علی مطهری:محصورین برانداز نیستند
بیش از همه درباره حصر و لزوم رفع حصر سخن گفته؛ حتی از تریبون مجلس زمانی که اصلاحطلبان در اقلیت محض بودند. پس از راهیابی به مجلس دهم از لیست امید به عضویت این فراکسیون درآمده و همپای اصلاحطلبان و حتی گاه جلوتر از آنها پیگیر رفع حصر بوده است. در پی همین پیگیریها و دیدارها از وعده رفع حصر تا پایان سال ۹۶ خبر داده بود؛ وعدهای که محقق نشد.
علی مطهری، نایب رییس مجلس شورای اسلامی از اختلاف نظر بین مقامات قضایی و امنیتی در زمینه رفع حصر میگوید و در عین حال تاکید میکند که “مقامات عالی” نظر مثبتی در اینباره دارند.
معتقد است محصورین برانداز نیستند و آزادی آنها باعث تقویت وحدت ملی میشود زیرا آنها در جریان انقلاب اسلامی بوده و دلسوز هستند. نهایتا امیدوار است در روزهای ابتدایی سال ۹۷ وعده “رفع حصر” محقق شود.
درباره برخی نقدها به دولت بویژه از سوی اصلاحطلبان معتقد است که روحانی بعد از انتخابات از برخی شعارهای انتخاباتی عقبنشینی کرده و در انتخاب اعضای کابینه هم چرخش داشته که باعث ایجاد نوعی ناامیدی در حامیانش شده است.
علاوه بر حصر، اعتراضات دی ماه، دختران خیابان انقلاب و فوت چند زندانی در زندانها هم دیگر موضوعات گفتوگوی ما با علی مطهری بود.
مشروح گفتوگوی عیدانه ایسنا با علی مطهری را در زیر میخوانید:
پرسش: اواخر سال گذشته خبرهایی مبنی بر رفع حصر تا پایان سال منتشر شد که با گذشت زمان محقق نشد، این وعدهها از طرف چه کسانی بود و دلیل عدم تحقق آن چیست؟
بین مقامات قضایی و امنیتی در زمینه رفع حصر اختلاف نظر وجود دارد
ملاقاتهایی که در چند ماه پیش با برخی مسئولان امنیتی و قضایی داشتیم، نشان میداد آنها نگاهشان کاملا به موضوع ادامه حصر عوض شده است و به ما میگفتند برنامه داریم که موضوع را حل و فصل کنیم و به آن خاتمه بدهیم. یکی از آنها گفت سعی داریم تا پایان سال ۹۶ به حصر خاتمه دهیم و ما آن را به عنوان یک قول تلقی کردیم و منتظر بودیم محقق شود که هنوز این اتفاق نیفتاده و امیدواریم در روزهای ابتدایی سال ۹۷ این وعده محقق شود. چرا که اگر از ابتدا هم مجوزی برای این کار وجود داشته الان فلسفه وجودی خود را از دست داده است، اگر محصورین تخلفی هم کردهاند هفت سال حصر خانگی برای آنها مجازات بزرگی است و نباید بیش از این تحت مجازات باشند.
البته بین مقامات اعم از قضایی و امنیتی در این زمینه اختلاف نظر وجود دارد، ممکن است برخی از مقامات نظر مثبتی به این موضوع نداشته باشند ولی در مقامات عالی که با آنها ملاقات کردیم نظر مثبت وجود دارد. افرادی که مایل به رفع حصر نیستند البته بیتاثیر هم نیستند و برخی مشخص است که چندان موافق رفع حصر نیستند.
پرسش: مخالفین رفع حصر چه نگرانیهایی دارند و فکر میکنند در صورت رفع حصر ممکن است چه اتفاقی بیفتد؟ آیا این موضوع جای نگرانی دارد که جلوی رفع حصر گرفته میشود؟
من فکر نمیکنم اتفاق خاصی بیفتد، اینها از درون حصر هم گاهی پیغام میدهند که نظام را دوست داریم و از دولت حمایت میکنیم. در واقع آزادی آنها باعث تقویت وحدت ملی میشود زیرا خود این افراد در جریان انقلاب اسلامی بوده و دلسوز هستند و با کسانی که نقشی در انقلاب نداشتهاند، متفاوتند.
