مکانیابی پایدار توسعه صنعت فولاد ایران
صنعت و صنعتی شدن فعالیتی است که نقش مهمی در توسعه کشورها و رفاه انسانها دارد و بستر انواع توسعه محیطزیست بهشمار میرود. بنابراین محیطزیست بهعنوان فراهمآورنده منابع و پذیرنده انواع آلودگی ناشی از صنایع و استفادههای انسانی، جایگاه ویژهای دارد و لازم است از روشها و ابزار جدیدی برای محافظت از آن استفاده شود.
در مطالعهای که از سوی «گروه تحقیق و توسعه و محیطزیست، شرکت مهندسی بینالمللی فولاد تکنیک» تهیه شده، تلاش شده است تا با بهرهگیری از GIS، ارزیابی چالشهای زیستمحیطی صنایع فولاد کشور مورد آزمایش و اثرات آن مورد تحلیل قرار گیرد و با توجیه استقرار و مکانیابی واحدهای محتمل با رویکرد توسعه پایدار، بتوان مشکلات زیستمحیطی را کاهش داد. این نتایج نشان میدهد باتوجه به زیرساختها، دسترسی به منابع آب، معادن و بازار مصرف، منطقه جنوب کشور اولویت اول مکانی، برای توسعه پایدار این صنعت است. به گزارش دنیای اقتصاد، یکی از شاخصهای رشد صنعتی هر کشور، میزان تولید و مصرف فولاد است. صنعت فولاد نقش اساسی در اقتصاد ملی و رفاه جوامع دارد، بنابراین توسعه این صنعت عاملی اثربخش در توسعه سایر بخشهای اقتصادی، صنعتی، علمی و اجتماعی کشور بهشمار میرود. ایران با داشتن ۳/ ۳ میلیارد تن ذخایر زمینشناسی سنگآهن و دارا بودن ۹۳/ ۱۷ درصد ذخایر گاز طبیعی جهان، مرزهای طولانی با آبهای بینالمللی، وجود نیروی کار متخصص و ارزان، امکان حملونقل ارزان و دانش و تجربه حاصل از اجرای پروژههای متعدد و کارخانههای عظیم فولادی، مزیتی مسلم به تایید انجمن بینالمللی آهن و فولاد (IISI) در تولید این محصول دارد. یکی از روشهای دستیابی به اهداف توسعه پایدار، مکانیابی و بررسی اثرات زیستمحیطی است که میتواند بهعنوان یک ابزار برنامهریزی در دسترس مدیران و تصمیمگیران قرار گیرد تا براساس آن بتوانند از روند پیشرفت آلودگی و تخریب طبیعت جلوگیری کنند.
مکانیابی با تاکید بر مسائل زیستمحیطی
توجه به معیارهای زیستمحیطی، لزوما موجب شناسایی فضایی تحت عنوان کاربری محیطزیست نمیشود، در توزیع کاربریها باید به چند نکته توجه کرد. از جمله میتوان به تعیین مناسبترین محل استقرار برای هر یک از کاربریها،چگونگی نظم فضایی و روابط متقابل کاربریها نسبت به یکدیگر، اثرات زیستمحیطی ناشی از استقرار کاربریها بر محیط از یکسو و بر یکدیگر از سوی دیگر اشاره کرد. بر پایه این نظریه مناسبترین مکان در حقیقت به دست آوردن میانگینی است میان سه عامل نیازهای کاربری، اثرات متقابل کاربریها بر یکدیگر و اثرات هر کاربری بر محیط. البته توجه به شرایط اقلیمی، ساخت توپوگرافی و ساختار فیزیکی محیط همچنان به قوت خود باقی میماند. از سوی دیگر در فرآیند مکانیابی توجه به «مراکز مسکونی در برابر اثرات احتمالی مرکز تولیدی- صنعتی مصون بمانند، اراضی آبرفتی و مخازن آبهای زیرزمینی با مرکز صنعتی پوشیده نشود، جنگلها و مراتع مرغوب تراشیده نشده، آسیب ندیده و سیمای چشماندازهای طبیعی دچار آلودگی نشود مدنظر قرار گیرد.»
