اگر ترامپ در کاخ سفید ماندگار شد، آمریکا با ایران چه میکند؟
با نزدیکشدن به انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا، کاخ سفید برای رسیدن به یک دستاورد که بتواند شکستهای دولت ترامپ را در مسائل داخلی – بهویژه مقابله با ویروس کرونا و ناآرامیهای خیابانی – تحتالشعاع قرار دهد، بر پرونده ایران متمرکز شده است. آمریکا در شورای امنیت به دنبال بازگرداندن تحریم تسلیحاتی بود که در برجام برای آن سقف زمانی تعیین شده است. بهانه نخست آمریکا این بود که تحریمهای تسلیحاتی ایران در مهر ماه لغو میشود و این مسئله بر وضعیت خاورمیانه اثرگذار است. اما بیتوجه به آن است که همه کشورها باید حداقلی از توان نظامی را برای دفاع مشروع از خود داشته باشند ولی آمریکا به دنبال خلع سلاح کامل ایران است.
استدلال آمریکا هم درباره تمدید تحریمهای تسلیحاتی و هم بازگرداندن تحریمها برای اکثریت کشورها قابل توجیه و پذیرش نبود. با وجود ناکامی آمریکا در زمینه تمدید تحریمهای تسلیحاتی، مجددا به این بهانه که مشارکتکننده در قطعنامه ۲۲۳۱ است، خواهان اسنپبک شد اما این بهانه هم مورد پذیرش جامعه جهانی قرار نگرفت و ۱۳ عضو شورای امنیت با این درخواست مخالفت کردند. تلاش آمریکا برای فعالکردن یکجانبه مکانیسم ماشه درحالیکه هیچ کشوری با این خواست واشنگتن موافق نیست، به نوعی تجاوز به حقوق بینالملل و شورای امنیت است و پیگیری و اصرار ایالات متحده در این زمینه سؤالبرانگیز است. پافشاری آمریکا بر تحریم ایران را باید در چارچوب کمپینهای تبلیغاتی انتخابات ریاستجمهوری ماه نوامبر ارزیابی کرد. ترامپ میخواهد روش خود در برخورد با جمهوری اسلامی را دستاورد معرفی کند و بگوید با این کار، صلح و امنیت بینالمللی را هم تأمین کرده است.
آمریکا با تحت فشار قراردادن ایران درصدد است زمینه مذاکرات دوجانبه میان تهران و واشنگتن را مهیا کند. ترامپ و تیم همراه او تصور میکنند با فشار حداکثری ایران وادار به گفتوگو با ایالات متحده میشود. مخالفت اتحادیه اروپا با درخواست آمریکا در حالی رخ داده که اروپا و آمریکا تعاملات زیادی در زمینههای سیاسی، اقتصادی، نظامی و… دارند. اما اتحاد فراآتلانتیکی آنها در دوران ترامپ بهشدت آسیب دید و اروپاییها دل خوشی از ترامپ ندارند.
آنها هرچند در بسیاری از موضوعات مانند مسائل منطقهای یا موشکی با آمریکا همنظر هستند، اما استدلال آمریکاییها که منتج به نابودی برجام میشود را غیرمنطقی دانسته و نمیخواهند با همراهی با آمریکا، برجام را نابود کنند. برجام همچنان کارکرد دارد و تلاش تندروها در هر دو طرف برای نابودی آن، بسیار عبرتآموز است. تندروها اکنون پرونده ایران را در در واشنگتن دست گرفتهاند و عملکرد آنها به گونهای است که دولت بعدی آمریکا نتواند به برجام برگردد و عادیسازی روابط تهران و واشنگتن بهراحتی انجام شود. آنها میخواهند اگر بایدن هم پیروز انتخابات آبانماه شد، بهبود روابط با تهران بهسادگی امکانپذیر نباشد.
