ادعای یک رسانه غربی مبنی بر تضعیف موقعیت ایران در عراق؛ شاهد نوعی بهم ریختگی درون نیروهای متحد ایران هستیم
وبسایت خبری-تحلیلی میدل ایست آی به بررسی اختلافات نهادهای اطلاعاتی-امنیتی ایرانی فعال در عراق و پیامدهای آن برای گروههای شیعه عراق پرداخته است. بنا بر گفتههای «سیاستمداران و مقامهای رسمی» عراق، اختلاف میان این نهادها، منجر به تفاوت دیدگاههای گروههای شیعه و فرماندهان آنها شده است.
«بازتاب»؛ احسان صفار– سواداد السلحی، روزنامهنگار عراقی و نویسنده یادداشت «میدل ایست آی» تأکید میکند که تعدد نهادهای اطلاعاتی ایران در عراق منجر به اشراف اطلاعاتی تهران در این کشور شده است، این نهادها که هر کدام «دهها گروه مسلح» عراقی -که نه تنها شیعیان بلکه اهل سنت، کردها، مسیحیان و ایزدیهای را در بر میگیرد- را کنترل میکنند، گاه رهنمودها و توصیههای متعارضی به گروههای زیر نظر خود ارائه میدهند.
نویسنده معتقد است، این اختلافات در هفتههای اخیر افزایش یافته است؛ به باور او «ایرانیها اعتقاد دارند دولت جدید آمریکا ضعیف است» و میتوان از طریق فشار آن را مجبور به احیای توافق هستهای و لغو تحریمها کرد.
بنا بر این یادداشت پیش از شهادت سردار سلیمانی، تمامی گروههای تحت حمایت ایران به او پاسخگو بودند، بعد از ترور فرمانده نیروی قدس، «شرایط به شدت تغییر کرده است».
نویسنده معتقد است هنگامی که ارتش عراق در ژوئن 2014، در برابر داعش فروپاشید، یک فرصت تاریخی برای ایجاد یک گروه مسلح با اهداف مشخص و وفادار به ایران فراهم شد و این موضوع زمینه لازم برای موازنه میان ایران و آمریکا را فراهم کرد.
طبق یادداشت میدل ایست آی، اگرچه حشدالشعبی نقش بیبدیلی در شکست داعش داشت، پس از سال 2017، میان گروههای عضو این نیرو اختلاف به وجود آمد؛ با این حال تا زمان ترور سردار سلیمانی، این اختلافات مدیریت و حلوفصل میشد.
به ادعای السلحی، بعد از سوم ژانویه 2020، شاهد نوعی به هم ریختگی درون و میان گروههای مقاومت تحت حمایت ایران بودهایم که بازتاب مستقیم تفاوت دیدگاهها و رویکردهای نهادهای اطلاعاتی ایران است.
ترور سردار سلیمانی و ابومهدی مهندس، منجر به خلائی شده است که نویسنده مدعی است، ایران نتوانسته آن را پر کند. در نبود این دو، گروههای عراقی تلاش میکنند خود را به یکی از نهادهای ایرانی متصل کنند؛ در نتیجه فقدان توافق میان این نهادها، منجر به اختلافات دیدگاهی و عملی گروههای مقاومت عراق شده است.
به باور نویسنده، شدت این اختلافات در جریان حمله هوایی 26 فوریه توسط آمریکا به پایگاههای کتائب حزبالله و کتائب سیدالشهدا، در منطقه مرزی عراق و سوریه، بروز کرد.
علیرغم کشته شدن دستکم یک نفر و زخمی شدن سه نفر دیگر، اکثر گروههای تحت حمایت ایران، ساکت ماندند و فرماندهی حشدالشعبی خواستار تحقیقات دولت برای مشخص شدن این که آیا حمله در خاک عراق رخ داده است یا سوریه، شد.
نویسنده مدعی است، پس از این حمله، «ابو فدک»، فرمانده حشد و شماری از فرماندهان گروههای برجسته عراقی برای یک جلسه فوری به تهران فراخوانده شدند؛ در عین حال سید حسن نصرالله نیز برخی فرماندهان گروههای کوچکتر عراقی را به بیروت فراخواند.
طبق ادعای یادداشت، خروجی دو جلسه –که هر دو 28 فوریه برگزار شدهاند- متفاوت بوده است؛ در حالی که سید حسن نصرالله گروههای عراقی را به آرامش و عدم تشدید درگیری علیه آمریکا و دولت عراق توصیه کرده است، تهران توصیه مخالفی داشته است؛ نویسنده مدعی است که «فرماندهانی که با نتایج دو جلسه آشنا بودند»، این اطلاعات را در اختیار میدل ایست آی قرار دادهاند.
از آنجا که تهران از نفوذ بالاتری در حشد برخوردار است، توصیه تهران پیروز شد و رهبران گروههای عراقی، روز بعد برای تصمیمگیری در مورد گام بعدی خود، در بغداد تشکیل جلسه دادند؛ نویسنده ادامه میدهد که حمله راکتی به پایگاه عین الاسد در سوم مارس، نتیجه این جلسه بوده است.
