جایگاه زنان ایرانی در بنگاههای اقتصادی خانوادگی
در پژوهشی که توسط محققان ایرانی انجام شده است، نقش و جایگاه زنان ایرانی در بنگاههای اقتصادی خانوادگی کوچک و متوسط مورد بررسی قرار گرفته است.
به گزارش ایسنا، بنگاه اقتصادی خانوادگی، نوعی فعالیت اقتصادی است که در همه جوامع وجود دارد و هنوز هم یکی از نهادهای اقتصادی اصلی در جوامع بشری بهحساب میآید. طبق تحقیقات انجامگرفته، کسبوکارهای خانوادگی بین 65 تا 90 درصد کسبوکارهای جهان را شکل میدهند. در بسیاری از کشورهای پیشرفته، معمولاً شرکتهای خانوادگی، حدود نیمی از نیروی کار را در بخش خصوصی استخدام میکنند. این آمار و ارقام از یکسو نشاندهنده اهمیت جایگاه بنگاههای اقتصادی خانوادگی در اقتصاد همه کشورها و ازجمله ایران است و از سوی دیگر بیانگر نقش آنها در رشد و توسعه اقتصادی است.
زنان، بهعنوان یکی از دو ستون اصلی خانواده، ازنظر تاریخی نقش پنهان مهمی در شرکتها و بنگاههای اقتصادی خانوادگی ایفا کردهاند. جایگاه زنان در فعالیتهای اقتصادی خانوادگی تحت تأثیر جایگاه خانوادگی آنهاست. بنگاههای اقتصادی خانوادگی بیانگر شکلی از فعالیتهای اقتصادی است که اعضای یک خانواده در آن درگیرند. ازاینرو، ساختار و اصول حاکم بر خانواده به شکلهای مختلف در واحد اقتصادی اثر میگذارد. به همین دلیل، نوع دیدگاه و نگرش به جایگاه زن در خانواده، تعیین کننده جایگاه او در بنگاه اقتصادی است.
در رابطه با این موضوع، گروهی از پژوهشگران کشورمان سعی کردهاند در مطالعهای پژوهشی، به بازسازی معنایی نقش و جایگاه زنان در بنگاههای اقتصادی خانوادگی کوچک و متوسط بپردازند.
در این تحقیق که توسط محققان دانشگاه تبریز و دانشگاه خوارزمی انجام شده است، پاسخ به این سؤالات مدنظر بوده است: اینکه از نگاه مدیرعاملان کسبوکارهای خانوادگی، زنان خانواده چه نقشی در کسبوکار دارند و نقش آنها چه تأثیری بر عملکرد بنگاه اقتصادی بر جای میگذارد؟ میزان و شیوه درگیری آنها در فعالیت بنگاه به چه صورت است؟ و زنان در ارتباط بین کسبوکار، به منزله نظامی اقتصادی و خانواده، به منزله نهادی اجتماعی، چه نقشی دارند؟
در این پژوهش که از نوع اکتشافی بوده است، از مصاحبه نیمه ساختیافته با تعدادی از مدیرعاملان بنگاههای اقتصادی استفاده شده است و سپس دادههای حاصله، با استفاده از روشها و نرمافزارهای آماری، تجزیهوتحلیل شدهاند.
در نتیجه این بررسیها مشخص شد که نقش زنان تا حدود بسیاری، از هنجارها، ارزشها و نگرشهای فرهنگی حاکم بر هم محیط خانواده و هم محیط کسبوکار متأثر است. بر این اساس، نگرش و مدیریت مردسالارانه به منزله مهمترین نظام ارزشی و فرهنگی حاکم بر خانواده نقش و جایگاه زنان در کسبوکارهای خانوادگی را تا حدود زیادی محدود میکند.
بنابراین بنیانگذاران و مدیرعاملان این شرکتها چه ازنظر مالکیت و چه در حوزه مدیریت کسبوکار برای زنان (بهویژه همسران) نقش و جایگاهی صوری و غیر مهم قائلاند! به همین دلیل، مالکیت آنها در کسبوکار، محدود به تعداد معدودی سهام است که بیشتر به منزله هدیه به آنها تعلق گرفته است.
همچنین، طبق این نتایج، میتوان نقش زنان در کسبوکار را تا حدودی جدلی توصیف کرد. به همین دلیل بهنوعی با حضور دائمی آنها در بنگاه اقتصادی مخالفت میشود. در مواردی نیز که زنان بهویژه دختران و عروسهای خانواده در بنگاه اقتصادی حضور دارند، بهندرت از حالت کارمندی خارج شده و به سمتهای مدیریتی، بهویژه مدیرعاملی بنگاه، ارتقاء پیدا میکنند.
