چرا پولشویی در هنر ایران جدی گرفته نمیشود؟
پس از طرح ادعاهایی درباره پولشویی در حوزه هنرهای تجسمی، اکنون دوباره گروهی از سینماگران از پولهای آلوده که به سینمای ایران تزریق شده و قواعد اقتصادی این حوزه را به هم ریخته، انتقاد کردهاند. این انتقادهای بدون آدرس، این پرسش را پیش آورده که آیا واقعاً پولشویی در عرصه هنر در جریان است و اگر چنین اتفاقی در حال وقوع است، چرا این فساد جدی گرفته نمیشود؟!
به گزارش تابناک؛ پولشویی در هنر در سالهای اخیر، بارها از سوی برخی اشخاص مطرح شده است. نخستین بار تولید مجموعهای از سریالها در شبکه نمایش خانگی که تراز مالی قابل دفاعی نداشتند و تداوم تولید این آثار زیانده چنین ابهامی را به وجود آورد و در ادامه برخی اهالی سینما در این زمینه موضع گیریهایی داشتند؛ اما وقتی با مصادیقی درباره پولشویی مواجه شدند، حاضر به تصریح این موضوع که مقصودشان از پولشویی این سریالها بوده، نشدند، ولی در عین حال همچنان از پولشویی سخن به میان آوردند!
پس از آن در حوزه هنرهای تجسمی و به طور خاص در زمینه خرید و فروش آثار هنری چنین ادعاهایی مطرح میشد؛ اما این ادعاها نیز بدون سند بوده و علاوه بر بدون سند بودن، حتی نشانی از آنچه به عنوان پولشویی مطرح از سوی منتقدان مطرح نشده است. در واقع حتی اگر دستگاه نظارتی قصد ورود و بررسی داشت، اطلاعات شفافی از سوی منتقدین پولشویی در حوزه هنر ارائه نشده بود که به عنوان سرنخ مورد توجه قرار گیرد و معمولاً ماجرا با کلیگویی همراه بود.
در همین مسیر و در موج تازهای پس از انتقاد چند سینماگر از ورود پولهای مشکوک به اقتصاد سینما، کانون کارگردانان سینمای ایران در هفته گذشته با انتشار اطلاعیه ای نسبت به ورود پول های ناپاک به سینمای ایران ـ که باعث بالا رفتن دستمزد بازیگران می شود ـ هشدار داد. در ادامه نیز انجمن تهیه کنندگان مستقل، در اطلاعیهای خواستار برخورد قضایی با صاحبان پول های ناپاک در سینما شد.
در این بیانیه آمده بود: «انجمن مستقل، ورود کانون کارگردانان به عنوان بازوی فرهنگی سینمای ایران را نقطه عطفی در این زمینه می داند و امیدوار است، مسئولان قضایی و سینمایی نسبت به این مهم واکنش درخور نشان دهند، چون سینمای ایران با همه مسائل و مشکلات چون سرو ایستاده است. اما ورود پولهای ناپاک و غیر مطمئن میتواند سینمای ایران را به سمت و سویی بکشاند که عاقبت آن، فرو رفتن در باتلاق، افزایش دستمزدها بصورت غیر معقول و در نهایت ورود پولشوها و خروج شخصیت های فرهنگی است. همراهان این جماعت آگاهانه یا ناخوداگاه به موریانه هایی تبدیل میشوند که سینمای ایران را از درون می خورند و عاقبت به تحلیل رفتن سینمای ایران منجر خواهد شد.»
این در حالی است که منوچهر محمدی از چهرههای بانفوذ سینمای ایران به تازگی پولشویی را در سینمای ایران فاقد توجیه اقتصادی خوانده و در این زمینه تأکید کرده بود: «اگر ما در اقتصاد كلان كشور شاهد پولشويي يا رانتخواري و زدوبند هستيم، سينماي ايران هم از اين مسأله مستثنا نيست… اين رقم 700میلیارد تومان گردش مالی سینمای کشور نه رقم وسوسهبرانگيزی است و نه رقمی است كه بشود با آن كارهای عجيبوغريب كرد. پولهاي ناسالم و افراد غيرمتخصص يا حضور آدمهايی كه با اميال و اغراض وارد حوزه سينما ميشوند و اين باعث میشود قيمت تمامشده فيلم به مرز 4 ميليارد تومان برسد، اين مسأله ريسك توليد را تا 60 و 70 درصد با افزايش همراه ميكند.»
