چرا آمار نارضایتی از زندگی مشترک رو به افزایش است؟
ده-دوازدهنفری هستند. در سنهای مختلف؛ یکی ۶ ماه است ازدواج کرده و آن یکی ۷ سال. دور هم جمع شدیم تا صراحتا همه از میزان رضایتشان از زندگی مشترک و زناشوییاشان بگویند. از آنها میپرسم پس از ازدواج چقدر از زندگی مشترکشان راضی هستند؟
سنِ پایین و نارضایتی از زندگی زناشویی| زینب، متولد ۷۱ است. ۶ ماه است که از زندگی مشترکش میگذرد. به گفته خودش خیلی پشیمان است! دلیلش این است که در سن کم ازدواج کرده و هنوز خیلی تجربیات را در زندگیاش نداشته. او میگوید “الان که فکرش را میکنم میبینم خیلی زود ازدواج کردم. اگر سنِ خودم و سنِ همسرم بیشتر بود، الان زندگی بهتری داشتیم، هم رفتارمان پختهتر بود، هم شاید شغل بهتری داشتیم. شاید خیلیها خجالت بکشند، اما به نظر من یکی از مشکلات ما دو نفر نداشتن رضایت جنسی هم هست، شاید، چون خیلی کم در اینباره میدانستیم”.
اگر امنیت شغلی باشد از زندگی مشترک دفاع خواهم کرد|محمد همدانشگاهیِ زینب بوده و از آن طرف و در مخالفت با حرفهای زینب میگوید اتفاقا خیلی هم از زندگی مشترکاش راضی است. او هم متولد ۷۱ است، اما فکر میکند اگر ازدواج نمیکرد وضعیت بهتری نداشت و حالا دستِ کم دغدغه چرخاندن یک زندگی او را وارد دنیای بزرگسالی کرده. محمد تنها نگرانیاش از نداشتنِ امنیت شغلی است؛ خبرنگار است و میگوید هرچند پدرش در مخارج زندگی به او کمک میکند، اما اگر زمانی بیکار شود شرایط سخت خواهد شد.
سایه سنگین اقتصاد بر رضایت از زندگی مشترک| در این جمع افرادِ سنوسال دارتر هم هستند. مجید متولد ۶۲ است. به قول خودش دیگر سنوسالی دارد، اما با این حال از زندگی مشترکش راضی نیست. او میگوید “هرچند که ۵ سال هست که ازدواج کردهام، اما هنوز به ثبات مالی نرسیدهام. از طرفی وقتی ازدواج کردم آگاهیام کمتربود و حالا میفهمم که شاید میتوانستم انتخاب بهتری داشته باشم و تا این حد با همسرم اختلاف سلیقه نداشته باشیم؛ شاید اگر ما با هم ازدواج نمیکردیم هر دو زندگی ِ. بهتری داشتیم”. مجید درنتیجه میگوید به طور کلی از زندگی اش ۳۰ تا ۴۰ درصد رضایت دارد.
خودم را راضی نگه میدارم!| وحید یکی دیگر از افراد این جمع است. او برعکس مجید نمره بیشتری به زندگیاش میدهد. میگوید از زندگیاش رضایت ۷۰ درصدی دارد، اما جزییاتی هم این میان هست که گاهی او را به سمت پشیمانی و نارضایتی میبرد. وحید متولد ۶۵ و کارمند دولت است. یک پسر ۴ ساله دارد. میگوید: به نظر من رضایت از زندگی یا همسر در طی زمان به دست میآید. من پیش از این ازدواج دوبار دیگر نامزد داشتم که به هم خورد، چون در آن دو مورد بعد از مدتی احساس رضایت نمیکردم، اما بعد فهمیدم که با همه اینها این رضایت را خودم باید بهوجود بیاورم! دلم میخواست همسرم شاغل باشد که نیست، ظاهرش متفاوت باشد که نیست یا حتی آشپزیاش بهتر باشد که نیست! اما اینها باعث نشده بگویم ناراضیام و سرد شوم. سعی میکنم هرجور شده زندگیام را حفظ کنم و خودم را راضی! ”
راضی نیستم و به این نارضایتی پایان خواهم داد| در این میان الهه معتقد است که نباید به زور خودش را راضی نگه دارد. او دو سه ماهی میشود که تصمیم گرفته تا از همسرش جدا شود. الهه متولد ۶۸ است و کمتر از دو سال است که ازدواج کرده. او میگوید: وقتی تمام آزادیهایم گرفته شده چرا باید الکی نشان دهم که از زندگیام رضایت دارم؟ ما هیچ مشکلِ مالی نداریم، مشکل ما بیشتر سر اختلافمان در نگاه به زندگی است. آنهم تا ۶ ماه اول فکر نمیکردیم انقدر با یکدیگر فرق داشته باشیم، اما کمکم متوجه شدیم که هر کدام سر یک طیف هستیم”.