آنها در مقاطعی دعوت به شرکت در انتخابات کردند و در اعتراضات اخیر هم از معترضین حمایت نکردند در حالیکه اگر به قول بعضیها برانداز بودند بهترین فرصت برای پیوستن به آنها بود.
پرسش: آیا در دیدار با مسوولین برای پیگیری رفع حصر، بحثی هم در مورد رفع محدودیتهای آقای خاتمی مطرح شده است؟
در مورد آقای خاتمی قولی به ما ندادهاند و صحبتی نشد ولی رفتاری که با ایشان شد خلاف قانون بوده است. اینکه دادستان دادسرای ویژه روحانیت محدودیتی برای ایشان اعلام کند و آن را تمدید کند اصلا وجاهت قانونی ندارد و قابل قبول نیست. این موضوع حاکی از آن یک نوع اختناق است. نمیشود کسی را از حقوق اجتماعیاش محروم کرد بدون اینکه دادگاه صالحه تشکیل شود و دفاعیات فرد شنیده شود. در این چند سال این محدودیتها تمدید میشود و هیچ کس مسئولیت را بر عهده نمیگیرد.
رفتار دوگانه با احمدینژاد و خاتمی قابل توجیه نیست
سوال مردم این است که چرا با ایشان و آقای احمدینژاد اینقدر متفاوت رفتار میشود، این رفتار دوگانه قابل توجیه نیست. البته از همان ابتدا این تفاوت رفتار وجود داشته است. آقای احمدینژاد از روز مناظره تلویزیونی تا امروز از نوعی حمایت ویژه برخوردار بوده است در حالیکه نسبت به طرف مقابل با بدبینی قضاوت شده و ظلم شده است و این روند همچنان ادامه دارد. اطرافیان آقای احمدینژاد تخلفات زیادی داشتند و پروندههای زیادی در قوه قضاییه و دیوان محاسبات وجود داشت که باید زودتر به آنها رسیدگی میشد.
پرسش: فکر میکنید در صورت رفع حصر در مورد آقای خاتمی هم گشایشی صورت میگیرد؟
من فکر میکنم اگر آقایان موسوی و کروبی از حصر خارج شوند در مورد آقای خاتمی هم گشایشی ایجاد میشود. به هر حال این شرایط توام با یکدیگر است. آقای خاتمی در پرشکوهتر شدن انتخاباتهای اخیر تاثیر آشکاری داشت و خود ایشان هم در این انتخاباتها شرکت کرد و خیرخواهی ایشان برای نظام و جامعه روشن است. در حوادث سال ۸۸ هم ایشان نقش اساسی نداشت و حتی بارها من این گفتهام وقتی ما طرح کاندیداتوری آقای ولایتی را مطرح کردیم، ایشان به ما گفت اگر شما اصولگراها محکم پشت این طرح بایستید نه من کاندیدا میشوم و نه آقای موسوی چون در ادامه مدیریت آقای احمدینژاد خطری برای کشور است و این خودش حاکی از این است که هیچ برنامهای برای آشوب نداشتند.