شاخصهای زیستمحیطی در توسعه پایدار
شاخصهای زیستمحیطی توسعه پایدار صنعت فولاد شامل پیگیری پیشرفتهای زیستمحیطی و تغییرات آن در طول زمان، اصلاح و بهبود شرایط زیستمحیطی، اصلاح و بهبود شرایط محیطزیست انسانی و لحاظ کردن خطمشیهای اقتصادی است.
آلایندهها و پسماندهای تولیدشده
بهطورکلی آلایندههای زیستمحیطی ناشی از ساخت و راهاندازی واحدهای مختلف آهن و فولاد را میتوان در دو مرحله ساخت و بهرهبرداری در چهار بخش عمده آلایندههای هوا، آلایندههای آب (پساب)، آلایندههای خاک (پسماندهای جامد) و آلایندههای صوتی مورد بررسی قرار داد. فاز احداث واحدهای صنعتی بنا به ماهیت امر، اصولا فاقد آلودگی فرآیندی است و تنها آلودگی قابلملاحظه ناشی از فعالیتهای ساختمانی و پیامدهای حاصل از آن است. در مرحله بهرهبرداری آلودگیها بیشتر منشأ فرآیندی دارند که در ادامه منابع انتشار و کم و کیف آلودگیهای هر مرحله تشریح میشود. در مرحله ساخت، آلودگی آبهای سطحی بیشتر ناشی از فرسایش خاک و فعالیت حملونقل و آلودگی آبهای زیرزمینی نیز عمدتا ناشی از فاضلابهای انسانی و نشست مواد نفتی و روغنی است. در مرحله بهرهبرداری آلودگیهای آب بیشتر ناشی از پسابهای بهداشتی و تولیدی از قسمتهای مختلف فرآیند تولید آهن و فولاد است. در مرحله ساخت زبالههای ساختمانی و مواد زائد خطرناک تولیدی باعث آلودگی خاک میشوند که از لحاظ پتانسیل شامل زبالههای خطرناک مانند چربیها، مشتقات نفتی و شیرابه زبالههای خانگی و زبالههای بیخطر مانند زبالههای ساختمانی هستند. منشأ آلودگی خاک در کارخانههای آهن و فولاد در مرحله بهرهبرداری، زائدات و پسماندهای جامد بوده که مهمترین آنها سرباره است. سایر زائدات جامد تولیدشده عموما منشأ معدنی دارند که بخش عمده آن را ذرات آهن و اکسیدهای آن تشکیل میدهد.
چالشهای منابع انرژی
در این مطالعه منابع مصرفی شامل آب، گاز و برق به دو روش اصلی تولید بررسی شده و برآورد میزان مصرف آن به ازای تن فولاد تولیدی وکل مصرف برای تولید ۵۵ میلیون تن تا افق ۱۴۰۴ کشور آورده شده است. شاخص عملکرد زیست محیطی (EPI)، ابزاری برای سیاستگذاری کشورها در مسائل زیستمحیطی است. این شاخص بر دو سیاست محوری محیط زیستی استوار است: بهداشت محیط که تنشهای محیطی را بر سلامت انسان اندازهگیری میکند و سرزندگی. شاخص مذکور با بهرهگیری از ۲۲ نشانگر برآورد میشود که مهمترین آنها عبارتند از: بهداشت محیط، آب (اثرات آن بر سلامت انسان)، آلودگی هوا (اثرات آن بر سلامت انسان)، آلودگی هوا (اثرات زیستمحیطی)، منابع آب (اثرات زیستمحیطی)، تنوع زیستی و زیستگاه، جنگل، شیلات، کشاورزی، تغییر آبوهوا و انرژی. مروری بر روند نزولی رتبه ایران بر اساس شاخص EPI نشان میدهد که جایگاه ایران از رتبه ۷۸ در سال ۲۰۰۰ به رتبه ۱۰۵ در سال ۲۰۱۶ رسیده است. در این بازه بهترین جایگاه رتبه ۵۳ در سال ۲۰۰۶ بوده است.
