بازگشت به عقب با تفکیک وزارتخانهها
موضوع بحث برانگیزی که در روزهای اخیر مطرح شده است لایحه تفکیک وزارتخانههایی است که در دولت دهم ادغام شدند و اکنون در صورت تصویب مجلس کابینه دولت دوازدهم بر اساس ساختار جدید تشکیل میشود.
این اقدام را میتوان عقبگرد ناگهانی در ساختار دولت تعبیر کرد که منطق آن هنوز مشخص نیست و ایده این طرح علاوه بر تایید موافقان با انتقاد برخی از کارشناسان مواجه شده است.
به گزارش بازتاب به نقل از آرمان ، حمیدرضا صالحی، عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران میگوید: «اگر ادغامها قوی و مفهومی نباشند و فقط یک ادغام سطحی و چسباندن دو وزارتخانه به هم باشد و افراد بر اساس همان تفکر گذشته تصدیگری کنند بدون آنکه نگاه راهبردی به مسائل داشته باشند، ما دوباره مجبوریم در مورد جداسازی این وزارتخانهها صحبت کنیم.»
با توجه به اینکه برخی وزارتخانهها مانند مسکن و شهرسازی و همچنین صنعت، معدن و بازرگانی در دولت دهم ادغام شدند و اکنون دوباره طرح تفکیک این وزارتخانهها مطرح شده است، نظر خود را در این زمینه بفرمایید؟
ما باید به پیشینه این ادغامها توجه داشته باشیم و اینکه آیا ادغامهایی که در ایران انجام شد تجربه خوبی بوده است یا خیر. اگر به خوبی نگاه کنیم متوجه میشویم ادغامها تاکنون با برنامهریزی و هدف درستی در راستای کاهش تصدیگری و کوچک شدن دولت انجام شده و سعی در حرکت به سمت استراتژی کوچکسازی و راهبردی کردن دولت بوده است. مثلا وزارت صنعت و معدن که با وزارت بازرگانی ادغام و به وزارت «صمت» تبدیل شد با همین هدف صورت گرفت. اگر ادغامها قوی و مفهومی نباشند و فقط یک ادغام سطحی و چسباندن دو وزارتخانه به هم باشد و افراد بر اساس همان تفکر گذشته تصدیگری کنند بدون آنکه نگاه راهبردی به مسائل داشته باشند، ما دوباره مجبوریم در مورد جداسازی وزارتخانههایی صحبت کنیم که قبلا ادغام کردهایم. این یک عقبگرد به گذشته است که از نظر من کاملا اشتباه است. ادغام وزارتخانهها در همه کشورها معمول است و در همه کشورهای توسعهیافته انجام شده است. برای مثال در کرهجنوبی هر پنج سال یک بار دو وزارتخانه ادغام میشوند. در کرهجنوبی در حوزه صنعت، معدن، اقتصاد و انرژی یک وزارتخانه وجود دارد به نام وزارت «صنعت، اقتصاد و انرژی». از نگاه راهبردی و استراتژیک دولتها بخشی از مسئولیت در زمینه انرژی، صنعت یا نفت را بر عهده دارند که قرار نیست هر کدام از این صنایع مثل صنعت خودروسازی یا معدن دارای یک وزارتخانه مستقل باشند. این موضوع ادغام وزارتخانهها در واقع اهمیت اقتصاد را نشان میدهد. اگر اقتصاد آزاد در جامعهای مهم باشد هدفها به آن سمت میرود و راهبردها به خودی خود پیدا میشوند، ولی چون اقتصاد کشور ما بر اساس اقتصاد آزاد نیست، ما به سمت تصدیگری پیش میرویم و زمانی که دولت به سمت تصدیگری و امورعادی روزمره پیش میرود، دولت بزرگ و بزرگتر ماقتصاد کلان،یشود.
