پای پروتزی؛ نیاز ضروری محیط بانی که سازمان محیط زیست فراموشش کرد

    کد خبر :769375

قریب به اتفاق ما از طریق رسانه‌های جمعی و اجتماعی از ماجرای غم‌انگیز حمله‌ی شبانه‌ی شکارچیان به سید امین هادیپور محیطبان گتوندی مطلع هستیم و شاید چندان نیاز به بازگو کردن تمام ماجرا از ابتدای امر نباشد. واقعه‌ای آشنا، و تکراری که سالیانه چندین بار وقایعی مشابه آن را می‌شنویم.

اما خلاصه‌ی ماجرا برای آنهایی که از این واقعه چندان اطلاعی ندارند اینگونه است که در بیست و ششم فروردین سال جاری سید امین در حال انجام وظیفه توسط شکارچیان نقابداری در یک یورش شبانه به کانکس محیطبانی او را غافلگیر و پس از شلیک مستقیم از فاصله‌ی نزدیک به پای او و ساعاتی شکنجه‌ی جسمی و روحی و همکاری نکردن سید امین بابت تحویل کلید گاوصندوقی که در آن اسلحه و مهمات نگهداری می‌شد ایشان را در همان وضعیت به شکل ناجوانمردانه‌ای غرق در خون رها کردند.

در پی این حادثه ایشان پس از ساعاتی با یک دستگاه آمبولانس فوریت‌های پزشکی به بیمارستان خاتم الانبیای شوشتر منتقل و متاسفانه پس از ساعاتی‌ بلاتکلیفی وی را برای ادامه درمان به بیمارستان گلستان اهواز انتقال دادند و در پی این تعلل وَ تلف شدن آخرین فرصت‌ها و از دست رفتن وقت طلایی از آنجا به بیمارستان پارس تهران اعزام شد. و به جهت همین تعلل و اتلاف وقت، و جلوگیری از انتقال عفونت، با تصمیم کادر پزشکی پای راست خود را از دست داد.

سید امین نمونه آشکار بی‌صدایی و مظلومیت جامعه‌ی محیطبانان این سرزمین است جمعیتی که قرار بود سازمان محیط زیست از عواید فروش پروانه‌هایِ شکار ضمن سهیم کردن جوامع محلی به وضعیت شغلی و معیشتی محیط‌بانان رسیدگی کند اما سازمان نه تنها با سیاست‌گذاری‌های غلط و واگذاری مراتع و گونه‌های‌های جانوری به بخش خصوصی جوامع محلی را حتی از حضور در مراتع ملی و طبیعی محروم کرد! بلکه از رسیدگی وضعیت محیطبانان خود و تقاضای تنها محیطبان قطع عضوش به بهانه‌هایی شانه خالی کرده و می‌کند.

سید امین به نقلی تنها یک خواسته دارد و آن داشتن یک پای هوشمند پروتزی است که بتواند دوباره به کوه و دشت و عرصه‌های طبیعی بازگردد و این خواسته‌ نمی‌تواند خواسته‌ی چندان نامعقول و زیادی باشد! متاسفانه ماجرا از همان ابتدا مثل روز روشن بود چرا که کم از این وعده‌ها و توجیهات بعضا عوام‌فریبانه در توجیه صدور و فروش پروانه‌های چند ده هزار دلاری برای شکارچیان خارجی و متمول که منجر به رویارویی تلافی‌جویانه‌ی هرچه بیشتر محیطبانان با شکارچیان بومی و در نتیجه به خطر انداختن جان محیطبانان با سیاست گذاری‌های غلط و از سوی مدیران سازمان شکارمحور محیط زیست، نشنیده‌ایم. و در این خصوص مایه گذاشتن از مشکلات و محرومیت‌های جامعه‌ی محیطبانان برای توجیه سیاست‌های شکار محور و ادامه‌ی صدور پروانه‌های شکار از سوی مدیران سازمان محیط زیست و افرادی تحت عناوین و مشاغلی چون قرق‌دار و تورگردانان شکار جملگی بحثی کسل‌کننده و توجیهاتشان در این خصوص نخ‌نما و خارج از حوصله‌ی جمعی به نظر می‌آید .