پرسش: در دی ماه سال گذشته ما شاهد اعتراضهایی در نقاط مختلف کشور بودیم، چه زمینههایی برای بروز این اعتراضات وجود داشت و آیا این وقایع قابل پیشگیری بود؟
به نظر من خود مسئولان و تریبونهای رسمی نقش مهمی در این حوادث داشتند و زمینههای آن را فراهم کردند. اتهامزنیهای پی در پی به یکدیگر و متهم کردن یکدیگر به اختلاس و جنگ قدرتی که بین آنها وجود داشت، اعتماد مردم را کم کرد و مردم احساس کردند مسئولان توجهی به حقوق آنها ندارند. نقطه شروع اعتراضات هم اقدام مخالفان دولت بود که اینها میخواستند به دولت ضربه بزنند ولی کنترل اعتراضات از دستشان خارج شد و به شکل دیگری در آمد. به هر حال از چند سال پیش خصوصا دوره آقای احمدینژاد حرمت و قداست نظام و تا حد زیادی مقامات شکسته شد و احترامی که مردم برای نظام جمهوری اسلامی قائل بودند مقداری کاهش پیدا کرد لذا دیدیم شعارهای توام با هتاکی داشتند در حالیکه تا چند سال پیش چنین فضایی وجود نداشت. من بیشتر خود مسئولان و مقامات کشور را در اعتراضات موثر میدانم.
پرسش: برخی مسائل اقتصادی و معیشتی را عامل بروز اعتراضات میدانستند…
شرایط معیشت مردم هم آنقدرها سخت نبود که چنین اعتراضاتی را به دنبال داشته باشد. ما پیش از این در شرایط سختتری هم قرار داشتهایم و مردم همراهی میکردند اما به هر حال اعتماد کم شده و مردم احساس تبعیض کردند. شاید عدهای هم خیرخواهانه وارد شدند اما عدهای از این فضا سوء استفاده کردند. البته قدری هم فضای فکری جامعه تغییر کرده و سطح فکر جامعه پایین آمده است و از آرمانگرایی، ایدهآلگرایی و ایدئولوژیکگرایی تنزل کرده و نفس الهی امام هم امروز وجود ندارد. امام به گونهای مردم را تربیت کرده بود که همه چیز باید فدای اسلام شود، همه به اسلام و نظام جمهوری اسلامی بدهکاریم و مردم به همین جهت شرایط سخت اقتصادی را تحمل میکردند اما امروز نگاه مادی در جامعه حاکم شده و ریشهاش هم همان مساله فیشهای نجومی، املاک نجومی و امثال آن بود. ما نیاز داریم قدری به نگاه اولیه انقلاب برگردیم و اینکه آمادهایم همه چیز خود را فدای اسلام و پیشبرد انقلاب کنیم در حالیکه امروز عدهای اعتراض میکنند که چرا به مسلمانان میانمار کمک میکنید یا به فلسطین و سوریه کمک میکنید، این با نگاه اولیه و آرمانهای انقلاب اسلامی سازگار نیست.
پرسش: آیا به نظر شما این اعتراضات نقطه شروع اعتراض مردم بود یا اینکه در همین حد خاتمه مییابد؟
به نظرم اگر مسئولان به برخی کاستیها برای تخریب رقیب دامن نزنند و حرفهای ناصواب نزنند ادامه پیدا نمیکند ولی اگر حرفهایی زده شود که مردم را تحریک کند ممکن است باز هم اعتراضاتی را شاهد باشیم. اخیرا دیدم رییسجمهور گفتند اگر اتفاقی بیفتد اینطور نیست که فقط دولت سقوط کند بلکه همه ما سرنشینان یک کشتی هستیم که اگر کسی به آن آسیب بزند همه با هم غرق میشویم، این حرفها مردم را ناامید میکند، گویی نظام مشرف به سقوط است. گفتن این حرفها مناسب نیست. به نظر من استحکام نظام در حد قابل قبولی است و ناامید کردن مردم و آیه یاس خواندن به صلاح کشور نیست.