در صورت تحقق طرح تفکیک وزارتخانهها، چه چالشهایی به وجود میآید؟
اگر وزارتخانههایی مثل «صنعت، معدن و تجارت» و «مسکن و شهرسازی» که در حال حاضر یکی هستند، جدا شوند، ما چند وزارتخانه جدید خواهیم داشت با چند ساختمان جدید و افراد جدید و از همه مهمتر یک تفکر مدیریتی که اشتباه و مربوط به گذشته است و دوباره برای آن فرصت رشد فراهم میکنیم. باید از مدیران دولتی و افرادی که تفکر آنها تا به امروز توانسته ما را به اینجا برساند، با همه احترام بخواهیم به عنوان مشاور برای ادامه راه کمک کنند، ولی افرادی که مدیریت کلان و استراتژیک اقتصادی نمیدانند و به مدیریت مبتنی بر تفکیک اختیار معتقد هستند کنار گذاشته شوند. ما افراد توانگری در بخش پایین دست و متوسط داریم که باید به آنها اجازه و فرصت همکاری دهیم و باید از نظرات متخصصان بهره بگیریم. نظم مدیران در پستهای ارشد بسیار مهم است. زمانی که ادغام شکسته شود و چندین وزارتخانه ایجاد شود همان مدیران نامناسب روی کار خواهند آمد و ما نمیتوانیم به سمت اهداف خود در راستای تحقق اقتصاد آزاد، کوچکسازی دولت و توسعه کشور پیش برویم. در اقتصادهای توسعهیافته که ادغامها به صورت مفهومی و منطقی صورت میگیرد مدیرانی که آگاه به اقتصاد کلان هستند در پستهای ارشد قرار میگیرند. موضوع مهم این است که ما باید به سمت کوچکسازی دولت حرکت کنیم و در انتخاب مدیران ارشد افرادی را در نظر بگیریم که نه تنها مهندس، حقوقدان و تحصیلکرده باشند، بلکه علم مدیریت بدانند و مدیریت را تجربه کرده باشند. این افراد کسانی هستند که بتوانند از تمام ظرفیتهای کشور استفاده و افراد باهوش و با استعداد را انتخاب کنند و در قسمتهای مختلف مدیریتهای پایین دستی قرار دهند و آنها را با تفکرات و برنامههای خود همراه کنند. زمانی که دولتها در اداره وزارتخانهها با مشکل برخورد میکنند و نمیتوانند مدیران نخبه جامعه را برای پستهای ارشد انتخاب کنند مجبور به جداسازی وزارتخانهها میشوند که این نه تنها مشکلی را حل نمیکند، بلکه باعث میشود هزینههای جاری دولت بالا برود و ما وارد مشکلات روزمره دولت و بخش خصوصی شویم.
پیشنهاد شما برای حل مشکلات وزارتخانههای فعلی که ادغام شدهاند، ولی به اهداف مطلوب نرسیدهاند چیست؟
پیشنهاد من این است که در وزارتخانههای فعلی افرادی را قرار دهیم که مدیریت بهرهوری، رفتار سازمانی، مدیریت ریسک، مدیریت مالی و تغییر و تحول سازمانی را بدانند. این افراد اگر در پستهای مهم قرار گیرند شاید نیازی به تفکیک وزارتخانهها نباشد. برای مثال اول باید راننده خوب پیدا کنیم سپس ماشین بزرگ را در اختیار او قرار دهیم، ولی زمانی که راننده خوب پیدا نمیکنیم به دنبال کوچک کردن ماشین میرویم و ماشین ضعیفتر را انتخاب میکنیم. ما تا کنون کوله باری از تجربه را به دست آوردهایم و بهتر است از این تجربهها استفاده کنیم و مشکلات، کاستیها و مسائلی را که دولت در ادغام وزارتخانهها داشته است شناسایی کنیم. باید با افراد قوی و کاردان در دولت جدید در راستای پیدا کردن راه حل پیش برویم و با اقدامات مناسب در جهت استفاده از دستگاهها و سازمانهایی که داریم پیش برویم تا بیشترین بهرهوری را داشته باشیم. روش کشورداری ما نباید بر اساس آزمون و خطا باشد. تفکیک وزارتخانهها روشی مبتنی بر آزمون و خطا و برگشت به عقب است. اکنون دولت این تصمیم را گرفته، ولی نباید در انجام آن عجله داشته باشد. باید هم در مجلس و هم در اتاقهای بازرگانی مطالعات بیشتری صورت گیرد و همه تشکلها در انجام این تصمیمگیری مشارکت و نقش داشته باشند. باید نقاط قوت و ضعف جداسازی وزارتخانهها نیز در نظر گرفته شود، سپس تصمیم نهایی اتخاذ شود.