این حمله و نگرانی گروههای مقاومت درباره توافقات «مصطفی الکاظمی»، نخستوزیر با فرماندهی نیروهای ناتو در عراق، سبب شد تا «قاسم العراجی»، مشاور امنیت ملی نخستوزیر، در جلسهای با رهبران سیاسی برجسته و فرماندهان گروههای مقاومت، ماهیت توافق و خواستههای دولت از ناتو را توضیح دهد.
به گفته العراجی، شمار نیروهای ناتو در عراق 320 نفر خواهد بود که صرفا وظیفه آموزش نظامیان عراق را بر عهده خواهند داشت، بدون این که اجازه اقدامات نظامی یا مأموریتهای امنیتی در عراق را داشته باشند.
علیرغم گفتههای مشاور امنیت ملی الکاظمی، نویسنده از قول منابع نزدیک به او به این نکته اشاره میکند که دولت خواستار آموزش نیروهای وزارت کشور و سرویس امنیتی عراق توسط ناتو است؛ موضوعی که به معنی افزایش تعداد نیروهای ناتو است.
احتمال بحرانی شدن اوضاع عراق در نتیجه مذاکرات دولت با فرماندهی ناتو از یکسو و حملات به نیروهای آمریکایی از سوی دیگر، الکاظمی را وا داشته تا به مذاکره و هماهنگی با رهبران سیاسی در بیروت، تهران، دفتر سازمان ملل و سایر مرکز قدرت در عراق بپردازد.
در نتیجه این مذاکرات، گروههای مقاومت روز چهارشنبه موافقت کردند که حملات به نیروهای امریکایی را ادامه ندهند و در مقابل نخستوزیر موظف شد تا در نامهای به شورای امنیت، خواستار پایان یافتن عملیات نیروهای ائتلاف تحت رهبری آمریکا، طی یک دوره حداکثر 12 ماهه شود.
نویسنده بر این باور است که علیرغم این توافق میان دولت و نیروهای مقاومت عراق، درگیریهای ایران و آمریکا از یکسو و گروههای مقاومت و دولت از سوی دیگر، پایان نخواهد یافت. وی به نقل از «یک متخصص ایران که خواسته نامش فاش نشود»، به این نکته اشاره میکند که پیامهای متناقضی که ایران گاه و بیگاه میفرستد، در واقع در خدمت اهداف تهران و بخشی از یک استراتژی گستردهتر است؛ در حالی که یک نهاد اطلاعاتی ایران، رابطه خود با حملات به نیروهای آمریکایی را رد میکند، نهاد دیگر مسئولیت آن را برعهده میگیرد؛ «آنها در حال بازی پلیس خوب، پلیس بد با آمریکا و دولت عراق هستند، این تاکتیک همیشه جواب میدهد».
با توجه به آنچه از یادداشت میدل ایست آی گفته شد، مواضع نویسنده متناقض به نظر میرسد؛ در حالی که در ابتدا اختلافات میان گروههای مقاومت عراق را ناشی را از تفاوت نگرشها و رویکردهای نهادهای اطلاعاتی ایران معرفی کرده است، در پایان یادداشت این اختلافات را در قالب یک استراتژی مشخص معرفی میکند که در خدمت منافع ایران است.
همچنین نویسنده، در حالی که اقدامات گروههای تحت حمایت ایران را عامل تشدید خطر بروز بحران در عراق معرفی میکند، به این پرسش اشاره نمیکند که چرا دولت الکاظمی، اقدامی در راستای اجرای مصوبه پارلمان این کشور مبنی بر خروج نیروهای آمریکایی از عراق نمیکند و این رویکرد دولت، چه نقش و سهمی در بحران احتمالی در عراق و مواضع گروههای مقاومت نسبت به دولت دارد؟
الکاظمی به دلیل نگرانی از تقویت جایگاه گروههای مقاومت و نفوذ ایران، تمایلی به خروج نیروهای آمریکا از عراق ندارد؛ او میکوشد مسیر ابقای نیروهای آمریکا در عراق را در قالب توافق دولت با ناتو –نه آمریکا- برای آموزش نیروهای نظامی و «امنیتی» عراق توجیه کند. این موضوع چیزی نیست که از دید نیروهای تحت حمایت ایران پنهان باشد.
در چنین شرایطی به نظر میرسد، درگیریهای نیروهای تحت حمایت ایران با دولت و حملات به نیروهای آمریکایی، دست کم به همان اندازه نادیدهگیری مصوبه پارلمان و خواست بخش بزرگی از جامعه عراق از سوی دولت، عامل بحران در عراق باشد؛ این بخش در سایه ناتوانی و ضعف دولت در برابر داعش جنگیده، آن را شکست داده و عراق را نجات داده است؛ با نادیده گرفتن دغدغههای این بخش از جامعه، احتمالا پایان درگیری گروههای مقاومت با دولت تنها با شکست الکاظمی در انتخابات پایان خواهد یافت.