پرسش: در اوایل سال گذشته آقای روحانی مجددا در انتخابات پیروز شد و اصلاحطلبان هم از ایشان حمایت کردند اما با گذشت تنها چند ماه از دولت جدید انتقادات زیادی به دولت مطرح شد، آیا این را ناشی از عملکرد رییسجمهور میدانید یا فکر میکنید توقعات از ایشان بیش از حد انتظار بوده است؟
این موضوع دو علت داشته است؛ یکی رفتار آقای روحانی و شعارهای ایشان در تبلیغات انتخاباتی که بعدا به روشنی از برخی از آنها عقبنشینی کرد. در انتخاب اعضای کابینه هم ایشان کاملا چرخش مشهودی داشت و همین باعث ایجاد نوعی ناامیدی در حامیان ایشان شد. نکته دیگر شرایط اقتصادی کشور است که با روی کار آمدن ترامپ به آن دچار شدیم. بعد از برجام قدری گشایش ایجاد شده بود، خیلی از بانکها آماده همکاری با ما شده بودند اما به خاطر تهدیدهای ترامپ عقبنشینی کردند و همین باعث شد برگشت پول ما از خارج از دشواری همراه شود. ما در امور اقتصادی نوعی عقبگرد داشتیم و اینها در پیدا شدن شرایط اعتراض جدید موثر بود و البته رفتار خود آقای روحانی هم بیتاثیر نیست.
الان بعضی مجامع استانی نمایندگان به ما مراجعه میکنند و از اینکه رییسجمهور به آنها وقت ملاقات نمیدهد گلهمند هستند یا درباره برخی وزرا هم این حرف را میزنند. این باعث میشود کم کم حمایتهایشان را از دست بدهند. این شرایط باید اصلاح شود. به هر حال نمایندگان انتظار دارند رییسجمهور بیشتر با آنها تبادل نظر و گفتوگو داشته باشد.
پرسش: رابطه دولت با مجلس را چطور میبینید و فکر میکنید مجلس نسبت به دولت چه رویکردی داشته است؟
من فکر میکنم مجلس همراهی خوبی با دولت داشته و استیضاحهای اخیر هم این را نشان داد که مجلس به دنبال انتقامجویی و کینهجویی نیست و واقع قصد حمایت از دولت را دارد ولی این تعامل باید طرفینی باشد و آقای رییسجمهور باید به شعارهای انتخاباتی و وعدههایی که در آن دوران دادند توجه داشته باشند.
پرسش: اخیرا مواردی از اعتراضات برخی زنان به موضوع حجاب را تحت عنوان دختران خیابان انقلاب شاهد بودیم، ارزیابی شما از این اعتراضات چیست و نحوه برخورد با این افراد را چطور میبینید؟
به نظر من این اعتراضات عقبه اجتماعی ندارد. خیلی از خانمهایی که حتی پوشش اسلامی را به درستی رعایت نمیکنند موافق بیحجابی نیستند و میدانند این شرایط چه تبعات منفی دارد. کسانی که این کار را کردند اگر واقعا ابتکار خودشان بوده و به خاطر ابراز عقیده این کار را کردند قابل قبولتر است تا اینکه طرحی باشد که از بیرون به آنها القا شده است. من معتقدم رسانهها نباید خیلی این موضوع را بزرگ میکردند. البته نوع برخورد با آنها هم همراه با مهربانی و عطوفت باشد. اینها دختران جوانی هستند که مثل فرزندان ما هستند و ممکن است تحت تاثیر احساسات واقع شده باشند. آنها پوشش اسلامی را مغایر با آزادی تلقی میکنند، باید با اینها صحبت کرد و حتما از رفتارهای تند با آنها خودداری کرد.
به هر حال حجاب دستور اسلام است و حکومت اسلامی هم نسبت به هتک حرمت احکام اسلامی مسئولیت دارد و نمیتواند بیتفاوت باشد اما اینکه میگویند اجباری است مراتبی دارد و میتواند معنای مختلفی داشته باشد. یک وقت ممکن است چادر یا روبند را اجباری کنیم که این کار درستی نیست. به هر حال اسلام روی شکل خاصی از حجاب تاکید نکرده اما حداقلی باید رعایت شود. خیلی هم رعایت نمیکنند و زور و اجبار به آن معنا وجود ندارد. برخی خانمها به شکلی در خیابان ظاهر میشوند که مصداق بیحجابی است و حکومت هم کاری با آنها ندارد بنابراین اجبار جدی به آن معنای واقعی در مورد مساله حجاب وجود ندارد. حکومت میگوید خانمها و آقایان حداقلی را در پوشش رعایت کنند. طبیعتا محدودیتها برای خانمها بیشتر است.
