دانشجوی افغانستانی دانشگاه شریف: چه گناهی کردیم در ایران به دنیا آمدیم؟
در اکثر کشورهای دنیا، فردی که در آن کشور متولد شود، تابع و شهروند همان کشور محسوب میشود، اما در ایران اینطور نیست و شرایط خیلی پیچیده و مبهم است. انتخاب محل تولد جزو اختیار آدمی نیست که خودش انتخاب کند کجا به دنیا بیاید، طفل افغانستانی چه گناهی کرده که در ایران متولد شده و اینگونه بیهویت میماند.
روزنامه شهروند با دانشجوی افغانستانی دانشگاه شریف مصاحبه ای انجام داده که در ادامه می خوانید:
در مورد وضع مهاجران و بچههایی که در ایران متولد میشوند، بگویید
خیلی قوانین هست که عمل نمیشود. مثلا اگر یک بچه افغانستانی در ایران به دنیا بیاید و دارای مدرک اقامت جمهوری اسلامی باشد و ١٨سال از کشور خارج نشود، طبق قانون مشمول اعطای تابعیت میشود. اما در مقام عمل و اجرا کار خیلی سخت و پیچیده میشود و به ندرت تابعیت اعطا میشود. خیلی از خویشان ما این شرایط را دارند. اینها تعصبی که نسبت به ایران دارند، نسبت به افغانستان ندارند. خودشان را مشهدی میدانند، اما متاسفانه حتی شهروند درجه ٣ هم محسوب نمیشوند و محدودیتهای زیادی دارند، تابعیت که بماند سر جای خودش
در اکثر کشورهای دنیا، فردی که در آن کشور متولد شود، تابع و شهروند همان کشور محسوب میشود، اما در ایران اینطور نیست و شرایط خیلی پیچیده و مبهم است. انتخاب محل تولد جزو اختیار آدمی نیست که خودش انتخاب کند کجا به دنیا بیاید، طفل افغانستانی چه گناهی کرده که در ایران متولد شده و اینگونه بیهویت میماند. بچهها تا زمانی که نمیفهمند ملیت و خط و مرز آن چیست، از لحاظ روحی مشکلی ندارند، اما وقتی میفهمند که خطی به نام ملیت وجود دارد و به خاطر همین آنها را در مدرسه جدا میکنند و تبعیض قایل میشوند، خیلی تحت فشار قرار میگیرند. خیلی از آنها افسرده و از درس و مدرسه زده میشوند. خیلی از بچهها میروند سراغ کار. هرچند حالا بعد از فرمان رهبر معظم مبنی بر تحصیل رایگان همه بچههای افغانستانی در مدارس ایران، فضا بهتر شده، ولی هنوز هم مشکلات زیادی وجود دارد. هنوز هم بعضی از مدارس اینها را ثبتنام نمیکنند یا اگر ثبتنام کنند به اسم کمک به مدرسه هزینههای گزافی دریافت کرده و در بعضی موارد هم بچه افغانستانی را از بچههای دیگر جدا میکنند. مثلا بچههای افغانستانی را اردو نمیبرند
یعنی همه را اردو میبرند، به جز دانشآموز افغانستانی؟
بله، حتی اردوی معنوی راهیان نور و اردوهای مذهبی، مثلا پسرعمه خودم را بگویم که این طفلک خیلی به شهدا علاقه داشت. مدرسه یک اردوی مناطق عملیاتی جنوب ترتیب داد و پسرعمه من هم ثبتنام کرد و خیلی هم خوشحال بود و میگفت که مدرسه ما را میبرد پیش شهدا. اما مسئولان مدرسه به او گفتند که تو افغانستانی هستی و نمیتوانی بروی! خیلی توی ذوقش خورد. والدینش هرچه به مسئولان مدرسه گفتند که مسئولیتش با خودمان است و از این حرفها، قبول نکردند که نکردند. واقعا من فکر میکنم اگر قرار است انقلاب صادر شود و مظلومیت انقلاب و نظام اسلامی و خونهای پاک ریخته شده سینهبهسینه و نسلبهنسل منتقل شود چرا بچه افغانستانی را از اردوی راهیان نور که حقیقتا فضای معنوی ویژهای دارد محروم میکنند؟ والله این خلاف مرام شهداست! از این موارد زیاد است. مثلا دانشآموز افغانستانی حق شرکت در مسابقات قرآنی و ورزشی و… را ندارد، یا اگر به مراحل بالاتری صعود کند و مقام بیاورد، او را با نفر قبلیاش جابهجا میکنند تا به مقام برتر دست پیدا نکند. اینها را خودم به عینه در جریانشان بودهام و متاسفانه حقیقت دارد.
