ذوق نوشتن و تحقیق از میان رفته است
محمد بقایی ماکان میگوید: ذوق نوشتن و تحقیق در اهل قلم تقریبا از میان رفته است.
این نویسنده و پژوهشگر درباره خواستههای اهل قلم از متولیان حوزه فرهنگ به ایسنا گفت: اهل قلم برای رفع مشکلات نویسندگان و مولفانی که به واقع شایسته این عنوان هستند به دلیل آنکه آثاری ارزشمند با صرف وقت و زحمت بسیار پدید میآورند طبیعتا توقع دارند که محصول تلاش فکری آنان به میان افراد علاقهمند راه یابد و جامعه از آن بهرهمند شود، ولی مشکلات و موانعی در تمامی زمینههای نشر از دریافت مجوز و عبور از ممیزی گرفته تا گرانی مصالح چاپ و نحوه توزیع وجود دارد که ذوق نوشتن و تحقیق را در اهل قلم تقریبا از میان برده و از همین روست که به ندرت اثری ارزشمند همانند دهههای پیشین در بازار کتاب عرضه میشود تا جایی که حتی چاپ مجلدات پایانی برخی از مجموعهها مانند «تاریخ فلسفه کاپلستون» به رغم آنکه در اختیار نهادی دولتی است، به فراموشی سپرده شده است.
او در پاسخ به پرسش که با توجه به اینکه در چند سال اخیر و در دولت جدید یکی از شعارها رسیدگی به امور هنرمندان، نویسندگان، اهل فکر و اندیشه و حل مشکلات و مصائب این قشر از جمله تسهیل در انتشار آثار آنان بوده است و بهنظر شما متولیان فرهنگی چقدر در این زمینه به وعدههایشان عمل کردهاند و آیا رفع ممیزی همچنان در صدر مطالبه اهل قلم قرار دارد، گفت: وضعیت ممیزی در دوره کنونی تا حدی بهبود یافته و از آن صورت سلیقهای قدیم خارج شده، ولی هنوز در حدی است که جولان را از قلم میگیرد و عاملی است دست و پاگیر برای آزادی اندیشه، حتی در دایره قواعد پذیرفتهشده. حساسیتهای بیاندازه در کار بررسی کتاب که ساْلهاست در رسانهها مطرح میشود و گوش شنوایی برای حل این معضل به صورتی روشمند وجود ندارد سبب دلزدگی اهل مطالعه بهخصوص در زمینههای ادبیات داستانی و آثار ادبی شده است، زیرا خوانندگان به کتابهای منتشرشده به دیده تردید مینگرند و از این رو رغبتی برای مطالعه آنها نشان نمیدهند. از همین رو شمارگان کتاب بسیار تقلیل یافته است. تا جایی که به ۱۰۰ نسخه هم رسیده که در نتیجه ذوق تالیف را از مولف و تلاش برای تولید را از ناشر گرفته است، زیرا حاصل زحماتشان نان کافی به سفره نمیآورد. بنابراین از ملکوت فرهنگی به ناسوت امور مادی گرایش مییابند. دلیلش هم روشن است.
غم فرزند و نان و جامه و قوت/ بازت آرد ز سیر در ملکوت
بقایی ماکان در ادامه بیان کرد: هرازگاهی به مناسبتی مثل روز قلم همایشهایی در ستایش از نویسندگان و مولفان با هزینههای کلان ترتیب میدهند که هیچ حاصلی در اصل موضوع ندارد، زیرا حلوایی است که فقط به لفظ میآید و چون فاصلهای بعید با واقعیت دارد تلخکامی صنعت نشر را برطرف نمیکند. توصیه اهل معرفت به متولیان فرهنگی این است
علاجی بکن کز دلم خون نیاید/ سرشک از رخم پاک کردن چه حاصل
این پژوهشگر در پاسخ به این سوال که مشکلات کتاب و نشر و نویسندگان را چه موضوعاتی میداند، متولیان فرهنگی چه اولویتهایی را باید دنبال کنند تا شرایط کتاب و کتابخوانی بهبود یابد و در عین حال راهکارهای رفع گرفتاریهای اهل قلم در شرایط حاضر چیست، گفت: به نظرم مشکل دهشتآور صنعت نشر را در کشور حتی در قیاس با کشورهای همسایه نباید به صورت انتزاعی مورد بحث قرار داد. در شرایطی که طبق آمار رسمی که اخیرا منتشر شده هر روزه ۲۰۰ روزنامه در کشور منتشر میشود که مجموع شمارگان آنها به ۹۰۰هزار نسخه هم نمیرسد، دلیلی دارد که باید آن را از ریشه مورد بررسی قرار داد. و این در حالی است که در کشورهای همسایه روزنامههایی به تنهایی تیراژ میلیونی دارند. اصولا هر جامعهای مانند موجود زندهای است که وقتی عضوی از آن دچار مشکل میشود و این معضل به صورت مزمن درمیآید به دیگر اعضا هم رفته، اثر نامطلوب میگذارد تا حدی که تمرکز ذهنی را مختل میسازد.
او افزود: این تمرکز اکنون به دلایلی که در مسائل کلان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ریشه دارد سبب از بین رفتن مهمترین عامل در کار فرهنگی یعنی ذهن آسوده شده و این مشکلی است که رفع آن به همتی چندسویه نیاز دارد و تنها از متولیان فرهنگی ساخته نیست. درست به این میماند که بگوییم جلوگیری از مهاجرت روستاییان به شهرها را که ناشی از ضعف مدیریت کلان است، صرفا باید به بخشداران و شهرداران نسبت داد و حل این معضل را از آنان متوقع بود.
بقایی ماکان در پاسخ به اینکه با توجه به اینکه هر روز شاهد پایین آمدن شمارگان کتابها هستیم و آیا سیاستهای متولیان فرهنگی در طی سالیان گذشته در حوزه کتاب و کتابخوانی رو به بهبودی رفته است و آیا این سیاستها باعث شده جامعه ایرانی به کتاب خواندن ترغیب شود، اظهار کرد: اگر موثر میبود که شمارگان کتابها تا حد تاسفبار نزول نمیکرد. آنچه به آن سیاستهای متولیان فرهنگی برای ترویج کتابخوانی گفته میشود چیزی جز کارهای تزئینی و نمایشی نیست. دلیلش اینکه میشود یک شرط به صرفه برنده بست و آن اینکه اگر تمامی این سیاستها و تدابیر و کیاستهای به اصطلاح فرهنگی وجود نمیداشت وضع صنعت نشر از آنچه هست بدتر نمیشد.
او همچنین در پاسخ به اینکه سالهاست در دولتهای مختلف در نمایشگاهها و طرحهای گوناگون با این توجیه که ارائه یارانه میتواند باعث تشویق مخاطبان برای خرید کتاب شود سیاست ارائه یارانه دنبال شده است و آیا شما دادن یارانههای دولتی برای خرید کتاب را به صلاح صنعت نشر، توسعه فرهنگ و بخصوص ادبیات و داستاننویسی در ایران میدانید، گفت: اقداماتی از این دست عوامل مسکن هستند که درد را چاره نمیکنند، چاره این درد از جراحتی عمیق است که باید از ریشه معالجه شود، ولی شوربختانه خواجگان فرهنگی ما به دلایل مختلف که مهمترینش کمبود تجربه و آگاهی است در بند نقش ایوانند.