ستار محمدی تلوار، محقق جامعهشناسی اقتصادی و توسعه دانشگاه تبریز و سایر محققان مشارکتکننده در این پژوهش اعتقاد دارند: «عدم تمایل به حضور زنان در کسبوکار یا نقش صوری و غیر مهم آنها، هم ناشی از یکسری کلیشهسازیهای جنسیتی مانند احساسی و محافظهکار دانستن آنهاست و هم تا حدودی برای جلوگیری از بروز حساسیتهای آنها به حضور زنان غیر فامیل و تأثیرات منفی آن بر کسبوکار است».
به گفته این محققان، «حضور و ایفای نقش زنان در کسبوکارهای خانوادگی، چالشهایی در پی دارد. این چالشها عبارتند از روابط رقابتی/حسادتی و بیاعتمادی فامیلی. چالشهای مورد اشاره، خود ناشی از رخ دادن نوعی درجهبندی فامیلی هستند که آن نیز از بستر فرهنگی کل جامعه متأثر است. درواقع، درجهبندی فامیلی یکی از ویژگیهای اصلی ساختار حاکم بر روابط خانوادگی و فامیلی است».
آنها میافزایند: «تقسیم فامیل به درجه یک، دو و غیره، نوع و میزان روابط خویشاوندی را تا حدود زیادی تعیین میکند. در این میان، زنان گرایش بیشتری به حفظ و تقویت روابط خود درون خانواده هستهای دارند. این گرایش بر کم و کیف روابط فامیلی تأثیر منفی دارد و باعث نوعی بیاعتمادی فامیلی میشود. این چالشها پیامدهایی برای خانواده و بنگاه اقتصادی در پی دارند. گاهی باعث میشوند تا روابط رو به سردی برود و حتی در مواردی به فروپاشی خانواده منجر شود. همچنین بازتاب ضعیف روابط فامیلی در فضای کسبوکار نیز دیده میشود. بهطوریکه میتواند به فروپاشی کسبوکار منجر شود».
درواقع، همانطور که یافتههای این پژوهش نیز نشان داده است، سرنوشت اکثر کسبوکارهای خانوادگی در نتیجه چالشها و مشکلات مذکور به فروپاشی میانجامد. بنابراین، الزامات اجتماعی و فرهنگی بیرون از فضای کسبوکار هم در عملکرد و هم در تداوم نسلی بنگاه اقتصادی خانوادگی بسیار تأثیرگذار است.
محمدی تلوار و همکارانش معتقدند: «اگر کسبوکارهای خانوادگی بخواهند عملکرد موفقی داشته باشند و حتی از خلال نسلها تداوم پیدا کنند، باید با پیروی از اصول سازمانی، حاکمیت فردگرایی در فضای کسبوکار، شفافیت در شراکت و مواردی ازایندست تلاش کنند تا بهنوعی تفکیک فضایی بین خانواده و کسبوکار دست پیدا کنند. بدون شک، در چنین فضایی، زنان هم در خانه و هم در کسبوکار عملکرد بهتری خواهند داشت، زیرا حرفهای شدن به معنای حاکمیت شایستهسالاری نیز است و آنها میتوانند تا جایی که به نقش خانوادگیشان لطمهای وارد نشود، در کسبوکار نیز مشارکت داشته باشند. همچنین، شایستهسالاری زمینههای بروز اختلافات کاری را که به ناچار به درون خانوادهها نیز کشیده میشود، تضعیف میکند و از تنشهای کاری و خانوادگی جلوگیری میکند».
این یافتههای جالبتوجه که میتوانند به کاهش نگرش و مدیریت مردسالارانه و افزایش گستره نقش و جایگاه زنان در کسبوکارهای خانوادگی و همچنین آگاهی از چالشهای حضور زنان در بنگاههای اقتصادی خانوادگی و تلاش برای کاهش آنها کمک کنند، در قالب مقالهای علمی پژوهشی در نشریه «زن در توسعه و سیاست» منتشر شدهاند.
نشریه «زن در توسعه و سیاست» که توسط مرکز مطالعات و تحقیقات زنان دانشگاه تهران بهصورت فصلنامه منتشر میشود، اولین نشریه دانشگاهی درباره مسائل زنان است که به طرح مباحث اجتماعی، رفتاری، اقتصادی و سیاسی مربوط به زنان ایران میپردازد.