آخه این هم شد رئیس جمهور؟
محمد مهاجری در خبرآنلاین نوشت؛ اولین حرفهای تلویزیونی آقای روحانی اصلا به دل ننشست.
به دل کی؟ معلوم است. همانهایی که زل زده بودند به تلویزیون و گوش خوابانده بودند به رادیو که همین الان رئیس جمهور حرفی می زند که ازش تیتر در بیاید علیه این آدم و آن نهاد و فلان موضوع و بهمان کیس.
اما روحانی آنطور که آن چندچهره مثلا سیاسی و آن چندرسانه عصبانی انتظارش را داشتند حرف نزد. رئیس دولت دوازدهم چندبار گفته بود که ناهاربازار رقابت انتخاباتی تمام شده و حالا زمان چیزهای دیگر است.
او البته در فضای تبلیغاتی ، هم برای رای آوردن و هم برای آنکه حساب دست بعضی آدمها و برخی سازمانها بیاید حرفهایش را زده بود. حتی برای آنکه عده ای دور کسی جمع نشوند تا از او “مظلوم”بتراشند ،بازی شان را به هم زده بود،اما آنها همه برای همان روزها بود.که مدیون روحانی اند،البته اگر قدر بدانند. روحانی با رفتارش ،صدای اصلاح طلب های افراطی را که مرتبا “فالش” می خوانند، از کار انداخته و از این جهت دفع شر کرده . حتی بعضی از همان تندروها را به راهی کشانده که اگر حرف
حالا می توان گفت بیش از اصلاح طلبان، اصولگرایانند ی و خواسته ای و آرزویی دارند، بیاورند در شاهراه قانون.
اصلاح طلب ها هم مدیون روحانی اند ، چون تیغی را که بعضی اصولگراها همچون زنگی مست در دست گرفته بودند،تا شاهرگ اصلاح طلبی را بزنند تا حد زیادی کند کرده است.
روحانی مغازه های چندنبش و پر زرق وبرق جماعت افراطی را به چند دکه کوچک محدود کرده و کاری کرده که حتی اگر همین دکه دارها که بوقهای بزرگ کارگذاشته اند که آرامش شهر را به هم بزنند،با لبخند ترحم آمیز عابرانی روبرو شوند که برای کالایشان نه پول خرج می کنند، نه اعصاب.
حرفهای پریشب روحانی در تلویزیون ، شاید در برخی جاهایش “لج درآور” هم باشد. شاید حامیان او هم از لحن”همه چیز آرام است” دلخور باشند. اما همین که او از بازی کردن در زمین عصبانی ها و کج خلق ها فاصله گرفت و به جای سیاست، سراغ فرهنگ و اجتماع رفت، پیامی بود برای خیلی ها.
حق دارند بداخلاقها که رگ گردنشان کلفت شود که: “آخه این هم شد رئیس جمهور؟”. درست فهمیده اند. این چه رئیس جمهوری است که به آنها هاونی هدیه کرده و کاسه ای آب؟ که هی بکوبند و بکوبند و بکوبند؟