ایران؛ هدف جنگهای ترکیبی غرب برای بیثباتسازی
درد مشترک ناشی از افزایش قیمت بنزین باعث شروع اغتشاشات بود، اما حس مشترک انسانی درباره کشتهها به گونهای طراحی شده که ظرفیت احساسی بالایی ایجاد کند و تضمین کننده اقدامات خشن علیه نظام و نیروهای امنیتی در روزهای آتی باشد.
با وجود آنکه در متون تولید شده اروپایی و آمریکایی به صراحت و یا تلویح، تأکید میشود «ایران» یکی از اهداف اصلی «نبرد ترکیبی» است و در حالیکه تجربه اغتشاشات دیماه 96 و آبانماه 98 به وضوح نشان داد نقشه چندوجهی دشمن به صورت جدی از سوی آنان پیگیری میشود، اما تکرار واژه جنگ ترکیبی توسط مسئولان و نخبگان دانشگاهی، هنوز به ایجاد و طراحی سازوکار مقابلهای روشنی منجر نشده است.
همانگونه که گزارش مؤسسه رند به کشورهای اروپایی در مورد تبیین روشهای دشمنان برای عموم مردم توصیه کرده، مقابله با جنگ ترکیبی، علاوه بر نبرد اطلاعاتی و مدیریت فضای مجازی، نیازمند ایجاد درک عمومی از تهدیدات و تقویت همگرایی ملی در میان آحاد مردم است.
به گزارش فارس ، در تبیین شیوههای طراحی اطلاعاتی آمریکاییها میتوان به کتاب جنگ جهانی اطلاعاتی دوم، نوشته ایگور پانارین از افسران اطلاعاتی بازنشسته اشاره کرد.
پانارین روش اجرایی شده را شامل مراحل زیر می داند:
شناسایی نقاط ضعف و آسیبپذیریهای کشور هدف؛ تلاش برای تعمیق شکافها و آسیبپذیریها از طریق اثرگذاری نرم بر جامعه هدف، ایجاد توانایی برای مانور اجتماعی و هدایت تودهها از طریق اقدام هدفمند در فضای مجازی، دستکاری اطلاعاتی، چینش اخبار درست با اخبار دستکاری شده، برای رساندن تودهها به برداشتهای نادرست.
همانگونه که غربیها تأکید دارند؛ در نمونه ایران، سرویسهای اطلاعاتی توانستهاند در سلسله اقدامات ترکیبی، رسانهها، شبکههای اجتماعی، تحلیلگران و سازمانهای بینالمللی را علیه ایران همگرا کرده و در این چارچوب، فضا را برای اقدام هدفمند در فضای مجازی از طریق ترولینگ[2] منافقین از تیرانا، مرکز اعتدال عربستان و … آماده نماید. یعنی در الگوی جنگ ترکیبی آمریکاییها، تاکتیک Swarming نقش مهمی خواهد داشت.
بر خلاف روشهای سنتیِ خطی، تکنیک هجمه به صورت ترکیبی است. البته هدف از هجمه اولیه، ایجاد سردرگمی و اختلال در تصور از صحنهی نبرد و نهایتاً ایجاد خطای محاسباتی است تا مراحل بعدی با مانع کمتری روبرو شود. خطای محاسباتی، باعث سهلالوصول شدن هدف اصلی نبرد ترکیبی است.
ملزومات حیاتی اجرای الگوی آمریکاییها در ایران، درجه اول ایجاد حس مشترک علیه حاکمیت است. در این بخش تمرکز رسانهها بر ابعاد انسانی مانند کشته شدن انسانها و تأکید بر دروغ بزرگ 1500 کشته، دستور مقامات عالی نظام برای مقابله خشن با تظاهر کنندگان و … ارتباط مستقیمی با میزان قوت و فراگیری «حس مشترک» دارد.
درد مشترک ناشی از افزایش قیمت بنزین باعث شروع اغتشاشات بود اما حس مشترک انسانی درباره کشتهها به گونهای طراحی شده که ظرفیت احساسی بالایی ایجاد کند و تضمین کننده اقدامات خشن علیه نظام و نیروهای امنیتی در روزهای آتی باشد.
نیاز دوم طرح اطلاعاتی آمریکاییها، تضمین ساز و کار ارتباطی در فضای مجازی و به ویژه شبکههای اجتماعی است. نقش ابزار ارتباطی در دو بعد بسیار مهم از منظر الگوی Swarming قابل ارزیابی است.
نخست کمک به ایفای نقش هدایتگری توسط نیروهای Swarm که در این زمینه ترولهای منافقین ساکن آلبانی، سلطنت طلبان، کومله و دمکرات و … نقش مهمی دارند. در این مرحله «ترولینگ ترکیبی» نقش مهمی بر عهده خواهد داشت.
در مرحله بعدی کاربران عادی و میلیونی در فضای مجازی قرار دارند که بدون آنکه اهمیت دهند و یا حتی متوجه شوند منشأ پیام کیست و چه هدفی از ایجاد احساسات غلیظ و تند علیه حکومت دارند؛ به بازنشر آن و گسترش احساس تنفر کمک می کنند.
البته ترولها غیر از درج یکطرفه اخبار و اطلاعات، در مناظرات و مباحثات مجازی جمعی نیز شرکت کرده و بر مخاطبین تاثیرگذاری می نمایند. در تکنیک اخیر، مخاطبین، عنصر انسانی را در پس هویت مجازی به صورت زنده تر درک می کنند و به همین دلیل تاثیرگذاری بیشتر میشود.
