از وقار «بزرگ آقا» تا لوسبازی «شیرین»
طراح صحنه سریال «شهرزاد» از چالشهای تطابق زمانی لوکیشنها با آن دوره تاریخی، تاثیرات رنگآمیزی و … سخن گفت.
حسن روحپروری در گفتوگو با ایسنا درباره تعدد لوکیشنهای سریال «شهرزاد» و تفاوتهای فصل دوم این سریال با فصل گذشته اظهار کرد: در فصل اول ما حدود ۵۰ لوکیشن اصلی داشتیم که در فصل دوم به ۱۵۰ لوکیشن افزایش یافت؛ در واقع در فصل دوم جذابیتهای بصری برای مخاطب از طریق تعدد لوکیشنها ایجاد شد. چرا که از نظر زمانی فاصله چندانی میان فصل اول و دوم وجود ندارد و به همین خاطر هم برای اینکه کار از یکدستی خارج نشود، نمیتوانیم تغییرات فاحشی را در لوکیشنها ایجاد کنیم و چیدمان و طراحی ما بر همان روال اولیه است.
او درباره لوکیشنهای خارجی سریال «شهرزاد»، گفت: در شهرک «غزالی» لوکیشنهای داخلی چندانی وجود ندارد و ما فقط توانستیم دو الی سه لوکیشن داخلی در آنجا تصویربرداری کنیم. اما تقریباً ۸۰ درصد سکانسهای خارجی در شهرک «غزالی»، باقی در اصفهان و بخشی هم در سطح شهر گرفته شده است. از طرفی هم سکانسهای خارجی در سطح شهر عوارض دارد، چراکه معماریهای آن دوره دستخوش تغییراتی شده است. با این وجود برای آن بخش از سکانسهایی که در سطح شهر گرفته شده، با عوارضی مثل لولههای گاز و تیر چراغ برق و … مواجه بودیم که از طریق دکور، روی آنها پوشاندیم یا بعداً آنها را حذف کردیم.
طراح صحنه سریال «شهرزاد» در پاسخ به این پرسش که برای تطابق فضاسازی سریال با آن دوره از تاریخ چقدر از مستندات و چقدر از تخیل بهره گرفتید، توضیح داد: قطعا لازمه هر کاری تحقیقات است. ما نیز پیش از فصل اول تحقیقات گستردهای داشتیم و گروهی حدود دو ماه در کتابخانه مجلس شورای اسلامی، کتابخانه ملی و سازمان ثبت اسناد تحقیقات انجام دادند. بر این اساس تا آنجا که امکان داشت از تصاویر و فیلمهای موجود استفاده کردیم و تحقیقات میدانی مثل بازدید از کاخها و امکان قدیمی هم داشتیم. در کل میتوان گفت که برای طراحی صحنه از سه منبع کتابخانهای، بصری و میدانی الهام گرفتیم تا طراحیهایمان به مستندات نزدیکتر باشد.
روحپروری با بیان اینکه بخش اعظم طراحی صحنه به فضاسازی بازمیگردد، ادامه داد: به عنوان مثال اگر قرار است در داستان شخصیت «شیرین» دختری لوس معرفی شود، باید از رنگهای لوس هم در اطراف استفاده کنیم و در اتاق او رنگهای صورتی را به کار میبریم یا اگر قرار است اقتدار «بزرگآقا» را نشان بدهیم از رنگهای سنگین و وزینی مثل یشمی در اتاق او استفاده میکنیم. اگر قرار است اولین ورود «شهرزاد» به خانه «بزرگآقا» با یک وهم و ابهامی همراه باشد، آن دالون ورودی را به رنگ آبی درمیآوریم. این طراحیها در روانشناسی رنگ معنا پیدا میکند.
او که معتقد است «طراحی صحنه علاوه بر صحنهآرای یعنی ایجاد حس و حال مناسب با داستان و شخصیتها»، در این باره گفت: طراحی صحنه یعنی کمک به ایجاد سکانس. در واقع همان طور که بازیگر دارای هویت و کارکتر است، لوکیشن هم دارای هویت است. لازمه پیدا کردن هویت یک لوکیشن هم این است که منِ طراح صحنه فیلمنامه را مطالعه کنم، درباره شخصیتهای آن با کارگردان بحث کنم و برای هر شخصیتی شناسنامهای صادر کنیم و بعد بر اساس آن طراحی را آغاز کنم.
روحپروری با اشاره به ایجاد جذابیتهای بصری از طریق طراحی صحنه، گفت: از همان فصل اول سریال «شهرزاد» در گفتمانی با کارگردان و تهیهکننده بنا را بر این گذشته بودیم که جذابیت بصری برای مخاطب ایجاد کنیم که بخش اعظم آن بر عهده رنگآمیزی صحنه بود. افرادی انتقاد کرده بودند که در طراحی صحنه «شهرزاد» رنگ زیاد به کار برده شده است. این درحالی است که ما مستندات رنگی مربوط به آن دوره تاریخ را کمتر دیدهایم. آن زمان رنگ بوده، ما حتی رنگآمیزی را در دوران ساسانیان هم داشتیم. کافی است به کاشیکاریها و نقاشیها و مینیاتورهای دوره صفویه نگاه کنیم تا متوجه شویم چه اندازه رنگ در تاریخ ما کاربرد داشته است.
این طراح صحنه خاطرنشان کرد: بسیار مهم است که هر یک از کاراکترها قرار است در چه بستری نقشآفرینی کنند. در همین قسمت سوم فصل جدید سریال «شهرزاد»، «قباد» خطاب به «شهرزاد» میگوید “این خانه را تغییرات دادم همانطور که تو میگفتی؛ طوری که هیچ چیز قرینه نباشد”؛ در واقع «قباد» میخواهد به سمت مدرنیته پیش برود. ما میدانیم که در چیدمان دوره قاجاریه همه چیز قرینه بوده است، با گذر از دوره قاجاریه و با توجه به اینکه «قباد» هم از نسل بعد از «بزرگآقا» است، به سمت تجددگرایی و ساختارشکنی پیش میرود. به واسطه این تغییرات رنگآمیزی هم تغییر میکند تا تغییرات مشهود باشد؛ البته این بخش از تغییرات خانه «بزرگآقا» را استاد بنده آقای مجید میرفخرایی انجام دادند، چون من در آن محدوده زمانی نبودم.
او در پایان سخنانش یادآور شد: دوستانی به من میگویند شما در سریال «شهرزاد» عالی عمل کردهاید. این طور نیست ما فقط سعی کردیم در «شهرزاد» استانداردها را رعایت کنیم. متاسفانه در سالهای اخیر استاندارها تنزل پیدا کرده و سطح توقع پایین آماده است. اگر ما برای مخاطب ارزش قائل شویم، مخاطب هم اثر را میبیند و به آن توجه میکند.