آسیبشناسی فحاشی در توییتر و اینستاگرام ایرانیان
«فضای مجازی ما را بیپروا کرده است.» کافی است سری به بخش کامنت صفحات پر بازدید شبکههای پرطرفدار اجتماعی بزنید تا مصادیق این جمله را به وفور ببینید.
در فضای مجازی امروز با تمام حواشی ریز و درشتی که هر روز در آن ایجاد میشود، اوج میگیرد و فراموش میشود، افراد مختلف حق اظهارنظر بیواسطه و بدون سانسور دارند. امروز امکان دسترسی به یک ستاره سینما، موسیقی یا ورزش در اینستاگرام به آسانی برای آنهایی که در دورترین نقطه قابل تصور زندگی میکنند، فراهم است.
وزرا و نمایندگان مجلس و شورای شهر آنقدر که در توییتر در دسترس هستند، در دنیای واقعی قابل دسترس نیستند. چنین فضایی از سویی میتواند باعث طرح مسائل بدون واسطه با فرد مسوول یا ستاره محبوب شود و از سوی دیگر آسیبی ایجاد کند که این روزها به بدترین شکل به آن مبتلا شدهایم و شاید همین رفتارها سلبریتیهای هنر و ورزش و چهرههای تاثیرگذار سیاست و فرهنگ را دوباره به پشت نقابهایشان بکشاند.
یک نماینده شورای شهر، برای خواهرزادهاش ابراز دلتنگی میکند، آماج حملات آغاز میشود که: «این هم نمونه دیگری از ژن خوب است»، «آقازادگان شما آنسوی آبهایند» و… جای دیگر بازیگر سینما برای مرگ گربهاش با ادبیات خاص خودش سوگواری میکند، موج حملات و الفاظ رکیک و اظهارنظرهای بیپروا جاری میشود که چرا برای مرگ یک گربه ناراحت شدهای. بازیگر دیگری نسبت به اتفاقات اخیر کشور واکنش نشان میدهد و یک کلمه از توییتی که منتشر کرده مورد تایید کاربران نیست، باز هم آماج حملات و واکنشهای تند و اظهارات نامربوط پای توییت او مینشیند. البته قصه حمله گروهی کاربران در فضای مجازی اتفاق تازهای نیست. از همان روزهای محبوبیت فیسبوک میان ایرانیان، حمله بیسابقه کاربران این شبکه به اکانت «لیونل مسی» که گلی را در مسابقات جام جهانی وارد دروزاه ایران کرده بود خبرساز شد و واکنشهای بسیاری را به دنبال داشت و تحلیلهای فراوانی در مورد آن منتشر شد. اما این روند هر بار بیشتر و شدیدتر از قبل در حال تکرار است. آنقدر که بسیاری از کاربران به کنایه هنگام بروز یک اتفاق میگویند: «حالا به صفحه کی حمله کنیم؟» بخشی از این رفتار را جامعهشناسان نوعی تخلیه خشم میدانند و برخی، فضایی برای ابراز وجود. اما آنچه مسلم است، همانقدر که رفتار اجتماعی ما در فضای مجازی آسیبهای بسیار دارد، در دنیای واقعی هم دچار آسیبهای جدی هستیم و به تعبیر کارشناسان روانشناسی و جامعهشناسی مهارتهای لازم را برای یک زندگی اجتماعی سالم کسب نکردهایم. اما زنگ خطر آنجا به صدا در میآید که خشم فضای مجازی در عرصه حقیقی هم مجال بروز پیدا میکند و میشود آنچه در هفتههای اخیر در خیابانها شاهدش بودیم. شاید به کار بردن الفاظ رکیک تنها یک رفتار به نظر برسد، اما نشانهای از اتفاقی است که پشت نقابهای موجه اجتماعی در حال وقوع است. نقابی که در دنیای مجازی از چهرهها میافتد و روان یک جامعه بیپرده و برهنه از پس واکنشها و جملات خودنمایی میکند.
فضای مجازی، آینه روشنی از جامعه
الهام فخاری، رییس کمیته اجتماعی شورای شهر معتقد است: «فضای مجازی به دلیل اینکه برای تمام گروههای اجتماعی و سنی قابل دسترس است میتواند آینه روشنی از کاستیهای یک جامعه باشد. این فضا نوعی از آزادی را برای کاربر ایجاد میکند که شاید در زندگی واقعی کمتر تجربه میکند. در چنین فضایی ممکن است مطلبی خوشایند یک کاربر باشد یا نباشد. اگر فرد از مهارت کنترل هیجانهای منفی برخوردار نباشد، واکنشهای عجیبی نشان میدهد. ممکن است همین فرد در دنیای واقعی به دلیل ترس از قانون و قضاوت اطرافیانش سکوت کند اما در فضای مجازی که این محدودیتها وجود ندارد و کنترلی روی فرد نیست، امکان پرخاش و رفتارهای حساب نشده و آنی بیشتر میشود.»