شخصیت‌هایی که در ساعات اولیه طبق عادات معمول در کنار تخت بیمارستان با جسم نیمه‌ هوشیار و پای قطع شده‌ی سید امین عکس‌های یادگاری گرفتند و وعده‌های تبلیغاتی دادند و در ادامه خبری از هیچکدام آن‌ها نشد. چیزی عجیبی هم نبوده و نیست چرا که به اتفاق کم از این گونه رفتارهای سطحی و عوام فریبانه در جهت تحمیق و ساکت کردن مخاطب از سوی برخی مسئولان امر ندیده‌ایم.

چند روز پیش گلایه‌های تامل‌برانگیز و دردناکی شنیدیم از سید امین مبنی بر اینکه چطور انتظار دارید محیطبانی در عرصه‌های طبیعی با کمترین حقوق و امکانات حفاظتی و بیمه‌ای در برابر قتل و غارت و دست‌دازی شکارچیان از خود و گونه‌های جانوری در عرصه‌های طبیعی دفاع و ایستادگی کند در صورتی که سازمان از رسیدگی به مشکلات تنها محیطبان قطع عضو خود شانه خالی می‌کند.

سازمانی که متولیان‌اش بیشترین توجه‌شان ظاهرا به قرق‌های اختصاصی و تورگردانان و موسسات خصوصی و علی‌الخصوص؛ ارضای غرایز بیمارگونه‌ی بیماران لوس و طبکار و متمول خود یعنی شکارچیان روس و ترک و امریکایی است.

اینکه هر کس انجام وظیفه برحسب قانون را سرلوحه‌ی کار خود قرار دهد تاوان پس می‌دهد و این جمله عیننا از دهان محیطبان وظیفه شناسی نقل می‌شود که تاوان ناسپاسی مسئولانی‌ را پس می‌دهد که چندان مهر و توجهی به محیطبانان وظیفه شناس این آب و خاک از خود نشان نمی‌دهند.

اینکه در این وضعیت شوربختانه کسی از قانون و قانونمند بودن و وظیفه‌شناسی محیطبان حمایت نمی‌کند و به نقل از ایشان در این اوضاع و زمانه ظاهرا ارزش‌ها برعکس شده و بی‌ارزشی مصداق بارز ارزش گردیده است. گلایه‌های سید امین گویای واقعیتی تلخ از روزگار و وقایعی ناخوشایند در حوزه‌ی محیط‌زیست است گلایه‌هایی وارد و حقیقتی غیر قابل انکار که تا کنون پاسخ‌اش چیزی جز شرمندگی در تامین تنها خواسته‌ی او نبوده است.

درد این است که محیطبانانی وظیفه‌شناش که با استرس بالا و حقوق ناچیز و بیمه‌‌ها و امکانات حفاظتی اندک در حال حفاظت از عرصه‌های درندشت طبیعی باشند و از طرفی عواید و خون‌بهای حیات‌وحش در جیب افرادی بخصوص سرازیر شود افرادی نه چندان خوشنام که پروانه‌های شکار گونه‌های رو به انقراض را به کمترین بهاء با لابی‌گری به چنگ می‌آورند و در آژانس‌های بین‌المللی‌ شکار در کشورهای اروپایی و امریکایی به ده‌ها برابر قیمت به فروش می‌رسانند.

بگذریم… درد بسیار است و حوصله کم، اما در این میان سید امین برای بازگشت و حفاظت از عرصه‌های طبیعی، نیاز به پایی پروتزی دارد که از این تریبون جهت تحقق آرزو و تنها خواسته‌ی ایشان از دوستان و دوستدارانش و علی‌الخصوص خیرین محترم طلب یاری می‌نماییم.

