دلار چرا ناگهان اوج گرفت؟ بررسی عوامل پنهان التهاب بازار ارز

بازتاب – در روزهایی که بازار ارز با سرعتی غیرمنتظره به سمت رکوردهای تازه حرکت کرده، فضای عمومی اقتصاد بیش از هر زمان دیگری آمیخته با اضطراب، برداشتهای متناقض و پرسشهای بیپاسخ است. دلار در مقطعی تا مرز ۱۲۶هزار تومان بالا رفت، سکه از سدهای تاریخی عبور کرد و منحنی قیمتها چنان تند شد که بسیاری از فعالان قدیمی بازار نیز با احتیاط درباره آینده صحبت میکنند. اما شواهد و تحلیلها نشان میدهد آنچه امروز دیده میشود، نه ناشی از کمبود واقعی ارز، بلکه ترکیبی از انتظارات ملتهب، تصمیمات متناقض و خطاهای سیاستی است؛ وضعیتی که با مجموعهای از اصلاحات هماهنگ، قابل مدیریت و حتی قابل بازگشت است.
بررسیها نشان میدهد ریشه اصلی التهاب هفتههای اخیر در بخش رفتاری و کوتاهمدت اقتصاد نهفته است. بازار پس از تصمیمات بحثبرانگیزی مانند واردات بدون انتقال ارز، حذف برخی اقلام از فهرست ترجیحی و ایجاد بازارهای فرعی، این تصور را پیدا کرد که سمت تقاضا تقویت شده و دولت نسبت به افزایش نرخها حساسیت کمتری دارد. همین تصور ــ حتی بدون پشتوانه آماری محکم ــ کافی بود تا معاملات فردایی جان تازه بگیرد و کانالهای غیررسمی دوباره فعال شوند.
در همین دوره، برخی دیدگاههای درون حاکمیت اقتصادی که بر «کاهش مداخله دولت» و «بازارمحوری نرخها» تأکید داشتند، برای بخشی از فعالان بازار بهمنزله پذیرش ضمنی نرخهای بالاتر تفسیر شد. ارسال چنین پیامهایی دقیقاً در دورهای بود که حساسیت بازار نسبت به رفتار سیاستگذار در نقطه اوج قرار داشت؛ پیامهایی که در عمل به شکل «چراغ سبز روانی» عمل کرد و موجب شد حتی اقدامات آرامکننده بانک مرکزی اثر حداقلی داشته باشد.
همزمان، افزایش تدریجی نرخها در بازار متشکل، نوسان حوالهها و نبود توضیحات روشن درباره جهتگیری سیاست ارزی، فضای «عدم قطعیت» را تشدید کرد؛ فضایی که معمولاً موتور جهشهای ناگهانی است.
در بخش ساختاری نیز مجموعهای از تصمیمات، زمینهساز التهاب فعلی شده است. کارشناسان بارها تأکید کردهاند تا زمانی که واردات بدون انتقال ارز اصلاح یا محدود نشود و تا وقتی چندگانگی نرخها میان نیما، متشکل و بازار آزاد ادامه داشته باشد، حتی حجم بالای تزریق ارزی نیز ثبات پایدار ایجاد نمیکند.
به باور این تحلیلگران، نرخ فعلی دلار فاصله قابلتوجهی با سطح بنیادی آن دارد؛ زیرا تراز تجاری، جریان صادرات و دسترسی بانک مرکزی به منابع حوالهای از ثبات نسبی برخوردار است. به همین دلیل، اگر سیاستگذار مجموعهای از اقدامات فوری و حسابشده را همزمان اجرا کند، بازار ظرف چند روز میتواند وارد فاز اصلاح قیمتی شود.
بخشی از ارزهای صادراتی به دلیل پیچیدگیهای تسویه، اختلاف نرخها و نااطمینانیهای تصمیمی، با تأخیر وارد بازار میشود. تحلیلگران معتقدند اگر بانک مرکزی با طراحی یک بسته تشویقی ـ تنبیهی دقیق، فرآیند رفع تعهد ارزی را تسریع و نرخهای رسمی را به واقعیت بازار نزدیک کند، بخش مهمی از فشار تقاضا از بازار آزاد جدا خواهد شد. علاوه بر این، افزایش عرضه حوالهای ـ بهویژه درهم، دینار عراق و ریال قطر ـ میتواند شیب قیمتها را بسرعت برگرداند؛ چراکه این روزها بازار بیش از اسکناس بر محور حواله میچرخد.
