دومینوی برکناریها در آمریکا؛ نبود کارگزار برای ساختاری در حال تغییر/آمریکایِ عصر ترامپ دچار آشفتگی شده است /پشت پرده قربانی شدن «استیو بنن »
آیا عامل آشفتگی ها و بی نظمی های امریکا پس از گذشت هفت ماه از ریاست جمهوری ترامپ، استیو بنن بوده است؟
پس از اتفافات نژادپرستانه در ایالت ویرجینیا امریکا، یک برکناری دیگر در کاخ سفید، فضا را دوباره در امریکا ملتهب کرده است. این بار استیو بنن شخصی که از ابتدای سرکار آمدن ترامپ، از او به عنوان مغز متفکر اتاق فکر ترامپ یاد می کردند از پست خود برکنار شد. مشاور ارشد رئیس جمهوری آمریکا، اعلام کرده است ترامپ دیگر به شعارهای پوپولیستی دوره انتخابات پایبند نیست و اعضای خانواده و جمهوریخواهان سنتی عامل اصلی این تغییر رفتار وی هستند. برکناری او شاید کمی از حساسیت های جمهوری خواهان بکاهد اما موضوع اصلی امریکا سر جای خود است و نمی توان آنرا پاک کرد؛ امریکای ترامپ دچار یک آشفتگی شده است که سخت بتوان آنرا مدیریت کرد.
آیا عامل آشفتگی ها و بی نظمی های امریکا پس از گذشت هفت ماه از ریاست جمهوری ترامپ، استیو بنن بوده است؟
چرا ترامپ نمی تواند با روندی مناسب و آرام مسائل امریکا را پیش ببرد؟ هر چند در نظر افکار عمومی بیشتر مشکلات امریکا متوجه استیو بنن است اما در واقع این چنین نیست. به هر حال تصویری که در بیرون برای مردم انعکاس داده شده است این است که آقای بنن و نزدیکان ایشان نقش زیادی در تصمیمات ترامپ داشتند و همین تصمیمات آشفتگی های بسیاری به دنبال داشته است. دولت ترامپ چه با وجود آقای بنن و چه بدون ایشان یک وضعیت کاملا به هم ریخته و آشفته ای دارد که به بی تجربگی ترامپ در حوزه سیاست و حکومت بر می گردد. ترامپ بوروکراسی عظیم امریکا را کنار گذاشته است و این موضوع نقش زیادی در شکل گرفتن مشکلات مختلف امریکا داشته است. باید توجه داشت که هنوز در وزارت خارجه امریکا ، بخش عمده ای از معاونتها تعیین نشده و پستهایی که باید هماهنگی و انسجام را به دیپلماسی ایالات متحده ببخشد خالی هستند. همچنین تعداد زیادی از پست هایی که باید ترامپ برای قسمتهای مختلف، افرادی را منصوب کند، هنوز خالی هستند و روند ثبات و اسقرار آنها اتفاق نیفتاده است. این نشان دهنده بهم ریختگی عمومی در دولت امریکاست و نمی توان همه آن را به شخص خاصی منسوب کرد. از طرف دیگر هرج و مرج های اخیر و تظاهرات نژاد پرستانه در امریکا فضای مناسبی برای کنار گذاشتن بنن توسط افرادی که مدتها بود با او مخالفت می کردند، بوجود آورد.
اما روابط استیو بنن و ترامپ به شکلی نیست که بتوان پایان تاثیرگذاری او را بر مناسبات امریکا و تصمیات ترامپ اعلام کرد. بنن برای تاثیر بر ترامپ نیازی به حضور مستقیم در کاخ سفید ندارد و می تواند دورادور هم در روابط شخصی با ترامپ این تاثیرات را داشته باشد.
