احمدینژاد: ناجور افشا میکنم!

میگفت: میلافی عمو، کذب است میبافی عمو/ گفتم: که من با مدرک ممهور افشا میکنم/ تا جان به تن باشد مرا، تا این بدن باشد مرا/ تا واپسین دم بیامان، تا گور افشا میکنم…
احمدینژاد پس از اظهارات دادستان دیوان محاسبات تهدید به افشاگری کرد.
کاری نکن با من که من بد جور افشا میکنم
دیدی که ناگه من شدم مجبور، افشا میکنم
من مرد غوغا کردنم، استاد بلوا کردنم
در فکر افشا کردنم، پر شور افشا میکنم
ما را اگر رسوا کنی، با ما اگر بد تا کنی
من هم کنم در بوق یا شیپور افشا میکنم
در هر کجا دیدم که شد، من کار خود را میکنم
نزدیکتر وقتی نشد از دور افشا میکنم
اسناد دارم صد ورق، شیک و تمیز و شَق و رَق
گویم، نمی ماند رمق، پر زور افشا میکنم
پرهیز کن از نیش من، برخیز تو از پیش من
لازم اگر شد همچنان زنبور، افشا میکنم!
اسرار پشت پرده را، خبط خطای کرده را
پوشیده ها از عالم مستور افشا میکنم
می خواهم این را از خدا، تا پا کنی در کفش ما
می گردم از لطف شما کیفور، افشا میکنم !
زاغ سیاهم را اگر با چوب دائم می زنی
زنهار، جای چوب با ساطور افشا میکنم
دانی که من دارم جنم، بر سیم آخر میزنم
محبوب گردم یا که نه منفور، افشا میکنم
می گفت: می لافی عمو، کذب است میبافی عمو
گفتم: که من با مدرک ممهور افشا میکنم
تا جان به تن باشد مرا، تا این بدن باشد مرا
تا واپسین دم بی امان، تا گور افشا میکنم
القصه ما را وارهان، افشا مکن راز نهان
چون که رسد بر ما زیان، نا جور افشا میکنم…!
مجید مرسلی
منبع:خبرآنلاین