برخی گروهکهای تروریستی مانند منافقین با استفاده از ظرفیت حضور 1400 نفر تمام وقت در فضای مجازی توانستهاند این نقش را بیشتر از سایر گروههای ضدانقلاب بازی کنند. اینکه عناصر ضدانقلاب در بستر تلگرام، واتساپ و اینستاگرام به صراحت از لزوم استفاده از اراذل و اوباش در اقدامات مسلحانه تأکید می کنند و یا سعی در سازماندهی زنان و نوجوانان زیر 17 سال در اقدامات خشن و ایذائی دارند؛ به این معناست که نظام درگیر مخمصه بد و بدتر گردد؛ چرا که در صورت رواداری و تساهل نسبت به آشوب و خرابکاری، عملاً به شکست اقتدار امنیتی و ثبات کشور تن داده و در صورت برخورد مقتدرانه نیز؛ بار روانی دستگیری و بازداشت زنان و نوجوانان را باید به جان بخرد و به صورت گسترده تحت فشارهای رسانهای قرار گیرد.
اما هدف اصلی غرب از این سلسله اقدامات پیچیده و چندبعدی چیست؟ آیا براندازی جمهوری اسلامی ایران و جایگزینی آن با یک حکومت مقتدر همگرا با غرب مدنظر آمریکاییهاست؟ جواب این پرسش را خود غربیها به صورت مکرر پاسخ دادهاند، خیر!
هدف از اقدامات ترکیبی، بیثباتسازی، کاهش قدرت ملی، ایجاد امکان تجزیه کشور و عدم امکان تسلط دولت قدرتمند مرکزی در سالهای آینده می باشد. در ویدیوی آموزشی ناتو تأکید می شود هدف از سلسله اقدامات ترکیبیِ پروپاگاندا، فریب، خرابکاری و تاکتیکهای غیرنظامی و … بیثباتسازی در کشور هدف است. پروفسور ژولیان لیندلی متخصص همکار ناتو نیز فلسفه نبرد ترکیبی را بیثبات و مقطوع کردن حاکمیت مستقر بیان میکند.
نکته جالب توجه اینکه حتی خود کشورهای غربی و به خصوص آمریکا که از طریق تاکتیکهای «جنگ ترکیبی»، و تکنیک موسوم به Active Measures و Swarming در حال ایجاد ناامنی در ایران، عراق و لبنان هستند؛ اذعان دارند که خود آنها نیز در مقابل اینگونه اقدامات بسیار آسیبپذیر هستند! تأکیدات مکرر غربیها درباره اقدامات روسیه در فضای مجازی برای ایجاد آشوبهای اجتماعی در همین چارچوب است.
اروپاییها و آمریکاییها، در مورد راهکارهای مقابله با فعالیتهای روسیه در فضای مجازی تأکید دارند که باید به صورت جدی وارد مدیریت فضای مجازی شد. اذعان فرانسویها به از کار انداختن 750 هزار آیدی ناشناس، دستکاری در فیسبوک، توئیتر و اینستاگرام برای حذف اخبار جعلی و … از جمله اقداماتی است که به صراحت توسط مقامات فرانسوی به آن اذعان شده است.
البته این کشورها نیز اصرار دارند که نمی توان صرفاً با اقدامات امنیتی و سلبی با تحرکات دشمن مقابله کرد. در گزارش مشترک وزارتخانههای امور خارجه و دفاع فرانسه تأکید شده که جامعه مدنی و نخبگان غیر دولتی موظفاند همراستا با رسانههای جریان اصلی برای حفظ ثبات و امنیت کشور؛ به شیوهای مسئولیتپذیر وظایف خود را شناخته و به آن عمل کنند.
بنابراین لازم است نخبگان دولتی و غیردولتی، جمعیتهای مرجع، سلبریتیها و همچنین شهروندان ضمن تقویت آگاهی عمومی و آشنایی با شیوه فعالیت دشمنان در فضای مجازی، سعی در تولید محتوایی داشته باشند که ایجاد همگرایی، اعتماد عمومی و وفاق ملی در آن رعایت شده باشد.
واقعیتهای صحنه نشان میدهد اگر در روزهای آتی، حافظان امنیت، تمرکز لازم را نداشته باشند و اقتدار امنیتی نظام با اقداماتی به ظاهر مشروع مانند برگزاری مراسم گسترده عزاداری و چهلم کشته شدگان خدشهدار شود؛ به سرعت شاهد گسترش اقدامات خشن و تروریستی خواهیم بود. با وجود این واقعیت مهم اما تصمیم سازان و تصمیم گیران کشور باید به یاد داشته باشند که راهکار اصلیِ برون رفت از این پروژه؛ ایجاد آگاهی و بصیرت عمومی در مورد نقشههای ترکیبی دشمنان بر آسیبپذیریهای واقعی ناشی از فشار اقتصادی بر مردم عادی است.
مسألهای که متاسفانه در کشمکشهای اخیر مغفول مانده و باعث شد تا نخبگان سیاسی، جمعیتهای مرجع و سلبریتیها، به جای تمرکز بر حل مشکلات اقتصادی، بیکاری، گرانی و … بیشترین نقش تخریبی را در کاهش اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی داشته باشند.
اگر فرصت کنونی برای ترمیم نابسامانیهای رفتاری نخبگان ادامه یابد و شاهد عدم درک شرایط توسط آنان باشیم؛ فردا شرایطی است که در آن همگی متضرر خواهیم بود. نگاهی به اطراف، این حقیقت را اثبات میکند!