سریال «عقیق»، غافلگیری به سبک سعید و با رمز آرا
در حالی که دستپخت سعید نعمت الله و بهرنگ توفیقی منجر به سریال پرحاشیه «زیر پای مادر» شد، به نظر می رسد «عقیق» حکم برگ برنده را برای اثبات توانایی این فیلمنامه نویس و کارگردان دارد. قسمت های بعدی به قدرت قسمت اول هستند یا ورق بر می گردد؟
حرف شبکه سه به کرسی نشست و «عقیق» از شنبه شب روی آنتن رفت. هفته پیش که تیزر سریال پخش شد خبری در گوشی به دستمان رسید که تیم سازنده به فرصت بیشتری نیاز دارند. از آن سو «چرخ فلک» در کنداکتور قرار گرفت و شرایط حکایت از تاخیر «عقیق» می داد. حالا اما سریال بهرنگ توفیقی به آنتن رسیده و باید شک و شبهه های قبل را فراموش کنیم… آنچه باعث شده «عقیق» را براساس قسمت اول تحلیل کنیم شروع غافلگیرکننده آن است که نوید می دهد با سریالی خوب مواجه هستیم.
مهم تر از شروع، متن و دیالوگ های سعید نعمت الله است. آقای نعمت الله در چند سال اخیر بارها سوژه ما بوده؛ راستش از «مادرانه» تا «زیر پای مادر» با دیالوگ های او مسئله داشتیم و به شیوه های مختلف نقدمان را مطرح کردیم. حالا اما با روی دیگری از دیالوگ و فیلمنامه نویسی او مواجهیم.
دیالوگ
سعید نعمت الله مشهور است به دیالوگ های وزن دار. اوج آن را ماه رمضان امسال در سریال «زیر پای مادر» شاهد بودیم که غالب شخصیت ها فارغ از مختصات فردی و پایگاه اجتماعی موزون حرف می زدند و کلی مثل و کنایه به جمله های ساده شان اضافه می کردند.
نعمت الله این شیوه دیالوگ نویسی را در «مادرانه»، «مدینه» و «پشت بام تهران» هم داشت. با چنین سابقه ای انتظار داشتیم او در «عقیق» با طیب خاطر دیالوگ های شعرگونه می نویسد.
داستان بین سال های 1315 تا 1320 می گذرد و خب جنس دیالوگ های او با شخصیت ها همخوانی دارد. نعمت الله اما این کار را نکرده؛ دیالوگ هایی که در قسمت اول شنیدیم «سخت فهم» نبود و عجیب تر این که در لحظات زیادی امروزی بودند. این یک مورد را بخوانید: «نوبت بعدی جلوی مردت واستی ناکارت می کنم»؛ می بینی کلمات همانی هستند که در محاوره روزانه کاربرد دارند. جاهایی دیالوگ وزن می گیرد که شخصیت ها از مثل استفاده می کنند: «قناری تنبون عقاب تن می کنه» ولی سهم شان زیاد نیست.
قصه
سعید نعمت الله جزو فیلمنامه نویسانی است که می تواند یک قصه جذاب تعریف کند منتها اصرار بر نوشتن دیالوگ های وزن دار، قصه را زیر سایه می برد. او جاهایی که رو به سادگی آورده جواب گرفته. نمونه اش سریال های «جراحت»، «شیدایی»، و «دیوار». موفقیت این سریال ها را با «مادرانه»، «مدینه»، «پشت بام تهران» و «زیر پای مادر» مقایسه کنید که به رغم سوژه و روایت قابل قبول، از دیالوگ های آهنگین لطمه خورده اند.
براساس آنچه در قسمت اول دیدم، «عقیق» را می توان کنار سریال های موفق نعمت الله گذاشت. در این 50 دقیقه قصه به اندازه کافی وجود داشت و اگر کسی پای آن می نشست تا آخر دنبال می کرد. رونمایی از شخصیت ها و موقعیت آنها در داستان با ضرباهنگ مناسب انجام شد و این برای یک سریال برگ برنده به حساب می آید.
«عقیق» با محوریت احد شیرو (علیرضا آرا) روایت شد که کارش خرید و فروش تریاک است و به مالش تعرض شده. او برای گرفتن حقش به تهران می آید و البته پیش از آن کشمکش های زیادی پشت سر می گذارد.