عباس اسکندری

3
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد
  1. محمودی گفت:

    بازتاب جان لطفا زود قضاوت نکنید
    اصل ماجرا چیز دیگری است
    ظاهرا جناب امین پور راضی به استفاده از پروتر مصنوعی داخلی که قیمتی حدود ۳۰۰ میلیون دارد نیستند. ایشان اصرار دارند از پای مصنوعی هوشمند المانی استفاده کنند که حدود ۲ میلیارد قیمت دارد که واقعا در حد اختیارات سازمان نیست .
    مسئولین با کمال میل حاضرن پای مصنوعی که توسط بسیاری از جانبازان این مملکت هم استفاده می شود را در اختیار اقا سید بگذارند.

  2. فرزاد علیزاده گفت:

    پای پروتزی جانبازان عزیز قابلیتهای لازم برای یک محیط بان که از دشت و کوه و صحرا بدنبال شکارچی پائین و بالا میرود را ندارد و اساسا” این قیاس مع الفارق است ، اینکه یک پای هوشمند پروتزی که نزدیکترین حالت ممکن را برای سید امین داشته باشد انتظار زیادی نیست و سازمان موظف است این پار را برایش تهیه کند همان زمان که مسولین سازمان محیط زیست مرتب به دیدار سید امین می امدند و عکس یادگاری میگرفتند به سید امین قول دادند که درخواستش را اجابت کنند اما هنگام عمل پشت سید امین را خالی کردند سوال اینجاست اگر برای خود و یا عزیزانشان هم این اتفاق می افتاد چنین عمل میکردند؟؟؟

  3. نیما تیردادگان گفت:

    سلام و خسته نباشید خدمت سایت خبری بازتاب که خبر رو بسیار دقیق و صادقانه منعکس کردند
    و اما در مورد اظهار نظر درج شده لازم است توضیح بدهم که گویا برادر عزیز آقای محمودی در مورد پروتز اطلاعات چندانی ندارند اگر پای مصنوعی در داخل کشور تولید میشود مشخصات آنرا بیان کنند
    لازم به توضیح است که بیشتر قطعات از خارج از کشور وارد میشوند و در ایران مونتاژ میگردند و لازم است ایشان شفاف بگویند کدام پای مصنوعی؟ با کدام مشخصات؟ از سوی دیگر طبق گفته خود سید امین مبلغ بیان شده حدود ۱۰۰ میلیون بوده که از آن مبلغ هم ۴۰ میلیون از آن حق بیمه تکمیلی متعلق به خود سید بوده است و مابقی مبلغ را بیمه تقبل کرده پس بنابراین سازمان هیچگونه مبلغی را برعهده نگرفته است و معلوم نیست ۳۰۰ میلیون از کجا آمده و دیگر آنکه مقایسه سید امین با سایر جانبازان عزیز قیاسی غیرمرتبط است چرا که ایشان جهت بازگشت به عرصه های زیست محیطی تلاش میکند بنابراین پای مورد استفاده کاملا متفاوت خواهد بود و از سوی دیگر آخرین جانبازان عزیز ما مربوط به مدافعین حرم میباشند که حدود دو تا سه سال پیش بوده اند که در آن زمان قیمت ارز بسیار پائین تر بوده است دلار آزاد زیر ۷ هزار تومان و همین پای مورد نظر حتی زیر مبلغ ۳۰۰ میلیون که اشاره نموده اند بوده است و بیان این مطلب که واقعا در حد اختیارات سازمان نیست هم عجیب است مگر نه اینکه سید نیروی سازمان بوده و این واقعه تلخ در حین ماموریت اتفاق افتاده جائی که هیچگونه استانداردهای ایمنی یک پاسگاه محیط بانی در آن لحاظ نشده بود نه حصارکشی و نه دوربین مداربسته ای و کانکس آن هم در ملک غیر آیا این سهل انگاری در قبال جان محیط بانان نبوده است؟

دیدگاهتان را بنویسید