من معتقدم دامن زدن به موضوع کار درستی نیست. کسانی که خیلی اصرار به حجاب اختیاری دارند به این معنی که هیچگونه نظارتی بر آن وجود نداشته باشد میدانند که چه وضعی منتهی به برهنگی میشود و اینطور نیست که اختیار در مرز معینی متوقف شود. اگر این اتفاق بیفتد ما برمیگردیم به دوره قبل از انقلاب یا در بخشی از جامعه شبیه کشورهای اروپایی خواهیم شد که آثار مخربی دارد و اساس خانوادهها را متزلزل میکند. غربیها هم با مشکلات زیادی در این زمینه مواجه هستند مثلا در هالیوود یا پارلمان انگلیس موارد زیادی از آزادی جنسی خانمها وجود دارد که اینها ناشی از همین بیحجابی و برهنگی است البته نمیخواهند این را قبول کنند چون این را مساوی آزادی میدانند و نمیگویند یک عامل این وقایع پوشش خانمهاست. درست است که کسی حق تعرض ندارد ولی بخشی به این مسائل بر میگردد.
همان چیزی که اسلام درباره حجاب و عفاف گفته بهترین و معتدلترین راه است و بهتر از آن نداریم. دنیای غرب هم به زودی به این موضوع میرسد. این مساله در بین فرهیختگان دنیای غرب مطرح است و خیلی از آنها به این موضوع اعتراض دارند.
پرسش: در ماههای گذشته مواردی از فوت زندانیان رخ داده که واکنشهای منفی در داخل و خارج به دنبال داشته است، چطور میتوان جلوی تکرار این وقایع را گرفت؟
مسئولیت زندانها با سازمان زندانهاست. نمیشود قوه قضاییه بگوید این اتفاق در زندان سپاه یا نیروی انتظامی رخ داده، سازمان زندانها مسئول است. اخیرا تعداد مرگها و خودکشیها زیاد شده و این خیلی قابل توجیه نیست. به نظر میرسد بعضی از اینها در زمان بازداشت موقت اتفاق میافتد. گاهی اوقات بعد از درگیری در خیابان، ماموران افراد را بازداشت میکنند و به صورت خودسر آنها را مورد ضرب و شتم قرار میدهند و بعد از چند روز این افراد از دنیا میروند. اگر چنین چیزی باشد باید آن را اعلام کنند و بگویند مامور خطا کرده و از مردم، خانوادههاش و رهبر انقلاب عذرخواهی کنند. نباید مثل موضوع ستار بهشتی باشد که ماموری او را مورد ضرب و شتم قرار داد و او از دنیا رفت اما حاضر به عذرخواهی نشدند، بهتر است این موارد پنهان نماند.
به هر حال قبول کردن اینکه یک جوان ۲۰ ساله سالم بعد از بازداشت از دنیا رفته قابل قبول نیست و نهایتا هم آشکار میشود. اولا باید ماموران و ضابطان قضایی را آموزش بدهند که حق برخورد خشن با مجرم را ندارند، این یک آموزه اسلامی است. اگر کسی دهها نفر را هم کشته باشد مجازاتش آن چیزی است که دادگاه تعیین میکند و حتی نمیشود به او یک سیلی زد. ما اگر صدام را هم بازداشت میکردیم نمیتوانستیم غیر از مجازات دادگاه، او را مورد آزار و اذیت قرار دهیم، مردم هم باید با مردم راحت و روشن صحبت کنند و مردم خبر فوت زندانیان را از بیبیسی و … نشنوند. متاسفانه در رسانههای رسمی به این موارد اشاره نمیشود انگار که جان مردم اساسا اهمیتی ندارد. مسئولان وظیفه دارند در این باره اطلاعرسانی کنند، واقعیتها را بگویند و ماموران خاطی را مجازات کنند، این فرهنگی است که باید جا بیفتد.