عدهای این رفتار را تعبیر به خشم نهفته در افراد جامعه میکنند، البته فخاری در این مورد میگوید: «بخشی از این رفتارها میتواند نتیجه خشم باشد. اما خشم تنها هیجان منفی در روانشناسی شخصیت نیست، ترس و دلهره و انواع دیگری از هیجانات وجود دارند که ممکن است در رفتار فرد بروز پیدا کنند. اما این رفتارها بیش از هر چیزی نشاندهنده ضعف مهارتهایی است که ما در زندگی روزمره هم داریم. در فضای مجازی چون میدان بازتر است، این نا هنجاری بیشتر خودنمایی میکند.»
فضای مجازی علاوه بر مواردی که ذکر شد، این امکان را هم به فرد میدهد که با یک شخصیت ساختگی در آن فعالیت و اظهارنظر کند. همین امکان باعث میشود فرد بیپرواتر به اظهارنظر بپردازد و واهمهای از قضاوتهایی که در دنیای واقعی او را از انجام برخی رفتارها منع میکند، نداشته باشد. رییس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران که روانشناسی خوانده است در این رابطه میگوید: «اکانتهای جعلی باعث میشود که فرد از پوسته قابل قبول اجتماعی و شکل محترم خارج شود و برونریزی کند. همین باعث میشود ما با یک جامعه پر نقاب روبهرو شویم. وقتی فاصله خود یک فرد با خودی که جامعه پذیرفته با خودی که خانواده و محل کار از او میشناسد، زیاد باشد، فرد تبدیل به یک شخصیت چند نقابی میشود. فضای مجازی و اکانت جعلی این فضا را فراهم میکند که فرد از پشت نقابهایش بیرون بیاید و خود را نشان دهد. اینجاست که مهارتهای زندگی و آموزش این مهارتها خود را نشان میدهد. ما میبینیم که اکانتهای فیک هم پرخاشگری جنسی و کلامی بیشتری دارند و هم به چهرههای شناخته شده و صاحب قدرت بیشتر پرخاش میکنند.»
با تمام اینها، پشت هر اکانت جعلی یک فرد حقیقی نشسته هر چند خود را با نام و مشخصات و جایگاه اجتماعی واقعی خود معرفی نمیکند، اما او هم عضوی از یک اجتماع است و میتوان رفتار او را به عنوان فردی از جامعه مطالعه کرد که در وصفش ابهام فخاری میگوید: «فضای مجازی مثل یک آینه به ما نشان میدهد که ما چقدر کمبود و کاستی در حوزه سلامت روان داریم. اگر ما سوادمان در حوزه سلامت روان کافی و مناسب باشد، حتی در میزان حضور در فضای مجازی هم با برنامهتر رفتار میکنیم. فضای مجازی مثل کوچه و خیابان است که ما در اتاقهایمان را در آن باز کردهایم. فضای مجازی نشاندهنده این واقعیت است که ما چقدر در مواجهه با افراد جامعه ستیز و دارای اختلال سلوک، ضعف داریم.»
ارتباطی بیواسطه و دو سویه
با امکانی که فضای مجازی برای کابران در سراسر دنیا فراهم کرده است، این اتفاق که کاربران واکنشهایی به اخبار یا توییتهای افراد سرشناس در عرصه هنر و سیاست نشان دهند، اتفاق غریبی نیست. اما نوع این رفتار و اظهارنظر است که باعث ایجاد تمایز میشود. به کار بردن الفاظ رکیک که در غالب موارد توسط کاربرانی با اکانت جعلی صورت میگیرد، میتواند نشاندهنده ناتوانی فرد در اظهارنظر در نقش واقعی خود باشد. یا ترسی که بسیاری از فعالان فضای مجازی از مجازاتهای قانونی در کشورهای با نظام بسته دارند. اما آنچه قابل تامل است، تکثیر تاسف برانگیز این رفتار و ادبیات در فضایی است که هر روز بر تعداد کاربرانش اضافه میشود. فضایی که با ظرفیتهای بسیار مناسب میتواند زمینه ایجاد رابطهای شفاف و بیواسطه بین مردم نقاط مختلف کشور با مسوولان و چهرههای شناخته شده باشد. البته این رابطه میتواند دو سویه باشد. تنها مردم نیستند که در بستر این فضا میتوانند رابطهای بیواسطه را تجربه کنند (با سلبریتیها یا چهرههای شاخص سیاسی) بلکه مسوولان هم این امکان را پیدا میکنند که پایگاه مردمی خود را تقویت کنند.