چند نوع مدرک هویتی برای مهاجران افغانستانی داریم؟
افغانستانیهای مقیم ایران اکثرا دارای مدرک پناهندگی (کارت آمایش) هستند (که برحسب ظاهر تحت حمایت سازمان ملل است) و باید سالبهسال و با پرداخت هزینه نسبتا زیاد (با توجه به وسع مالی مهاجران) تمدید کنند. این مدرک پناهندگی دارای محدودیتهای عجیبوغریب و زیادی است که به چند مورد از آنها اشاره خواهیم کرد. بعضی از مهاجران هم دارای اقامت جمهوری اسلامی هستند که محدودیتهای آنان کمتر است، این اقامت چند ماهه یا یکساله قابل تمدید است و در شرایط خاصی صادر و اعطا میشود.
چه محدودیتهای دیگری برای زندگی یک مهاجر در ایران است؟
بهعنوان مثال، افغانستانیهای پناهنده و دارای کارت آمایش اجازه سفر به عتبات عالیات و زیارت اباعبدالله (ع) را نداشتند. البته در دو، سهسال اخیر با عنایتهای ویژه رهبری و هماهنگیهای مقامات دو کشور عراق و ایران، الحمدلله امکان حضور زائران افغانستانی مقیم ایران در زیارت اربعین فراهم شده است. البته فقط برای ایام اربعین و نه در ایام دیگر سال! محدودیت بعدی عدم صدور گواهینامه برای مهاجران افغانستانی است، البته فقط و فقط برای مهاجران دارای اقامت و در صورت داشتن شرط تأهل گواهینامه صادر میشود که درصد اندکی را شامل میشود و اکثر مهاجران از گواهینامه محروم هستند. سوال اینجاست که به چه دلیل به مهاجرانی که به صورت قانونی در ایران اسلامی حضور دارند، اجازه رانندگی داده نمیشود؟ آیا این قانون بهخودیخود باعث بیقانونی و فرار از قانون نمیشود!؟
محدودیت دیگر درخصوص شغل و کسبوکار مهاجران است. بعضی از فامیلهای ما کارگر هستند و بعضی دیگر از کاسبهای قدیمی و خوشنام در مشهد که با زحمت فراوان و کسب روزی حلال و از کارگری با محدویتهای فراوان به اینجا رسیدهاند. اکثرشان هم دارای کارت آمایش هستند و برای کار کردن باید کارت کارگری بگیرند. برای گرفتن کارت کارگری، یک لیست از مشاغل مجاز -که همگی مشاغل سطح پایین هستند- را میگذارند جلوی فرد و او مجبور است یکی را انتخاب کند. فیالمثل آن فردی که کاسب است، باید انتخاب کند کارگر کوره آجرپزی! آقای کاظم کاظمی که شاعر معروفی است و دبیر علمی یازدهمین جشنواره شعر فجر هم بود، براساس کارتش یک چوپان است! یعنی حتی نمیتوانند بپذیرند که یک افغانستانی بازاری باشد یا تولیدکننده یا …، این چیزی جز تحقیر است؟
مشکلات دیگری نیز وجود دارد که شرح آنها از حوصله خارج است و صرفا به ذکر موردی آنها میپردازم
افغانستانیها نمیتوانند ملک خود را به نام خودشان بزنند و باید حتما به نام یک فرد ایرانی زده شود
افغانستانیها برای سفر به افغانستان باید کارت آمایش خود را باطل کنند و در صورت رفتن، دیگر حق بازگشت ندارند، یعنی اگر یک جوان بخواهد به پدر پیر خود در کابل سری بزند، باید کارت خود را باطل کند و دیگر بازنگردد
افغانستانیها اجازه حضور در مناطق غرب و شمال کشور را ندارند، حتی برای تحصیل در دانشگاههای آن منطقه
افغانستانیها برای تردد در استانهای مجاز باید برگه تردد بگیرند در مورد محدودیتهای تردد و سکونت کمی توضیح دهید
آنها اولا جز در چند شهر مجاز نیستند سکونت کنند، ثانیا کارت آنها فقط مخصوص همان شهر است. مثلا اگر کسی که اصفهان زندگی میکند اگر بخواهد بیاید مشهد برای زیارت باید برگ تردد مسیر اصفهان به مشهد بگیرد
