#پشیمـانی؟
یکی میگوید پشیمان است، دیگری پاسخ میدهد پشیمان نیست اما منتقد است. سلبریتیهای سیاسی این روزها در رودربایستی ایام انتخابات گرفتار شدهاند. همان روزهایی که با حرارت، پشت نامزد پیروز ایستادند و حالا صد روز بیشتر نگذشته، حرف از نقد روحانی و سیاستهای دولتش میزنند.
بعضی چهرههای مشهور از هنرمندان گرفته تا ورزشکاران و اهالی موسیقی و… که در ایام انتخابات، تمامقد از حسن روحانی حمایت میکردند، در روزهای گذشته شاهد انتقادات و حتی ابراز پشیمانی برخی از آنها به خاطر حمایتشان از روحانی در انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم بودیم.
به گزارش جام جم دلیل این ابراز پشیمانیها البته مختلف است. یکی میگوید از گرانیها ناراحت است، دیگری انتقاد دارد که چرا روحانی به وعدههایش عمل نکرده، یکی از روحانی خداحافظی میکند و خلاصه هر یک گلایهای از نامزدی دارند که هفت ماه پیش او را بشدت حمایت میکردند.
وقتی سلبریتیها لیدر سیاسی میشوند
در نبود احزاب، سلبریتیها میداندار میشوند. اگر از موضع جامعهشناسی سیاسی به ماجرا بنگرید، ماجرای پشیمانی سلبریتیها میشود همان موضوع هیجانی و احساسی بودن تصمیمات سیاسی در ایران. موجی بهپا میخیزد، رایی به صندوق انداخته میشود و ناگهان همهچیز تغییر شکل میدهد. انگار همه آن شور و حرارت ایام انتخابات خوابی بوده که از یادها رفته است.
بیژن نوباوه، کارشناس مسائل رسانه و نماینده پیشین مجلس، چنین مسالهای را ناشی از نگاه سطحی به موضوعات میداند و تاکید میکند که برخی چهرههای معروف در زمان انتخابات بدون توجه به توانمندیهای افراد، زیرساختها و امکانات کشور و چارچوبهای قانونی، به وعدههای یک کاندیدا اعتماد و بسیاری از هواداران خود را نیز به حمایت از آن کاندیدا ترغیب میکنند.
به اعتقاد نوباوه، پس از انتخابات و فروکش کردن هیجانهای انتخاباتی، همه به دنبال عملی شدن وعدهها هستند و وقتی میبینند که بسیاری از مطالباتشان جامه عمل نپوشیده به نوعی سرخوردگی دچار میشوند.
از زاویه فرهنگ سیاسی هم اگر دقیق شویم، به این سلبریتیزدگی سیاسی میگویند عوارض فرهنگ سیاسی تبعی که افکارعمومی تابعی از گروههای مرجع میشود و گروه مرجع به هر راهی رود، افکارعمومی هم در همین مسیر شنا خواهد کرد. البته در روزگاری، گروه مرجع برای تصمیمات سیاسی، روحانیت یا جامعه دانشگاهی بود و اما حالا شاخهای اینستاگرام و سلبریتیهای سینما و فوتبال شدهاند لیدرهای سیاسی که حتی رهبران حزبی هم مجبور میشوند گاهی پشت سر آنها حرکت کنند.
سلبریتیها البته همهجا هستند. هرکجا که رسانهها هستند، سروکله آنها هم پیدا میشود. از انتخابات بگیرید تا بررسی دلایل زلزله! اینها در همه این مسائل صاحبنظرند حتی درباره کیفیت ساختمانها هم نظر میدهند. محیطزیست و آسیبهای اجتماعی که دیگر جای خود دارد.
مرجعیت این طبقه جدید در عالم سیاسی البته عیب و ایرادهای خاص خود را دارد؛ یک اشکالش میشود همین بیاعتمادی مردم که روزی به هوای تعریف و تمجیدهای چهرهها، به کسی رای میدهند و تنها طی چند ماه، هنوز دولت جدید کارش را شروع نکرده، رخت انتقاد به تن میکنند. شاید برای همین است که عباس عبدی از چهرههای اصلاحطلب گفته، آنها که از رای به روحانی ابراز پشیمانی میکنند، سررشتهای از سیاست ندارند.
نقاب سیاسی بازیگران و دغدغههای اصلی مردم
بگذریم از همه این حرفهاکه چطور شد سلبریتیها جامه سیاستورزی پوشیدند و بهجای بازی در فیلمها، بازی در نقشهای سیاسی را برگزیدند.
هر چه هست، امروز دغدغه مردم فراتر از نگرانی این یا آن هنرپیشه درباره عوارض خروج و این بحثهاست. مردم نگران معیشت خود هستند و دولت وظیفه دارد به مشکلات مردم رسیدگی کند.
حاشیه ساختن برای دولت با خودنماییهای اینستاگرامی و توییتری و تلگرامی، نمیتواند وضع مردم را بهتر کند. شاید اگر هنرپیشهها هنرپیشگی کنند و خوانندگان خوانندگی، دولت هم بهتر بتواند به شعار تدبیر و امید خود وفادار بماند. موجسواری روی سوژههای روز و هشتگسازی تبلیغاتی برای مسائل کلان کشور، بعید است دردی از مردم دوا کند.
این تجربهای است از سال 96 که شاید به درد سال 1400 همه ما بخورد و همانطور که نوباوه در گفتوگو با جامجم میگوید، تجربه این روزها میتواند درس خوبی باشد برای آینده تا با یک واقعبینی و شناخت دقیق از توانمندیهای افراد و امکانات موجود به نامزدهای انتخاباتی نگاه شود، چراکه حرکتهای سطحی و پشیمانیهای زودهنگام، میتواند به سرخوردگی اجتماعی تبدیل شود و در چنین حالتی دیگر بحث این دولت و آن دولت مطرح نیست بلکه منافع ملی است که بهدلیل ناپختگیهای سیاسی آسیب میبیند.