در کنار متغیرهای اقتصادی، مدیریت انتظارات یکی از حلقههای اصلی مهار نوسانات ارزی است. شفافیت کم، اظهارات متناقض و تصمیمات دقیقهنودی، از مهمترین عوامل جهشهای اخیر بودهاند. تحلیلگران معتقدند اگر بانک مرکزی برنامه ارزی خود را با عدد، زمانبندی و ابزار مشخص منتشر کند، بخش مهمی از التهاب فعلی فروکش خواهد کرد؛ زیرا بخش عمده افزایش قیمتها محصول برداشتهای ناهمگون از آینده است، نه واقعیتهای بنیادی اقتصاد.
در کنار عوامل داخلی، تحولات بیرونی نیز نقش قابلتوجهی در داغ شدن بازار داشته است. افزایش قیمت جهانی طلا، تشدید ریسکهای سیاسی بینالمللی و هر نوع تحول مرتبط با ایران، بهسرعت اثر روانی بر جامعه میگذارد و نقدینگی را به سمت داراییهای امنتر مانند طلا و ارز سوق میدهد. ورود سرمایههای خرد به این بازارها نیز سرعت این واکنش را چند برابر میکند.
همچنین برخی سیگنالهای داخلی مانند گمانهزنی درباره افزایش قیمت سوخت، نگرانی از کسری بودجه و اختلافنظرهای سیاستی، انتظارات تورمی را تشدید کرده و بخش تقاضای سفتهبازانه را فعال کرده است. این بخش حتی با وجود عرضه قابلتوجه ارز، قابل مهار نیست و تا زمانی که نااطمینانی کاهش نیابد، قیمتها واکنش تند نشان میدهند.
افزایش ذخایر طلای بانک مرکزی بدون تردید اقدام مثبتی است و توان مداخله بازارساز را تقویت میکند، اما وقتی انتظارات تورمی در اوج باشد، هیچ مداخلهای نمیتواند بهتنهایی روند قیمتها را معکوس کند. هرگونه مداخله در چنین فضایی تنها زمانی اثرگذار خواهد بود که افق آینده روشنتر و نااطمینانیهای کلان کاهش یابد.
با کنار هم قرار دادن مجموعه تحلیلهای اقتصادی، تصویری روشن از آنچه در بازار ارز جریان دارد پدیدار میشود؛ بازاری که اگرچه در روزهای اخیر رفتاری ملتهب و حساس از خود نشان داده، اما نشانهای از یک بحران غیرقابلمهار در آن دیده نمیشود. کارشناسان معتقدند مسیر بازگشت قیمتها کاملاً قابلتصور است، بهشرط آنکه سیاستگذار در کوتاهترین زمان ممکن مجموعهای از اقدامات هماهنگ را پیش ببرد؛ از توقف سیاستهایی که خود به تحریک بازار دامن زدهاند – مانند واردات بدون انتقال ارز – تا تقویت عرضه مؤثر در بازار متشکل و بخش حواله، واقعیسازی نرخ نیما و نزدیک کردن آن به نرخهای عملیاتی، تسریع بازگشت ارزهای صادراتی، و در نهایت مدیریت شفاف انتظارات از طریق انتشار یک برنامه ارزی دقیق و زمانبندیشده. به موازات این اقدامات، مهار تقاضای سفتهبازانه با ابزارهای نظارتی و اطلاعاتی نیز عنصری کلیدی در آرامسازی فضا تلقی میشود.
برآیند این تصویر آن است که آینده دلار نه در رکوردشکنیهای پیدرپی، بلکه در کیفیت و سرعت اصلاح سیاستها رقم میخورد. اجرای این اصلاحات میتواند فضای ملتهب کنونی را تعدیل کرده و قیمتها را به سطوح بنیادیتر بازگرداند؛ اما در صورت تعلل، هیجان جای تحلیل را میگیرد و بازار بار دیگر در معرض نوسانهای تند قرار خواهد گرفت. چنین وضعیتی نه برای فعالان اقتصادی قابل تحمل است و نه برای سیاستگذار دستاوردی به همراه خواهد داشت، زیرا تداوم بیثباتی در نهایت اعتماد عمومی و کارکرد طبیعی بازار را هدف قرار میدهد.