یکی از اقوام من تا چند سال پیش یکی از تولیدکنندگان برتر مانتو در اصفهان بود. آنقدر به او فشار آوردند و اذیتش کردند که افسرده شد و کارش را تعطیل کرد و برگشت مشهد. اما کارت او برای اصفهان است و باید برای تمدید آن برود اصفهان. مشکل بزرگ اینجاست که چون کارت خانواده آنها برای اصفهان است، اجازه ندارند بچههایشان در مشهد درس بخوانند. او هم مجبور شده پول هنگفتی به یک مدرسه غیرانتفاعی در مشهد بدهد تا اجازه دهند بچهها در مشهد درس بخوانند. درعینحال برای امتحانات مجبورند بروند اصفهان، یعنی باید مدرسه مشهد با مدرسه اصفهان هماهنگ کند و این بچهها بروند اصفهان و امتحان بدهند. یک ماه اصفهان میمانند تا امتحانشان تمام شود و برگردند. آخر این مشکلات دستوپاگیر چرا وجود دارد؟
در دانشگاه شریف به جز شما چند نفر افغانستانی مشغول تحصیل هستند؟
من وقتی به شریف آمدم، فکر نمیکردم اینجا دانشجوی افغانستانی هم باشد. با این همه مشکلات چطور یک نفر بتواند تا اینجا برسد؟! بهخصوص که اینها پول کلاس کنکور هم ندارند! اما وقتی آمدم دیدم بین ١٥ تا ٢٠ دانشجوی افغانستانی در رشتههای مختلفی چون برق، عمران، شیمی و فیزیک شریف تحصیل میکنند که بچههای باهوش و بااستعدادی هم هستند. در دانشگاه تهران و دانشگاه بینالمللی امامخمینی قزوین هم افغانستانیها زیادند.
رابطه شما با سایر افغانستانیهای دانشگاه چطور است؟
خوب است الحمدلله، بعضی وقتها دور هم جمع میشویم و گعدههای دوستانه داریم. جالب است بدانید بعد از اتمام تحصیل دیگر اقامتشان تمدید نمیشود و باید ایران را ترک کنند و اجازه فعالیت و کار در رشته خودشان را ندارند. بعضی از رفقا بعد از اتمام دوره کارشناسی اپلای کرده و به کشور ثالث مهاجرت میکنند، بعضیها هم برای ادامه تحصیل در ایران میمانند و پس از اتمام مقطع ارشد یا دکتری با وجود ناامنی فراوان به افغانستان بازمیگردند و استاد دانشگاه میشوند یا در شرکتهای مهندسی مشغول به کار میشوند، البته به دلیل ناامنی، اوضاع اقتصادی و کسبوکار هم آشفته است.
این دانشجویانی که اینجا مشغول تحصیل و اکثرا هم متولد ایران هستند، فرهیختهها و نخبگان افغانستان هستند و اگر قرار باشد دید مثبتی از ایران منتقل شود، باید از طریق همینها این کار صورت گیرد. اما متاسفانه بچهها به دلیل برخوردهای نامناسب و مشکلات متعدد در طول زندگی و تحصیلشان یک دید منفی نسبت به ایران پیدا کردهاند
اگر قرار است انقلاب را صادر کنیم، نیازی نیست که در آفریقا تصویر امام را دست چند جوان بدهند و عکس بگیرند و منتشر کنند. دمدستترین افراد برای صدور انقلاب همین مهاجران افغانستانی هستند. کافی است با اینها اینقدر بد برخورد نشود و این کجسلیقگیها برطرف شوند
نظر شما نسبت به مهاجران غیرقانونی چیست؟
کسی با اینکه با مهاجران غیرقانونی برخورد شود، مخالفتی ندارد. البته برخورد هم باید طبق قانون باشد و نه
دلبخواهانه. در این مورد به شما پیشنهاد میکنم یکبار هم که شده به صورت نامحسوس سری به اردوگاههای سفیدسنگ مشهد، عسگرآباد ورامین بزنید
مسأله اینجاست که با مهاجران قانونی هم درست برخورد نمیشود. من یک بار رفتم اداره اتباع تا کارهای خانمم را پیگیری کنم. دیدم یکهو ساعت ١٠ صبح، کارمندها میز پذیرش را بستند و گفتند ما امروز دیگر کار نمیکنیم! همگی بروید و فردا بیایید. علت چه بود؟ اینکه با یک افغانستانی بحثش شده بود. لج کردند و کار هیچکس را راه نینداختند
چه خصوصیت اخلاقی ایرانیها برای تو جالب بوده؟
اتحاد اقوام مختلف ایرانی با یکدیگر خیلی خوب و پسندیده است، کشوری که دارای تنوع بالای قومی است و درعینحال همه با هم متحد هستند. نمونهاش شتاب همه ملت برای یاری زلزلهزدگان کرمانشاهی است که در نوع خودش بینظیر و مایه تحسین بود.