غلبه سبک علی کفاشیانی در سیاست و حکومتگری ایرانی!

  • سیاسی
  • پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۸ ۱۶:۰۴
    کد خبر :669186

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های علی کفاشیان رئیس سابق فدراسیون فوتبال، این است که مسائل دشوار را ساده بیان می‌کند؛ به همین خاطر هم احساسات افکار عمومی نسبت به او آمیخته‌ای از نفرت و اشتیاق است؛ اما این چندان اهمیتی ندارد؛ اهمیت داستان علی کفاشیان در این است که مستند به حرف‌های او می‌توان سبک حکومت گریِ ایرانی را شناخت؛ کفاشیان در دهه‌های اخیر، مدیر و شخصیت تاثیرگذاری در تصمیم سازی ورزشی بوده است.

 

به گزارش تابناک، وی اخیرا در یکی از گفت و گوهایش می‌گوید: «دعوای من و کی روش زن و شوهری بود! بعضی از دعوا‌ها هم ساختگی بود! گاهی اوقات زورمان به ارگان بالاتر نمی‌رسید و با این دعوا‌های ساختگی پول می‌گرفتیم. عملکرد کی روش خوب بود و نازش خریدار داشت». این فقط یک خاطره برای خنداندان ما نیست؛ یک سبک است که یک مدیر برای اداره امورات و موقعیت خودش در پیش می‌گیرد؛ دعوای ساختگی و قهر و آشتی ساختگی برای اینکه بتواند نهاد بالاتر را مجبور کند بر اساس قوانین و قواعد و یا بر اساس تعهدی که داده است رفتار کند. در این بین وقتی قانون و قاعده کنار می‌رود یا حداقل امری ثانویه می‌شود، آنکسی موفقیت به دست می‌آورد که نازش بیشتر خریدار داشته باشد؛ ناز کسی خریدار داشتن بدین معنا است که یا نیاز مبرم به او هست و مدیرِ قدر قدرت نمی‌تواند او را نادیده بگیرد و یا مقامات بالاتر به دلایلی، چون وابستگی عاطفی، سببی یا نسببی، ناز فرد مورد نظر را می‌کشند و خواسته اش را محقق می‌کنند.

 

آنچه کفاشیان می‌گوید یک سبک است در مدیریت یا حکومتداری ایرانی؛ وجه شاخص و غالب آن هم بی توجهی قدرتمندان و صاحب منصبان به قاعده و قانون و تن دادن به فشار‌های واقعی یا ساختگی برای تحقق قرار ، قانون و تعهد و رعایت ملاحظات سببی و نسبی و عاطفی است. گاهی پیش می‌آید که دو مقام بسیار بلند مرتبه، بدترین حملات و گاهی توهین‌ها را به اسم حمایت از منافع مردم به سوی همدیگر روان می‌کنند، اما دو ساعت بعد در جلسه‌ای دست در دست هم رو به دوربین و مردم لبخند می‌زنند؛ منطق کفاشیانی سیاست ایرانی، می‌گوید این دعوا‌ها ساختگی است؛ دعوا‌هایی که زود بالا می‌گیرد و زود هم خاموش می‌شود؛ چرا که طرفین یا تن به فشار همدیگر می‌دهند و کار مورد نظر را انجام می‌دهند یا فردی که نازش خریدار دارد، کارش را پیش می‌برد.

 

منطقِ کفاشیانیِ سیاست و حکومت، ناامیدی از سازکار قانونی برای تحقق برنامه‌ها واهداف است؛ منطقِ کفاشیانیِ سیاست به ما می‌آموزد، دعوا‌های ساختگی، بیشتر از قانون و بیشتر از بیشمار نهاد‌هایی که اجرای قانون و نظارت بر آن را تضمین کرده اند، راهگشاست.

 

بیشمار طرح‌های تحقیق و تفحص مجلس را یک بررسی مختصر کنید؛ نطق‌های آتشین نمایندگان مجلس علیه همدیگر را نگاهی بیاندازید؛ به عزل و نصب‌ها و انتصاب‌ها در دولت و سایر نهاد‌ها نگاهی بیاندازید؛ بدون هیچ استثنایی دعوا‌های آتشین در این موارد با همان سرعتی که درگرفته است، با همان سرعت هم خاموش شده است. اگر دسترسی شفاف به اطلاعات در ایران وجود داشت و این امکان بود که گردش مالی و گردش مدیران در سازمان‌هایی که دعوا‌های رسانه‌ای برای آن‌ها صورت گرفته است را رصد کرد، بلاتردید ردپا‌های طرف مدعی را می‌توان در مشارکت در مدیریت همان نهاد، البته پس از دعوای ساختگی مشاهده کرد. یا گاهی مواقع پیش می‌آید که مثلا نماینده‌ای یک هجمه ساختگی با بهانه واقعی یا غیر واقعی علیه یک وزیر راه میاندازد؛ اولین واکنش یک وزیر به معاونانش این است که ببینید دردش چیست! معاونان و مباشران به محض اینکه درد طرف مقابل راتشخیص می‌دهند، دعوای ساختگی به پایان می‌رسد.

 

سبکِ علی کفاشیانیِ سیاست ایرانی، در همه حوزه ها، سبکی جواب پس داده است و به ندرت مدیری را در سطح کلان می‌توان یافت که از این سبک بهره‌ای حاصل نکرده باشد؛ نکته غم انگیز ماجرا این است که سبکِ علی کفاشیانیِ سیاست، مهم‌ترین وجه یک حکومتگری خوب را که همانا حاکمیت قانون است را بی خیال شده و چون کارش راه می‌افتد حاکمیت قانون و دیگر مولفه‌های حکومتگری خوب را مشتی شعر می‌پندارد!

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید