از نام فرهنگستان و هنرمندان بزرگ برای اصیل جلوه دادنِ آثار تقلبی سوءاستفاده شدهاست
ریاست فرهنگستان هنر میگوید: برخی تابلوهای سرقتی با کمک کارمندان فرهنگستان و روشهایی همچون تطمیع و تهدید از فرهنگستان خارج و دوباره به مجموعه برگردانده شده است. اگر تابلویی سرقتی باشد در همین بازارهای نیمبند هم کسی آن را نمیخرد. اما وقتی بگویند این تابلو را از فرهنگستان هنر آوردهایم، از حیثیت فرهنگستان هنر سوءاستفاده میکنند و آن وقت میتوانند آن را بفروشند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، محمدعلی معلم دامغانی (رئیس فرهنگستان هنر) در نامه سرگشادهای از وجود 500 اثر هنری بدون سند و شناسنامه در فرهنگستان هنر خبر داد که ادعا شده متعلق به شرکت پارس آریان است. معلم برخی از این آثار را مسروقه میداند. طبق گفتههای ریاست فرهنگستان هنر، هدف شرکت پارس آریان از اینکه فرهنگستان هنر را محلی برای نگهداری از این آثار انتخاب کرده، این بوده که از نام فرهنگستان هنر، جهتِ فروش این آثار تقلبی در بازارهای هنری سوءِاستفاده شود.
متن گفتگوی ایلنا با علی معلم دامغانی به شرح زیر است:
در همین رابطه، ریاست فرهنگستان هنر با خبرنگار ایلنا گفتگویی داشت.
مدیر شرکت پارس آریان به اختلافاتی بر سر اجاره مؤسسه صبا (از زیر مجموعههای فرهنگستان هنر) اشاره کرده و آن را سبب انتشار نامه سرگشاده شما میداند. آیا این حرف را تصدیق میکنید؟
این مسالهای فرعی است که بیان شده. از جهت حقوقی نیز این سخن منطقی نیست و حتی علیه خود آقای تفرشی است. خبر اصلی همانی است که ما عنوان کردیم. پانصد اثر در فرهنگستان هنر قرار دارد که با توجه به اطلاعاتی که ما از رسانهها دریافت کردهایم، برخی از آثار تا سه میلیارد قیمتگذاری شدهاند. آقای تفرشی ادعا کردهاند که این آثار متعلق به ایشان است و این مکان را برای نگهداری آثار اجاره کردهاند. حال این سؤال مطرح میشود که آقای تفرشی این آثارِ گرانقیمت را از کجا آوردهاند؟ 500 اثر هنری، آن هم در این روزگار از کجا آمده است؟ ما در ایران خرید و فروش آثار هنری نداریم. آثار هنری در ایران اصلاً سند و شناسنامه ندارند.
بسیاری ادعا کردهاند که آثاری از فلان موزه سرقت شده است و حتی اسم بعضی از آدمها را هم بردهاند و از آن هم بدتر، بعضی از شخصیتها را مثل آقای آغداشلو را متهم کردهاند که کارشناس این آثار، برای فروش به غیر بوده است. اینها اطلاعاتی نیست که تنها من داشته باشم، اینها الان روی سایتهاست و تکلیف این ادعاها را قوه قضاییه باید روشن کند. این اموال اینجا و در فرهنگستان هنر است. اگر کسی اسنادش را دارد برود دادگستری و ثابت کند که این آثار را از جایی خریده است.
شرکت پارس آریان که برای مهمتر جلوهدادنِ خود، خودش را وابسته به بانک پاسارگارد معرفی کرده، مدعی است که این آثار را خریداری کرده است. این شرکت اگر اسنادی در این مورد دارد باید به دادگستری مراجعه کند و ثابت کند که از خودِ هنرمند یا جاهای دیگر این آثار را خریداری کرده است. پانصد اثر در کشوری مانند ایران یا باید از جایی سرقت شده باشد یا جعلی باشد.
شما مدعی شدهاید این آثار در دورههای قبل و مدیران پیش از شما وارد فرهنگستان شده و این اتفاق هم غیرقانونی و براساس روابط رخ داده. چگونه چنین ادعایی را اثبات میکنید؟
من میگویم اینها مدیران پیشین فرهنگستان را تحت تأثیر قرار داده بودند. از زمان مدیر قبلی اینجا، که شخصی بود به دلایلی که دو سه تا تابلو در زمان ایشان گم شده بود، و مسائلی دیگر، من ایشان را اخراج کردم. مدیران بعدی هم که در رابطه با این شرکت بودند، یک غرفه غیرقانونی اینجا ایجاد کرده بودند. شرکت پارس آریان تابلو میآورد اینجا و تابلو خارج میکرد و ما مدارک ورود و خروج تابلوها به فرهنگستان را اینجا داریم، و به وقتش در اختیارتان قرار میدهیم.
