پاسخ عبدالله نوری به نامه آیتالله یزدی: به چه حقی به آیت الله شبیری با ادبياتی زننده و توهین آمیز می نویسید: «دیگر تکرار نگردد»؟
عبدالله نوری در نامه ای خطاب به آیت الله یزدی نوشت:
آیتالله آقای شیخ محمد یزدی
رئیس محترم شورای عالی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
سلام علیکم
اخیراً نامه ی سرگشاده ای با امضاء شما خطاب به مرجع عالیقدر، فقیه وارسته و آزاده حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی (مدظله العالی) منتشر گردید.
فارغ از جایگاه بلندی که این شخصیت بزرگوار نزد حوزویان و جامعه قدرشناس ایران دارد، از افتخارات دوران تحصیل اینجانب شاگردی در محضر مبارک معظم له بوده است. ایشان بنا به موقعیتی که در تهران به سر می بردند با بزرگ منشی، دعوت صمیمانه ی شاگردشان را اجابت کردند و در محضرشان، جمعی از علاقمندان و شاگردان شان، از جمله جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای خاتمی شرف حضور داشتند.
مایه شگفتی است که چگونه یک دیدار ساده شاگردان و استاد که از سنت های دیرین و نیک حوزه های علمیه است، موجب کدورت تان گردیده و یا به تعبیر شما باعث ناراحتی مقلدان و حوزویان شده و یا گردی بر چهره نظام و اسلام نشانده است؟ اینگونه موضعگیری های ناصواب در حق شخصیتی همچون حضرت آیت الله شبیری و میهمانان گرانقدر آن دیدار، با کدامیک از موازین شرعی و عقلی و قواعد عرفی و انصاف، سازگاری دارد؟
جناب آقای یزدی
شما که روزگاری عنوان قاضی القضات این نظام را داشته اید و علی القاعده باید مظهر عدالت، انصاف و حق طلبی بوده باشید و ایام طولانی، پاسدار شرع و رهبری نظام اسلامی در شورای نگهبان و مجلس خبرگان و دورانی در مجلس شورای اسلامی بوده اید و اینک نیز دوران بلندمدتی است که بر کرسی ریاست شورای عالی جامعه مدرسین تکیه زده اید و کم و بیش با مسایل گوناگون حکومتی از تقنینی تا قضایی و اجرایی و حتی حوزوی آشنایی دارید، از تمامی مصائب و مشکلاتی که ملت ایران با آن دست به گریبانند فارغ شده اید و مهمترین موضوعی که لازم دیده اید ذهن خود و دیگران را با نامه سرگشاده به آن مشغول کنید، ملاقات شاگردان و استاد بوده است؟
این کمترین، بسی شرمنده ی آن مرجع والامقام و در عین حال متواضع و بی ادعا هستم که به اعتبار لطف و بزرگواری شان در اجابت دعوت حقیر و دیدار با ارادتمندان شان باید اینگونه مورد بی حرمتی و کج سلیقگی قرار گیرند. من هرگز فکر نمی کردم که برخی از ما تحمل یک دیدار دوستانه را هم از دست داده ایم و آنقدر برای ما اینگونه قضاوت و دخالت در امور دیگران اصل شده است که به جای پرداختن به اصلی ترین معضلات کشور، برای اینگونه مسایل شخصی و عادی، نامه سرگشاده می نویسیم.
جناب آقای یزدی
شما به خوبی می دانید که از دیرزمان شخصیت علمی و مقام معنوی مراجع تقلید تراز اول و مستقلی همچون حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی فارغ از وابستگی های سیاسی، جناحی و حکومتی، سرمایه اجتماعی گران بهایی است که در عمق دل و جان جامعه مذهبی نفوذ دارد. حال چگونه و از چه جايگاهی، مرجعی آزاد و مستقل كه از بالاترين شأن و محبوبیت در نهاد روحانيت برخوردار است را مورد خطاب قرار داده و می نويسيد: “یادآور میشوم مقام و احترام شما در سایه احترام به نظام اسلامی حاکم، رهبری و شأن مرجعیت است”؟
فراموش نکنید همراهی و همدلی مرجعیت مستقل شیعه بخشی از اعتبار و شأن حاکمیت است نه عکس آن.
جناب آقای یزدی
شما با چه حقی به معظم له با ادبياتی زننده و توهین آمیز می نویسید: “لازم است این احترام و شئون مرجعیت را رعایت فرموده و ترتیبی اتخاذ فرمائید این گونه مسائل دیگر تکرار نگردد”؟ راستی شما هیچگاه به ذهنتان آمده است که از چه شأن و جايگاهی درون و برون حوزه های علمیه برخورداريد که حتی با بزرگان حوزه ایمان و عقیده مردم اینگونه سخن می گویید؟
جناب آقای یزدی
خودم و شما را به تقوی و پرهیز از هوای نفس توصیه میکنم. نه من و نه شما حق نداریم دین، مقدسات و مرجعیت را برای نزدیک شدن به قدرت و حفظ پاره ای امتیازات هزینه کنیم. وضعیت شما قابل درک است ولی راه حل آن منحصر به این حرمت شکنی ها نیست.