این اظهارات نیز حاوی یک فکت مشخص نیست و اشاره کلی به یک ابهام دارد. درباره منشأ پولهای وارد شده به سینمای ایران که با هدف کسب سود نیست، روایتهای متفاوتی وجود دارد. بخشی از پولها که معمولاً ارقام زیادی نیستند، از سوی بنیادهای خاص خارجی به برخی فیلمسازان اختصاص مییابند که معمولاً در این زمینه سخنی بر زبان نمیآید. بخش دیگری از پولهای وارد شده به حوزه فرهنگ، توسط اشخاصی است که به دنبال نزدیک شدن به هنرمندان به ویژه سینماگران هستند و این حرکت را برای سلبریتی شدن یا ممکن است حتی بخواهند اهداف غیراخلاقی انجام دهند.
برای نمونه، یکی از فیلمهای گرانقیمتی که تولیدش به تازگی تمام شده و دستمزدهای قابل توجهی به ترکیب گرانقیمت بازیگرانش پرداخت شده، حاصل سرمایه گذاری یک شخص میلیاردر است که دوست داشته با این بازیگران عکس بگیرد و طرح دوستی بریزد و طبیعتاً در این مسیر یکی از راههای مطمئن رسیدن به هدفش، حضور در مقام سرمایه گذار پروژه سینمایی بوده که البته مسیری برای دریافت مجوز تهیه کنندگی در سینمای ایران نیز محسوب میشود.
انگیزه دیگر نیز میتواند کسب مشروعیت از طریق همین عکسها باشد. در واقع سرمایه گذار ممکن است از طریق سرمایه گذاری در حوزه فرهنگ و ورزش، صرفاً هزینه نماید و منشأ پولها نیز آلوده نباشد؛ اما این شخص با مقبولیت عمومی و اعتبار اجتماعی که از این طریق به دست میآورد، وامهای کلانی را از بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری دریافت کند و بعداً به ابربدهکار بانکی تبدل شود. نمونه واضح چنین سرمایه گذاری را میتوان درباره دو نفر خواند که یکی از آنها حتی باشگاه فرهنگی ـ ورزشی تأسیس کرد، ولی اکنون زندان است.
همچنین گروهی با هدف فعالیت سینمایی و ورود به این عرصه با معجون معجزه آسای پول، چنین کاری می کنند و در این مسیر نه تنها هزینه مالی میکنند، بلکه دست به اقدامات انتحاری نیز میزنند. در این زمینه میتوان به بستگان یکی از بانکداران مشهور اشاره کرد که در مسیر فعالیت هنری و فیلمسازی، علاوه بر هزینههای کلان مادی، تولیدات و رفتارهای ساختارشکنانهای داشتهاند که به تعقیب قانونی آنها نیز منتج شده است.
بنابراین در اقتصادی که میتوان به سادگی یک چمدان پول را به بنگاه، صرافی و طلافروشی برد و ملک و ارز و طلا خرید و اساساً روند بررسی حسابهای مالی شهروندان وجود ندارد و فرآیند شناسایی پولشویی به شکل جدی در نظام مالی و بانکی پیاده سازی نشده، اینکه تصور کرد هنر یا سینمای ایران ابزار پولشویی است، با واقعیت تطابق ندارد، چرا که با نبود فیلترهای نظارتی کافی، اساساً پولشویی در اقتصاد ایران نیاز به ابزارهای پوششی ندارد!
با وجود همه این بررسیها، اگر واقعاً در این زمینه اطلاعاتی وجود دارد، اهالی فرهنگ مسئولند این اطلاعات را با نهادهای مسئول در جریان بگذارند و پیگیر رسیدگی به آن شوند، چون با اطلاعیه ـ آن هم بدون ارائه آدرس ـ اتفاقی رخ نمیدهد و اظهاراتشان نیز توسط نهادهای مسئول به عنوان کیس جدی مورد توجه و تأمل قرار نمیگیرد.