بیاییم مدتی هم «زنده باد» گفتن را تمرین کنیم
محسن رهامی یادداشتی به مناسبت سالگرد فاجعه انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و بمباران شیمیائی سردشت نوشت.
متن یادداشت رییس بنیاد بین المللی صلح به شرح زیر است:
«هفتم تیر، یادآور دو فاجعه غم انگیز برای ملت ایران، و بلکه برای همه انسانهاست، انفجار هولناک دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی ایران در خیابان امیر کبیر تهران، در شامگاه هفتم تیر ۱۳۶۰ در اثر عملیات تروریستی سازمان یافته، توسط عوامل سازمان مجاهدین خلق، و بمباران شیمیائی شهر سردشت در آذربایجان غربی، در هفتم تیر ماه ۱۳۶۶ توسط نیروی هوائی رژیم بعث عراق. در فاجعه اول جمعی از بهترین خدمتگزاران این ملت، از جمله آیة الله دکتر بهشتی رئیس وقت دیوانعالی کشور و دبیرکل حزب جمهوری اسلامی ، ۲۷ نفر از نمایندگان دوره اول مجلس شورای اسلامی، ۴ نفر از وزراء و وزیر مشاوران کابینه شهید رجائی، و تعدادی دیگری از مسولین اجرائی و فرهنگی و سیاسی کشور، که جمعشان به ۷۲ تن بالغ میگردید به شهادت رسیدند و جمعی دیگر مجروح شدند. در فاجعه دوم، در اثر بمباران شیمیائی چهار منطقه پر جمعیت شهر عمدة کردنشین سردشت، ۱۱۰ نفر از هموطنان عزیز ما، از زن ومرد و کودک، مظلومانه و به وضع فجیعی به شهادت رسیدند و بیش از ۸۰۰۰ نفر، به شدت مجروح شدند.
نگارنده که خود افتخار نمایندگی مردم را در دوره های اول ودوم مجلس داشته، واز جمله مدعوین نشست دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در روز فاجعه ، و از نزدیک شاهد بیرون آوردن پیکرهای متلاشی همکاران و دوستان بودم، هنوز پس از گذشت ۳۶ سال، تلخی و اندوه آن شب را فراموش نکرده، و صحنه دردناک فاجعه در مقابل چشمانم ، دائما به تصویر کشیده میشود. این که عوامل اصلی انفجار حزب جمهوری اسلامی چه بوده ، و چه علل و عواملی موجب گشت تا بخشی از نیروهای منسجم ملت ایران، که در سالهای قبل از پیروزی انقلاب، خصوصا در سالهای ۵۶ و ۵۷ همراه ملت، علیه ظلم و خشونت عریان رژیم پهلوی، مبارزه می کردند، خود به عامل خشونت علیه مردم، تبدیل شدند، و کارنامه سیاهی در ترور و خشونت و قتل، از خود بجای گذاشتند، مجال بحث آن در این مقال نبوده و فرصت دیگری لازم است، ولی آنچه مسلم است ، همه ابعاد خشونت، زشت و غیر قابل تحمل است، چه خشونت علیه مسئولین کشور و نمایندگان مجلس باشد وچه علیه مردم بیگناه کوچه وبازار ، وچه علیه مردم سردشت در ایران باشد وچه علیه مردم بیگناه حلبچه در عراق، یامردم مظلوم سوریه یا فلسطین ویا علیه هر انسانی در اقصی نقاط عالم.
باید توجه داشت که خشونت و کینه ابتدا در قلب شکل میگیرد، سپس در گفتار ظاهر میشود، و در نهایت به رفتار خشونت آمیز کشیده می شود، بنابر این باید با همه اشکال و مراتب خشونت، مبارزه کرد. با خشونت، نمیتوان خشونت را از بین برد ، خشونت، خشونت میآورد، با آب باید آتش را خاموش کرد، نه با آتش. همه انسانها مخلوق خداوند رحیم و کریم هستند، مسئولان جامعه باید تلاش کنند کینه و عداوت هیچ قوم و ملتی دربین ملتی دیگر، شکل بگیرد، و حتی در مرحله خشونت گفتاری، اقدام به پیشگیری کنند.
امیرالمؤمنین علی(ع) وقتی در یکی از صحنه های جنگ صفین متوجه شدند که اصحاب او به لشکریان شام ناسزا میگویند، آنان را از این کار منع کرده و فرمودند بجای ناسزا گوئی برایشان این گونه دعا کنید : خدوندا خون ما و آنها را حفظ فرما، خدوندا بین ما و آنها صلح وآشتی بر قرار فرما، خداوندا آنهارا هدایت کن تا راه حق را بشناسند واز دشمنی و ستیزه جوئی برگردند.(خطبه ۲۰۶ نهج البلاغه). با کمال تأسف باید گفت، امروزه، خشونت و ترور گسترده تر شده و چهره زشت خودرا بیش از پیش، نمایان میسازد، و در این بین، دنیای اسلام و خصوصا خاورمیانه، بیش از سایر نقاط دنیا گرفتار خشونت و ترور و وحشت گردیده، و مصیبتبارتر آنکه، همه به نام اسلام است، کسی که می کشد به نام اسلام و در راه خدا می کشد، و آنکه کشته میشود به نام اسلام و در راه خدا کشته میشود. امروزه بسیاری از تریبونهایی که باید منادی صلح و مهربانی و رأفت اسلامی باشند، به نحو فزاینده ای، خشونت، کینه ورزی ،تحقیر دیگران و ایجاد دو دستگی و شقاق را به جامعه القاء میکنند.
امروزه بازنگری اساسی در روش تبلیغ دین و تعامل با ملل عالم، و شعارهای اجتماعات ما ضروری به نظر میرسد. امروز نیاز به شعار «زنده باد صلح» ، «زنده باد دوستی»، «زنده باد زندگی» بیش از مرگ بر این و مرگ بر آن، کارساز بوده، و نیاز به آن، بیشتر احساس میشود. ما به حد کافی از خشونت و ایجاد کینه، آسیب دیده ایم. بیائیم مدتی هم « زنده باد » گفتن را تمرین کرده ومهربانی و دوستی را ترویج کنیم، شاید نتیجه بهتری بگیریم.»
منبع:ایلنا