ترکیه نیز در پی گسترش نفوذ خود در همکاری با قطر در مدیریت فرودگاه کابل است؛ با این وجود، آنکارا احتمالا بدون اینکه نیروهایش در مدیریت امنیت فرودگاه نقش داشته باشند، تمایلی به مشارکت در این خصوص ندارد.

«میشائیل تانشوم»، پژوهشگر ارشد در موسسه مطالعات اروپا و امنیت در اتریش معتقد است ورود ترکیه به افغانستان و تعمیق مشارکت امنیتی این کشور با پاکستان، گزینه‌های سیاسی عربستان را بیش‌ازپیش پیچیده می‌سازد.

به باور او ریاض نمی‌تواند منزوی شدن در افغانستان را تحمل کند؛ سعودی‌ها نیازمند مشارکت با پاکستان و افغانستان هستند؛ اما این مشارکت باید در مسیری سازگار با دستور کار اصلاحات داخلی عربستان و تلاش‌های این کشور برای تبدیل به هاب کسب‌وکار خاورمیانه باشد.

«محمد السولامی»، رئیس موسسه بین‌المللی مطالعات ایران در ریاض ضمن توضیح این موضوع که ریاض خواهان تبدیل کابل به دولتی ایدئولوژیک با تفسیری افراطی از مذهب نیست، تأکید می‌کند که این اتفاق می‌تواند افغانستان را به یک مرکز جدید جهانی برای ترور تبدیل و افراط‌گرایان را از سرتاسر جهان به این کشور جذب کند.

او ادامه می‌دهد که «اغلب فراموش می‌شود که ایران عبور عوامل القاعده -که حملات تروریستی 11 سپتامبر را انجام دادند- را تسهیل کرده است. بنابراین، بسیار مهم است که به نظارت دقیق روابط نزدیک ایران و طالبان ادامه دهیم».

میشائیل تانشوم بر این نکته تأکید دارد که پیشرفت نفوذ ایران در عراق، نتایج فاجعه‌باری برای امنیت عربستان داشت؛ بنابراین ریاض نمی‌تواند اجازه چنین پیشرفتی در افغانستان را بدهد. به باور او «در حالی که منافع بنیادی امنیتی سعودی همان است، صفحه شطرنج استراتژیک تغییر کرده است».

مطابق یادداشت، علیرغم تمایل عربستان به توسعه روابط خود با طالبان، با توجه به اتخاذ رویکردهای «لیبرال‌تر و کم‌تر بنیادگرا» در سال‌های اخیر از سوی عربستان، زمینه مشترک اندکی میان ریاض و طالبان باقی مانده است و سعودی‌ها تلاش می‌کنند با طالبان مقایسه نشوند.

نویسنده معتقد است که اگرچه طالبان نیز همچون عربستان سنی هستند، گرایش‌های دیوبندی آن‌ها، با تفسیر وهابی‌های عربستان متفاوت است و «در حقیقت تفسیر آن‌ها از اسلام به تهران نزدیک‌تر است تا ریاض؛ حتی ممکن است نظام سیاسی حکمرانی ایران، برای رژیم جدید [طالبان] مناسب باشد».

محمد السولامی معتقد است که کشورهای منطقه باید یک استراتژی را طراحی کنند که از تشکیل اتحاد ایدئولوژیک ایران و طالبان جلوگیری کند؛ آن‌ها باید خواهان دولتی فراگیر باشند که ضمن در نظر گرفتن منافع مردم افغانستان و ایجاد روابط متعادل با همسایگان، با شبه نظامیانی که وفاداری‌های فرامرزی دارند، مقابله می‌کند.

به باور نویسنده یادداشت، با توجه به سردی روابط عربستان و دولت بایدن (در مقایسه با دوران ترامپ) و انتقادات رئیس‌جمهور آمریکا از وضعیت حقوق بشر در عربستان، ریاض تلاش دارد تفاوت‌های خود با طالبان را برجسته کند.

در نتیجه بعید است که سعودی‌ها به زودی طالبان را به رسمیت بشناسند و احتمالا منتظر خواهند ماند تا بعد از نوعی عادی‌سازی میان آمریکا و اروپا با طالبان، این گروه را به رسمیت بشناسند؛ تا آن زمان ریاض تلاش می‌کند پیام‌های خود به طالبان را از مسیر اسلام‌آباد انتقال دهد و مانع افزایش فاصله با این گروه شود.

کارولین رز معتقد است که پیش‌تر عربستان برای مقابله با ایران از دولت غنی حمایت می‌کرد؛ در دوره حاضر علیرغم اختلافات پاکستان و عربستان، هر دو کشور به واسطه عدم تمایل به افزایش نفوذ ایران در منطقه، به همکاری با یکدیگر خواهند پرداخت. به علاوه عربستان توسعه روابط با هند و جمهوری‌های آسیای میانه را هم در دستور کار خواهد داشت.

به باور محمد سلیمان، ریاض به احتمال زیاد از روابط خود با اسلام‌آباد برای شروع مجدد تعامل با افغانستان استفاده خواهد کرد. این پادشاهی سیاست عملی در قبال افغانستان در پیش خواهد گرفت و سعی می‌کند از موقعیت مذهبی خود برای تعدیل دولت جدید استفاده کند.

در نهایت، سابنا صدیقی به این نکته اشاره می‌کند که با توجه به اینکه دغدغه اصلی طالبان به رسمیت‌شناخته شدن توسط جامعه بین‌المللی، تسریع روند دریافت کمک‌های اقتصادی و سرمایه‌گذاری خارجی است، «طالبان 2» ممکن است مواضع نرم‌تری نسبت گذشته اتخاذ کند.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید