با همسری که مدام ایراد میگیرد چه کنیم؟
هر رابطهی زناشویی گاهی چالش برانگیز میشود. و همهی ما گاهی از همسرمان شکایت و غرولندهایی میشنویم. اما اگر این ایراد گرفتنها و بهانه جوییها همیشگی شدند چطور؟
زندگی کردن با همسری که ظاهرا همیشه چیزی برای ایراد گرفتن پیدا میکند خیلی سخت و دردناک است. شما باید بخاطر سلامت روحی و هیجانیتان، راههایی برای غلبه بر چنین شرایطی پیدا کنید.
چرا همسرتان از شما ایراد میگیرد؟
اگر این را درک کنید که بیشتر انتقادها و عیب جوییهای همسرتان ارتباط مستقیمی با شما ندارد، خیلی بهتر و امیدوار کنندهتر خواهد بود، البته وقتی ایراد گیریهای همسرتان معمولا مستقمیما شما را هدف میگیرند، باور این موضوع سخت است. اما واقعیت این است که هر کسی که ایرادها و عیبهای دیگران را پیدا میکند، پیش از آن از دست خودش و زندگیاش ناراضی و ناراحت است. ممکن است همسر شما والدینی منتقد داشته و یاد گرفته که به این صورت ارتباط برقرار کند، یا شاید خشمی نهفته را با خود حمل میکند یا از سالها پیش افسوس چیزی را در دل دارد.
اگر همسر شما آنقدر بالغ شده که بتواند در آینه به خود نگاه کند و دلایل واقعی و پنهان خشمش را تائید کند، زندگی مشترک شما خیلی بهتر تغییر خواهد کرد. اما اگر چنین نیست، شما باید قبول کنید که نارضایتی و بهانه جویی او اغلب ربطی به کارها و رفتارهای شما ندارد. اگر شما هم دوروبرش نبودید، احتمالا یک نفر دیگر هم همین حرفها را میشنید.
واکنشهایتان را هوشمندانه انتخاب کنید
معمولترین واکنش نسبت به انتقاد و بهانه جویی بین همسران، جنگ و دعوا و جر و بحث است. جر و بحث کردن باعث میشود شرایط ناخوشایند ایراد گیریها تداوم پیدا کند و وارد حاشیههای بیخود هم بشوید. به هر حال چنین واکنشهایی فقط باعث تشدید تنش و ادمه پیدا کردن آن بین شما و همسرتان خواهند شد. بهترین واکنش این است که هیچ واکنشی نشان ندهید! یعنی ظاهرا به همسرتان گوش بدهید اما همزمان خونسردی خود را حفظ کنید و نقد و ایراد جویی او را بررسی نکنید.
البته منظور این نیست که کاملا ساکت بمانید و احتمالا خشم همسرتان را برانگیخته کنید. مثلا او میگوید: تو خانه را خوب تمیز و مرتب نمیکنی. شما بگویید: ممکن است حق با تو باشد. او میگوید: تو باید یک اتومبیل جدید بخری. شما بگویید: روی این موضوع فکر میکنم. او میگوید: آرزو داشتم تو بیشتر شبیه پدرم/ مادرم بودی. شما بگویید: من مقایسه کردن را دوست ندارم.
از احساسی که در این لحظه در شما برانگیخته شده، قدمی به عقب بر دارید
البته کار سختی است که احساسات تند برانگیخته شده را نادیده بگیرید، مخصوصا اگر منفی هم باشند. اما واکنش نشان دادن و حرف زدن طبق آزاری که دیدهاید، احتمالا فقط باعث میشود هر دوی شما درگیر لحظات دردناکی شوید و نتوانید کمکی به همدیگر بکنید.
در مورد انتقادهای همسرتان، بی طرفانه فکر کنید
در موضوع دفاع قرار گرفتن و شروع مبارزههای کلامی، چالشهای جدیدی ایجاد میکند. اول ببینید نقدی که بر شما وارد شده اصلا درست است یا نه، با خودتان روراست باشید و شرایط را ارزیابی کنید. از خودتان بپرسید آیا ممکن است تعمدا کاری کرده باشید که همسرتان را آزرده کرده یا این احساس را به او داده که مورد بیاحترامی شما قرار گرفته؟
برای خودتان حد و حدود تعیین کنید
اگر همه چیز را بررسی کردید و علتی برای رفتار بد همسرتان پیدا نکردید، باید از جانب خودتان کاری بکنید. همسر شما وظیفه دارد با شما با احترام و توجه رفتار کند. تعیین کردن حد و حدودهای فردی که سالم و درست هستند درست مانند ساختن حصاری محکم در اطراف خانهتان است که از داشتههای با ارزشتان محافظت میکند. بخشی از مراقبت فردی این است که به هیچکس اجازه ندهید به اعتماد بنفس شما لطمه بزند و این درست همان جایی است که مسئلهی حد و حدودهای فردی مطرح میشود.
حد و حدود مشخص کردن به این معنی نیست که دیگران را از زندگی خود خارج کنید. بلکه فقط باید مشخص کنید اجازهی چه رفتارهایی از دیگران را نسبت به خود میدهید تا آسیب نبینید. اگر نسبت به حصاری که دور خود کشیدهاید وفادار و جدی باشید، هر دوی شما یاد میگیرید که راه سالمتری را برای زندگی برگزینید.
حدود شخصیتان را چگونه اعلام کنید؟
تعیین حد و حدود به طور شفاف کار سختی میتواند باشد اما با تمرین کردن میتوانید آن را به خوبی یاد بگیرید.
. جملاتتان با «من» شروع شود تا تمرکز روی خود شما باقی بماند و اینگونه جلوه نکند که شما طرف مقابل را متهم میکنید.
. تُن صدا و لحنتان ملایم باشد، اگر داد و فریاد کنید، همسرتان فقط صدای هیجان شما را خواهد شنید و به چیزی که میخواهید نمیرسید.
. خوشبین باشید، تعیین حد و حدود فردی ممکن است در ابتدا حس خوبی نداشته باشد اما چیز خوبی برای هر دوی شماست.
. ممکن است همسرتان حرفهای شما را درک کند یا اینکه با عصبانیت واکنش نشان بدهد. این وظیفهی شما نیست که واکنش او را تعیین کنید، حساس باشید اما جدی و محکم بمانید.
از مشاور کمک بخواهید
مشاوره میتواند منبع بسیار خوبی از حمایت برای هر کسی باشد که شرایط سختی دارد. یک جفت چشم و گوش دیگر میتواند نگاه جدیدی به شما و همسرتان بدهد. حتی اگر همسرتان هم موافق مراجعه به مشاور نباشد، شما خودتان میتوانید با گفتگو و مشورت با کسی که ازدواج و مسائل آن را درک میکند از راهکارهای او بهره ببرید. حتی اینکه فقط بدانید یک نفر دیگر هست که مشکل شما را درک میکند و متوجه چالشهای شماست به شما شجاعت و دلگرمی میدهد.