دیگر افراد این جمع نیز بیش از هرچیز به نارضایتی اقتصادی، نارضایتی جنسی، نارضایتی در عدم شباهت، نارضایتی از دخالت خانوادهها و عدم تناسب سطح دو نفر از نظر تحصیلی، مالی و یا فرهنگی اشاره کردند.
شاید تنها همین آمار کافی باشد تا به این ادعای روانشناسان و مشاوران خانواده پی برد که بسیاری از زوجهای ایرانی پس از گذشت مدتی از تشکیل زندگی مشترکشان از کرده خود پشیمان میشوند! و این پشیمانی نقطه شروع بالا رفتن آمار طلاق در جامعه است.
طبق آمارهای رسمی هر ساعت ۱۸ طلاق ثبت میشود. سخنگوی وزارت کشور نیز گفته که بیشترین آمار طلاق مربوط به ۵ سال اول زندگی است (چیزی نزدیک به ۵۰ درصد). درصدی هم به سال اول ازدواج برمیگردد (حدود ۱۳ درصد).
اما نارضایتی از زندگی زناشویی توانسته تبعات بدتری از جداییهای رسمی نیز داشته باشد که آن طلاقِ عاطفی است. گفته میشود آمار این شکل از جدایی، دو برابر جداییهای رسمی است.
طلاق عاطفی به گفته کارشناسان معضل خانوادههای امروز ایرانی است؛ زنان و مردانی که کنار یکدیگر زندگی میکنند، اما لذت و رضایتی از این زندگی ندارند و همواره به دنبال راهِ گریزی از آن هستند.
عادل فتحاللهی، جامعه شناس و مدرس دانشگاه معتقد است که روابط زناشویی در ایران وجود دارد ظاهرا در شرایطی بحرانی و پرمشکل به سر میبرد.
فتحاللهی سه دوره را در زندگی مشترک نام میبرد. دوره اول به گفته او بین ۲ تا ۶ ماهه اول زندگی زناشویی است که به دلیل جذابیتهایی که دارد بدون مشکل و مسائل جدی سپری میشود.
دوره دوم به گفته این مدرس دانشگاه دوره رویارویی اولیه با مشکلات ضمنی است و دوره بعد از آن دوره رویارویی با مشکلات ثانویهای است که زندگی را وارد فاز جدیدی میکند که میتواند آسیبهای روانی یک زندگی مشترک را بیشتر کند.
بنابراین اینکه بیشتر جداییهای رسمی و پس از آن عاطفی در سالهای اولیه زندگی صورت میگیرد میتواند فشار روانی ناشی از مشکلات زندگی باشد که در نتیجه نارضایتی در پی دارد.
اما عمدهترین دلایل نارضایتی از دیدگاه کارشناسی چیست؟
به گفته روانشناسان و جامعهشناسان نمیتوان یک عامل مشخص را در این نارضایتی نام برد. درحالی که افسر افشارنادری –جامعهشناس- از تاثیر زیاد اقتصاد بر زن و مرد سخن میگوید، روانشناسان معتقدند یکی از مشکلات عمده و جدی زوجها مسائل جنسی است.
علیاکبر سیاری در جایی گفته با مطالعهای روی ٤٠٠ خانواده، ٦٣ درصد از زوجها از روابط جنسیشان ناراضیاند. این آمار در سخنان مسئولان و کارشناسان گاه به ۸۰ درصد هم میرسد.
با اینحال عوامل دیگر را نیز نباید از قلم انداخت. میتوان عوامل نارضایتی از زندگی مشترک میان یک زن و مرد را در ده دلیل طلاق که ثبت میشود جستجو کرد.
بنا بر گفته رییس سازمان بهزیستی، عدم مسئولیتپذیری، طلاق عاطفی، اعتیاد، دخالت اطرافیان، کمبود مهارتهای زندگی، بیکاری، عدم تسلط به مهارتهای حل مساله، عدم حمایتهای روانی و عاطفی، پایین بودن آستانه تحمل و همچنین عدم بلوغ فکری از جمله دلایل مهم درخواست طلاق است.
در حالی که بسیاری کارشناسان معتقدند نارضایتی از زندگی زناشویی معلولِ علتهایی جدی مانند فقر و اقتصاد است، برخی کارشناسان نیز معتقدند بخش زیادی از این نارضایتی به پایین آمدن آستانه تحمل افراد هم برمیگردد.
دکتر امانالله قراییمقدم جامعهشناس معتقد است امروز افراد به جای حل مسئله و تحملِ شرایط خیلی زود از شرایط احساس نارضایتی خواهند کرد و به سمت طلاق میروند.
این در حالی است که دکتر سعید معیدفر جامعهشناس معتقد است هرچند باید نگرانِ آمار طلاق بود، اما نارضایتی از زندگی زناشویی میتواند از طلاق تبعات بسیار بدتری داشته باشد.