در عین حال باید دانست آمریکا به دوران اوباما بازمیگردد. جو بایدن روش اوباما را با تعدیلها و تفاوتهایی دنبال خواهد کرد به این معنا که نه آنقدر مانند اوباما مثبت عمل خواهد کرد و نه روش ترامپ را دنبال میکند. در این چارچوب تلاش خواهند کرد نظرات مبثت جمهوریخواهان و متحدان منطقهای آمریکا را در مواردی همانند افزایش بند غروب برجام جلب کنند. در شرایط کنونی بعید است پافشاری آمریکا به نتیجه برسد. تا مشخصشدن نتایج انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، فضا در حالت ابهام و تعلیق باقی میماند. اروپاییها هم میدانند نابودی برجام بر آشفتگی خاورمیانه دامن خواهد زد که این مسئله در شرایطی که آمریکا حضورش در منطقه را کمرنگ کرده، به نفع آنها نیست.
آمریکا این موضوع را در حالی مطرح کرده که با وتو و مخالفت روسیه و چین در شورای امنیت مواجه خواهد شد؛ البته که روسیه و چین خود فروشنده تسلیحات به ایران هستند. روابط جمهوری اسلامی با آمریکا و غرب، بیتنش و حسنه نیست. از اتحادیه اروپا انتظار میرفت در اینگونه موضوعات و حتی در قبال خروج آمریکا از برجام، آنها که خواهان ادامه برجام بودند، قاطعتر موضعگیری کنند. در واقع انتظار ایران به فرایند قابل قبولی منجر نشد. آمریکا فراتر از مسئله اقتصادی، مسئله تسلیحاتی را مورد تحریم قرار داده تا علاوه بر فشار همهجانبه اقتصادی، از طریق تسلیحاتی نیز فشار وارد کند. باید در نظر داشته باشیم چین و روسیه هرگاه طرحی درباره محدودیت تکنولوژی هستهای و… بود، مخالفتی نداشتند اما درباره مسئله تسلیحاتی مخالفت کردند چون آنها فروشنده سیستم تسلیحاتی هستند. آمریکا و اروپا تعاملات گستردهتری با یکدیگر دارند بنابراین از اروپا انتظار میرفت در قبال فشار آمریکا ایستادگی کند که چنین نکرد. منافع اروپا در این است که نیازهای تسلیحاتی ایران تأمین نشود.
ایران باید سعی کند روابط حسنه از همه جهات و با کشورهای منطقهای داشته باشد؛ گرچه کشورهایی مانند ترکیه و پاکستان در ظاهر صحبت از دوستی با ایران میکنند اما از اینکه ایران قدرت منطقهای باشد خرسند نیستند. در سیاست خارجی باید با همه کشورها رابطه حسنه داشت و خطمشی مشخصی را ترسیم کرد. تحریمهای آمریکا یکجانبه و مضاعف است. اگر این مسئله حل نشود نمیتوان انتظار روابط تجاری- مالی با کشورها را داشت. اتحادیه اروپا یک خطمشی برای خود در پیش گرفته که با تحریمهای آمریکا در تعارض نباشد. ایران باید سعی کند خود را در یک انزوای جغرافیایی قرار ندهد و با همه روابط حسنه داشته باشد. میگویند در سیاست هرگز و غیرممکن وجود ندارد؛ یعنی کشوری که روزی دشمن تلقی میشود میتواند در پرتو تحولات پیشآمده تبدیل به دوست امروز شود؛ بنابراین ایران هم باید تلاش کند تا در یک انزوای سیاسی و اقتصادی قرار نگیرد.
در عین حال برای فضای احتمالی پیروزی بایدن یا ماندگاری ترامپ، باید دانست برجام میتواند دستخوش تغییر و تحولاتی شود. اگر فرضا در انتخابات نوامبر ایالات متحده جو بایدن به پیروزی برسد و دموکراتها روی کار بیایند؛ ازآنجاییکه برجام در زمان خود آنها انعقاد یافته و محور برجام خود آنها بودند، با بازگشت دموکراتها به برجام این توافق میتواند سر و شکل تازهای به خود بگیرد و باز هم منافع طرفین را با عمل به تعهدات جلب کند. بنابراین اگر دموکراتها بیایند سعی خواهند کرد نسبت به دیدگاههایی که زمان دونالد ترامپ اجرا میشده تجدید نظر کنند و ایران نیز استقبال میکند. با این حال برای ترامپ هم باید استراتژی مشخصی داشت که اگر در کاخ سفید ماندگار شد، مسئله دو کشور به سمت حلوفصل برود.
داوود هرمیداسباوند- استاد روابط بینالملل – روزنامه شرق