کارگردانی
و باز هم براساس آنچه در قسمت اول دیدیم، سریال «عقیق» از نظر کارگردانی نمره قبولی می گیرد. بهرنگ توفیقی تا حالا تجربه کار تاریخی نداشته اما توانسته از پس سریال بربیاید. نقطه اتکا و پیابندی به اصول کلاسیک دکوپاژ است؛ دوربین بدون اداست و جای درست قرار گرفته. در تدوین هم این اصل، محور بوده و نتیجه آنکه کارگردانی «عقیق» با فیلمنامه انطباق دارد. از این منظر می توان به موفقیت سریال امید داشت یعنی اگر احتمال افت فیلمنامه یا غالب شدن دیالوگ های سنگین وجود داشته باشد نمی توان حکم به لغزش احتمالی کیفیت کارگردانی بود. به ویژه آن که بهرنگ توفیقی صاحب انگیزه است و تلاش می کند وزن کارنامه اش را بالا ببرد.
جهش او از «مسیر انحرافی» تا «انقلاب زیبا» کاملا مشهود است اما در سریال های «پشت بام تهران» و «زیر پای مادر» زیر نام سعید نعمت الله و فیلمنامه او قرار داشت. حالا در «عقیق» ظاهرا متن و کارگردانی هم وزن هستند و چه بسا بهترین سریال بهرنگ توفبقی لقب بگیرد.
فضاسازی
ایراد غالب سریال هایی که داستان شان در زمانه ای غیر از امروز می گذرد، عدم همخوانی فضاسازی با قصه است. به نظر می رسد «عقیق» از این منظر می تواند کنار سریال های ممتاز قرار گیرد. در قسمت اول نتیجه تلاش کارگردان و عوامل دیگر در خلق فضای ملموس دهه 30 به بار نشست.
طراحی صحنه و لباس فاکتور اساسی و ابتدایی است که ذهن بیننده را به برهه مدنظر پرت می کند و در «عقیق» این اتفاق رخ داده است. دکوری که برای سریال تعبیه شده منطبق با حال و هوای قصه است و مهم تر این که شلوغ بودن فضاهای بیرونی مثل بازار، باورپذیری فضای تاریخی سریال را دو برابر می کند. چهره ها نیز با شخصیت های تاریخی قرابت دارند و بر واقع نمایی سریال افزوده اند. از آن سو نمی توان موسیقی کارن همایون فر را نادیده گرفت که آن را با الهام از تم نوحه های قدیم ساخته است. موسیقی هم نقش بسزایی در شکل گیری اتمسفر سریال دارد و باعث می شود بیننده به واقع احساس کند به تماشای سریال تاریخ معاصر نشسته.
بازیگران
وقتی ترکیب بازیگران سریال رسانه ای شد، شاید خیلی ها با شک و شبهه به موفقیت آن امید داشتند: شبنم مقدمی، علیرضا آرا، نسیم ادبی، بهزاد فراهانی، ندا عقیقی، کریم امینی، جمال فوادیان، فردین شاه حسینی، مجید رحمتی، هدایت هاشمی و نادر فلاح.
در قسمت اول اما معلوم شد بهرنگ توفیقی بی جهت نقش اول سریالش را به علیرضا آرا نسپرده است. او شخصیتی به نام احد شیرو را بازی می کند: مردی قلدرمآب که کارش خرید و فروش تریاک است و راه نجاتش را در قمه کشی می بیند. با این حال به آداب مردانگی پایبند است.
علیرضا آرا پشتوانه تئاتری دارد و حالا آن تجربیات به خوبی در اختیارش قرار گرفته، احد نقشی است سخت؛ خلاف می کند و آدم می کشد رگه هایی از مردانگی دارد. پس بازیگر باید این مفهوم را نه صرفا در کلام که در اکت و میمیک به باور بیننده بنشاند. می توان پیش بینی کرد با بهترین نقش آرا در تلویزیون مواجهیم. شبنم مقدمی را در «آنچه خواهید دید» دیدیم؛ همین مقدار و سابقه درخشان او نوید یک بازی خوب دیگر را می دهد.