دگردیسی در مشی اصلاحطلبان؛ انتحار سیاسی عارف جواب میدهد؟
عارف وارد وادی شده است که بیشتر به انتحار سیاسی شباهت دارد تا رویکردی براساس منطق. او هر طور شده می خواهد محل اجماع اصلاح طلبان باشد اما با چالش هایی مواجه است.
به گزارش نامه نیوز: محمدرضا عارف رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان وقتی در انتخابات هیأت رئیسه توفیق نیافت و دست علی لاریجانی به عنوان پیروز بالا رفت، طاقتش طاق شد و موضعی سخت در قبال اعتدالی ها گرفت و گفت: «اصلاحات راه خود را از افراد فرصتطلب و کسانی که میخواهند از اعتبار جریان اصلاحطلب سوءاستفاده کنند، جدا کرد».
عارف در حالی نقطه پایان بر ائتلاف اصلاحات-اعتدال گذاشت که این دیدگاه چندان به مذاق طیف تکنوکرات اصلاح طلب خوش نیامد. گروهی که در دولت هستند و معتقدند نگاه صرفا سیاسی و از نوع افراطی به مسائل وقتی با امیال شخصی در هم آمیزد، این جریان سیاسی را به دوره احمدی نژاد بر می گرداند که هیچ امکان بروز و ظهور در حوزه اجتماعی نداشت و اقشار مختلف جامعه با نگاه منفی به اصلاح طلبان می نگریستند.
عارف رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبها است و می خواهد از این ظرفیت حداکثر بهره برداری را برای آینده سیاسی خود ببرد. او قضایا را این طور تجزیه تحلیل می کند که «وقتی اصلاحات اعتبار خود را برای حسن روحانی راستگرا قربانی کرد چرا برای من این کار را نکند».
حسن رسولی یار غار محمدرضا عارف از این نگاه حمایت می کند و معتقد است «با وجود اینکه جریان اصلاحات هزینه قابل توجهی را متحمل شد و مشخصا ما به ازاءِ قرار گرفتن افرادی چون آقای لاریجانی و غیره، تعدادی از بهترین نیروهای سیاسی خود را نتوانست در لیست قرار بدهد؛ ولی بلافاصله این تعداد از داوطلبین که مورد حمایت لیست امید بودند با وارد شدن به مجلس، حساب و مشی خود را از لیست امید جدا کردند و در طی سه سال گذشته هم در مواقع مهم و حساس، در مقابل فراکسیون امید مجلس دهم صفآرایی کردند. آنچه که برای انتخابات اسفندماه، فراروی شورای عالی سیاستگذاری بوده، تداوم یا ترک این سیاست حمایتی است».
عارف و یاران نزدیکش اما از یک واقعیت انکارناپذیر غافل هستند و آن اینکه او دیگر نزد افکارعمومی معاون اول دولت اصلاحات و نامزد فداکار انتخابات ریاست جمهوری محسوب نمی شود بلکه رئیس فراکسیون اصلاح طلبان پارلمان است که به قول غلامحسین کرباسچی حتی به نفع وضع معیشتی مردم و مطالبه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آنها یک فوت هم در تریبون مجلس نکرد.
موضوعی که صادق خرازی به آن صحه می گذارد و می گوید «عارف هیچ وقت کاریزمای سیاسی نداشته است. عملکرد عارف موجب حذف مطهری از هیئت رئیسه شد. دلیل سکوت عارف اینست است که حرفی برای گفتن ندارد.»
با این اوصاف می توان نتیجه گرفت که تلاش های عارف برای بسیج کردن نیروهای اصلاح طلب در حمایت از خود روی کاغذ شاید ممکن باشد اما به اجرا درآوردنش تقریبا به معجزه نیاز دارد.البته در عالم سیاست وقوع هر اتفاقی ممکن است و عارف می خواهد شانس خود را بیازماید اما مشخص نیست نتیجه آنی باشد که مطلوب او.