سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر با مصائب جشنواره سی و ششم؟
سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر در حالی مقدمات برگزاریاش معین شده که با وجود نقدهای جدی نسبت به برگزاری این جشنواره در سینماملت، بار دیگر قرار است این رویداد در سینماملت برگزار شود و هنرمندان جدا از اهالی رسانه و منتقدین به تماشای فیلمهای سینمایی بنشینند؛ شرایطی که در دوره پیشین مطلوب رسانهها نبود و فرصت تعامل مستمر رسانهها در طول یک دهه با اهالی سینما را سلب نموده بود.
به گزارش تابناک؛ جشنواره فیلم فجر که برای سی و هفتمین سال در بهمن 1397 برپا خواهد شد و به رسم سالهای اخیر جشنواره ملی خوانده میشود. در واقع ادغام جشنواره ملی با جشنواره بینالملل منتفی است و تیم جشنواره بین الملل فیلم فجر با مدیریت رضا میرکریمی فعالیت گستردهای برای برگزاری دوره آینده این جشنواره در ماههای ابتدای سال 1398 داشتهاند. با این حال به نظر میرسد حجم فعالیتها در دو جشنواره فاقد توازن است و در جشنواره ملی همان رویه سال پیش در جریات است.
جشنواره سی و هفتم به واسطه آنکه بیستم بهمن ماه مصادف با ایام فاطمیه شده، چند روز زودتر آغاز میشود و احتمالاً هجدهم بهمن ماه مصادف با اختتامیه این دوره از جشنواره خواهد بود. در همین چارچوب بعید به نظر میرسد شمار فیلمهای حاضر در این دوره از جشنواره نیز افزایشی داشته باشد و احتمالاً کمیت جشنواره در حد دوره گذشته خواهد بود. البته با توجه به برگزاری خنثی جشنواره که در دوره پیشین نیز شاهدِ آن بودیم، جشنواره ملی را با این شیوه میتوان به دو یا سه روز نیز خلاصه کرد.
با وجود آنکه تعداد خبرنگاران و منتقدان فعال سینما به سختی به دویست نفر میرسد، در دوره پیشین به این حجم خبرنگار و حتی چهرههایی که خبرنگار سینما نبودند نظیر برخی مجریان تلویزیون کارت خبرنگاری داد شد و چنین وضعیتی رقم خورد
چالش دیگر، برگزاری جشنواره در سینماملت است. در دوره پیشین آثار این اشتباه نمایان شد و بسیاری از اهالی رسانه نسبت به این انتخاب اعتراض کردند و کمپین بزرگی در این زمینه به راه افتاد اما مسئولان برگزاریِ جشنواره گفتند با توجه به آنکه این اعتراض در فاصله اندکی تا زمان برگزاری رخ داده، امکان جابجایی نیست. میزبانی سینماملت در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر یک اتفاق تلخ بود و تصور میشد مسئولان سینمایی به اشتباه خود در تعیین سینماملت پی بردهاند اما ظاهراً قرار است با لجبازی بر تکرار این اشتباه اصرار ورزیده شود.
برج میلاد که به عنوان کاخ جشنواره نیز شناخته شده بود، صرفاً محلی برای تماشای فیلمها نبود، بلکه از یک فرصت برای رویارویی سینماگران با اهالی رسانه و یک تعامل سازنده بود. این فرصت در دوره پیشین از اهالی فرهنگ گرفته شد و سینماگران به باغ کتاب تبعید شدند و اهالی رسانه نیز به تماشای فیلمهایی میپرداختند که بسیاری از آنها را در اکرانهای خصوصی قبل از جشنواره دیده بودند. در واقع رسانهها که آمده بودند تا حضور سینماگران و مواضع آنها را پوشش دهند، صرفاً سینماگران را در کنفرانس مطبوعاتی و زمان اکران فیلمهایشان میدیدند.
به این شرایط نامطلوب، باید زیرساختهای ضعیف سینماملت نظیر اینترنت و شبکه ارتباطی را نیز اضافه کرد که باعث شده بود بخش نه چندان مناسب و کوچکی با چند پارتیشن به رسانهها اختصاص یابد. همچنین با توجه به کثرت رسانههای آنلاین و مکتوب که عمدتاً جزو رسانههای کممخاطب و غیرتاثیرگذار محسوب میشدند و عدم برخورداری از توان مقاومت مسئولان جشنواره برای عدم پذیرش این رسانهها، لشکر عظیمی از رسانهها را شاهد بودیم که صرفاً در جشنواره فجر ظهور پیدا میکنند. سینماملت در دوره پیشین نشان داد توان سرویسدهی مناسب به این گروه عظیم را ندارد و با توجه به حذف سینماگران از کاخ جشنواره، خوراک خبری نیز برای این تعداد رسانه وجود ندارد.
چالش دیگر حضور سینماگران جوان در جشنواره ملی فجر است. با وجود آنکه نبض سینمای ایران در یک دهه اخیر در اختیار فیلمسازان جوان بوده که نخستین تجربه فیلمسازیشان تماشاگران و منتقدین را به تحسین واداشته، در دوره سی و ششم شاهد حضور حداقلیِ این فیلمسازان بودیم و اگر همین مدیریت بر جشنواره فیلم فجر حاکم باشد، نباید از حضور کمرنگ فیلمسازانِ فیلماولی در جشنواره سی و هفتم نیز تعجب کرد. یکی از دلایلی که جشنواره فیلم فجر در دوره پیشین به خمودی گراییده بود، نادیده گرفتنِ فیلمهای شماری از فیلمسازان جوان و جسور بود.
منشاء همه این چالشها که منجر به انتقال مصائب سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر به مصائب جشنواره سی و ششم شده، انتخاب یک پزشک عمومی به عنوان دبیر مهمترین رویداد فرهنگی کشور است. با وجود نقدها به انتصاب ابراهیم داروغه زاده که بدون تخصص سینمایی برای این مسئولیت کاملاً تخصصی در نظر گرفته شده، این شخص بار دیگر برای این مسئولیت منصوب شده است. پرسش اساسی این است که آیا هیچ سینماگری وجود ندارد که جشنواره فجر را دارد کند و در سینمای ایران قحط الرجال است؟