در مجموع این رتبهبندی نشان میدهد ایران نتوانسته است از نظر مقابله با چالشهای اساسی زیست محیطی و ایجاد سیستمهای کنترل آلودگی، سلامت عمومی و حفاظت از اکوسیستم، مدیریت مناسبی را اعمال کند. بنابراین تدوین سیاستهای مدیریتی صحیح زیست محیطی و مکانیابی مناسب و پایدار واحدهای صنعتی از جمله صنعت فولاد در بهبود این شاخص تاثیر مستقیم داشته و نیازمند اطلاع دقیق از چالشهای پیش رو، نقاط ضعف و قوت، فرصتها و تحدیدهای این صنعت است.
اثر محدودیتهای زیستمحیطی
بهمنظور توسعه بلندمدت صنعت فولاد کشور لازم است ابتدا ظرفیت موردنظر توسعه صنعت فولاد تعیین و استراتژی لازم برای نیل به آن با شناسایی عوامل داخلی و خارجی تاثیرگذار ترسیم شود. چشمانداز صنعت فولاد شامل: تامین نیاز داخلی، افزایش تنوع در تولید محصولات، استفاده از فناوریهای نوین، تحقق بهرهوری منابع انسانی و مصرف انرژی در سطح جهانی و رقابتپذیری در بازارهای جهانی است. از سوی دیگر بهمنظور تعیین مکانهای پایدار توسعه صنعت فولاد، با روی همگذاری نقشههای مواد اولیه، منابع انرژی، راه و کارخانههای موجود با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS و با دخالت وزن هر لایه ترکیب شد و کل کشور به شش منطقه اصلی تقسیمبندی شده است. بهمنظور انتخاب نهایی مناطق پیشنهادی برای طرحهای توسعه آتی بر اساس معیارهای زیست محیطی، ضوابط استقرار واحدهای صنعتی(حریم شهرها،موقعیت مناطق حفاظتشده و مناطق دارای پوشش گیاهی) روی نقشه اعمال شود. سپس با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی AHP و در نظر گرفتن نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهدیدها، چشمانداز توسعه فولاد در کشور و بررسی موقعیت طرحهای موجود با استفاده از روش رویهمگذاری نتایج بهدست آمد که ترکیب اولویتهای پایدار احداث و توسعه واحدهای فولادی را با توجه به محدودیتهای زیستمحیطی نشان میدهد. نتایج این بررسی نشان میدهد درخصوص پایداری احداث یا توسعه واحدهای فولادی، منطقه ۵ (حاشیه خلیجفارس و دریای عمان) بیشترین امتیاز را در بین مناطق ششگانه به دست آورده است که عامل اصلی رتبه بالا در این منطقه دسترسی به منابع آب لازم جهت احداث واحدهای فولادی و تجهیزات مورد نیاز برای صادرات و واردات مواد اولیه و محصول است.
نتیجهگیری
برای پایدار بودن توسعه در بلندمدت لازم است به محدودیتهای محیطزیست و منابع طبیعی توجه شود. یکی از راههای رسیدن به توسعه پایدار، ارزیابی آثار زیستمحیطی طرحهاست. این موضوع نه با هدف جلوگیری از اجرای پروژه بلکه با هدف کاهش اثرات سوء آن تا حداقل ممکن صورت میپذیرد و جایگاه و رتبه عملکرد زیست محیطی را تا حد قابل توجهی بهبود میبخشد. بررسی نقشههای مکانیابی پایدار صنعت فولاد نشان میدهد که ازلحاظ زیرساختها، دسترسی به معادن و بازار مصرف منطقه جنوب کشور بهعنوان اولویت اول انتخاب میشود. نکته قابلتوجه در این منطقه تامین آب از فرآیند شیرینسازی آب دریا است که این فرآیند دارای آثار منفی زیستمحیطی بر اکوسیستم ساحلی و دریایی خلیجفارس خواهد بود. بنابراین در استفاده از این فناوری برای تامین آب باید بررسی فنی و اقتصادی وسیعی به عمل آید تا با لحاظ تمهیدات لازم و انتخاب مناسب مکان نصب آبشیرینکن، محل برداشت آب از دریا و بهویژه محل تخلیه آب برگشتی به دریا آثار مخرب زیستمحیطی را به حداقل ممکن برساند و پایداری صنعت تامین شود.