این شرکت چهکارهی عالم است که در فرهنگستان هنر انباری داشته باشد و انگیزهاش از اینکه یکی یکی تابلوها را با کمک کارمندان ما که با تطمیع و صور دیگر از آنها سواستفاده میشد، خارج بکند و دوباره برگرداند به اینجا. چرا به چنین کاری دست میزد؟ چون اگر تابلو سرقتی باشد در همین بازارهای نیمبند هم کسی ازشان نمیخرد. اما وقتی بگویند که این تابلوها را از فرهنگستان هنر آوردهایم، از حیثیت فرهنگستان هنر سوءاستفاده میکنند و آن وقت میتوانند آن را بفروشند.
آثار کجاست؟
من صلاح دانستم که آثار را نگه داریم تا تکلیفشان روشن شود. اینها اگر مالخر باشند، یا از دلال و … خریده باشند، حداقل برای آبروی خودشان، و کار و کاسبیشان هم که شده سکوت میکنند. ولی انگار که اینها، مردم و حکومتشان را خیلی سهل میانگارند. این باندها، باندهای مخصوصی هستند و تعدادشان هم شاید از انگشتان دو دست تجاوز نمیکند. تقریباً چهرههای شناختهشدهای هم هستند؛ مثلاً بعضی جنبهی کارشناسی دارند، و گاهی هم شاید از آبروی بعضی از هنرمندان سوءاستفاده میکنند، و ما درواقع اینجا دو وظیفه بیشتر نداریم: اول دفاع از حیثیت هنرمند، و دوم دفاع از آثار هنری.
این موزه از سال 1387 در مؤسسه صبا برقرار است؛ چرا زودتر مسائلی مانند این موضوع طرح نشده است؟
اطلاعات ما در ارتباط با این موضوع مربوط به حوادث اخیر است. مدتی قبل آثاری از موزه به سرقت رفت که در رسانهها نیز به آن پرداخته شد. در ارتباط با همین موضوع برخی از کارمندان ما که با این سازمان همکاری کرده بودند، و تا خودشان، خودشان را رسوا نکرده بودند، ما متوجه نشده بودیم. از جهت اداری برای ما محرز است که کارمندان ما با آنها همکاری داشتهاند. به همین خاطر توبیخشان کردیم و به موقعیتهای پایینتری تنزلشان دادیم، و اینها به عنوان متهم الان اینجا هستند که نزدیک به پنج نفرند. همانطور که گفتم فعلاً از جهت اداری برای ما محرز است، اما از این پس دادگستری باید به این موضوع رسیدگی کند. چون موضوع در آن صورت دیگر در حد سرپرست فرهنگستان هنر باقی نمیماند. از ابتدا اینها قصد داشتند که اموال سرقت شده را به فرهنگستان وارد کنند، و با نام فرهنگستان به فروش برسانند.
آیا شما به معاونت هنری ارشاد اطلاعی دادهاید و واکنششان چه بوده است؟
معاونت هنری ارشاد نیز تا حدودی در این مساله متهم است، ولی من فعلاً قصد ندارم چیزی بگویم تا مسائل شفافتر شود. در کشوری که هنرمند جماعت گرسنه است؛ و بازاری هم برای عرضه آثار هنری وجود ندارد، آنوقت آثاری از سهراب سپهری که خودش در میان ما نیست، و خانوادهاش هم اگر ادعایی بر آثارش داشته باشند، حالا دیگر از دسترسشان خارج شده، چه ملاکی برای اصالت آثار سپهری که در میان این آثار هست، وجود دارد؟ وظیفهی دادگستری این است که اصل یا تقلبی بودن این 500 اثر را مشخص کند. شرکت مذکور باید سند ارائه کند. چون سند ندارند، به همین خاطر است که پای هنرمندانی چون آغداشلو را میکشند وسط تا یک جور سندِ اصالت از این طریق برای آثار دست و پا کنند.
ما سند داریم که آثاری را از مجموعهی فرهنگستان برای خرید و فروش، هم وارد و هم خارج کردهاند. همچنین ما سند داریم که 8 اثر هنری را به حراج تهران برای فروش منتقل کردهاند. ما در حد اداری میتوانیم با کارمندان مان برخورد کنیم، اما در حد حقوقیاش برعهدهی خود دولت است.
در دوره وزارت علی جنتی، کتابی منتشر و با حضور وزیر ارشاد رونمایی شد و برخی از آثار موردنظر نیز در این کتاب نمایش داده شده، آیا این مسأله سبب نمیشود تا صحتِ ادعای شرکت مذکور ثابت شود؟
این موضوع صحت این ادعا را روشن نمیکند. تنها موضوع این است که برای آقای جنتی زمانی وجود نداشت تا متوجه این تخلفات شود.