در حال حاضر فشار زیادی از سوی جمهوری خواهان یعنی هم حزبی های ترامپ بر او وجود دارد تا روشهای نرمالی در شیوه حکومت خود در پی گیرد. در برهه های مختلف ترامپ با برکناری یکی از افراد تیم خود سعی کرده است این فشار را کاهش دهد. این بار استیو بنن قربانی شد تا ترامپ به ادامه حمایت جمهوری خواهان امیدوار بماند.
اما به نظر می رسد تحولات جدید و برکناری بنن و سایر افراد که احتمالا در آینده باید منتظر برکناری آنان بود، تاثیر جدی بر روند سیاست خارجی امریکا نخواهد گذاشت. مشکل اصلی در نگاه و رویکرد ترامپ به نوع کنش با جهان و مسائل داخلی است که ترامپ در تغییر این رویکرد، مقاومت زیادی می کند. او از شخصیت و ویژگی های خاصی برخوردار است که تغییرات جدی و بنیادی و یا به گویش دیگر برگشت به شکل سنتی حکومت در امریکا را بر نمی تابد. از این رو است که هر آنچه در دوره گذشته توسط باراک اوباما اتفاق افتاده است را بدون هر استدلال منطقی رد می کند. او نمی خواهد بوروکراسی و سیاست ورزی امریکا را به شیوه گذشته ببیند و همانند شیوه مدیریت خود بر تجارت و اقتصاد به سیاست و حکومت در امریکا نگاه می کند.
اما آنچه باعث می شود ترامپ به این شکل رفتار کند این است که ترامپ اگر به شیوه ای دیگر عمل کند دیگر ترامپ نخواهد بود. همانگونه که استیو بنن بعد از برکناری خود گفته است ریاست جمهوری ترامپ که ما (این همه) برایش جنگیدیم و پیروز شدیم، به پایان رسید.
گفتنی است این اظهار نظر بنن اشاره ای بود به افول لحن پوپولیستی که ترامپ در ستاد انتخاباتی ۲۰۱۶ اتخاذ کرد تا با آن رای مردم آمریکا را به نفع خود جلب کند.
بنن هم چنین گفته است: ما همچنان از جنبش بزرگی برخورداریم و از ریاست جمهوری ترامپ هم نتیجه ای عایدمان می شود اما (بخش دلخواه ما از) ریاست جمهوری ترامپ به پایان رسید و از این پس ریاست جمهوری وی از نوع دیگری خواهد بود.
هر چند ممکن است دومینوی استعفاها ادامه داشته باشد و ترامپ در این مسیر سعی کند برای پاره ای هماهنگی ها دوباره افرادی دیگر را برکنار کند اما چیزی که مهم است این است که او چه کسانی را با چه تفکراتی را در پست های جدید منصوب خواهد کرد. شرایط به شکلی است که کمتر کسی با این شرایط قبول می کند با ترامپ همکاری کند. زیرا که رویکرد و سیاستهای کلی شکل نگرفته و این می تواند برکناری افراد جدید را هم در پی داشته باشد.
این روند باعث شده است که انسجام و هماهنگی مورد نظر یک دولت در امریکا وجود نداشته باشد و ترامپ با دولتی ضعیف و کمتر ثبات یافته کار را دنبال کند. همین روند باعث می شود هر از گاهی بحث استیضاح ترامپ از سوی نمایندگان مطرح گردد. اما چیزی که باید مورد توجه قرار گیرد این است که این فقط ترامپ نیست که با عدم انسجام و بی برنامگی روبروست. بلکه حزب جمهوری خواه که پیروز انتخابات است و اکثر نمایندگان کنگره از آن است دارای این نقص بزرگ است. آنها برنامه و استراتژی مناسبی برای ارائه ندارند و ایالات متحده از این موضوع در رنج است. حزب جمهوری خواه فارغ از ترامپ هم هیچ برنامه و استراتژی منظمی در مواجهه با مشکلاتی که امریکا با آن مواجه است ندارد. از این رو موضوع امریکا برکناری افراد نیست، بلکه نبود کارگزاری است که ساختار در شرف تغییر و تحول امریکا را مدیریت کند.