همان بازی قدیمی با ادبیاتی تازه؛ پشت پرده شرط جدید آمریکا برای ایران

  • سیاسی
  • یکشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ ۱۲:۳۲
    کد خبر :1142392
مذاکرات ایران و امریکا دور چهارم

بازتاب– در آستانه دور جدید گفت‌وگوهای هسته‌ای، اظهارات تند و صریح نماینده دولت ترامپ در امور خاورمیانه، زنگ خطری جدی برای سرنوشت مذاکرات به صدا درآورده است. استیو ویتکاف با لحنی بی‌سابقه گفته است: «یا ایران غنی‌سازی را متوقف می‌کند یا ما مسیر دیگری در پیش می‌گیریم.» جمله‌ای که در ظاهر یک پیش‌شرط ساده به‌نظر می‌رسد، اما در واقع، بازتاب‌دهنده نوعی راهبرد فشار حداکثری است که در لباس دیپلماسی پنهان شده و آشکارا یکی از خطوط قرمز ایران را هدف گرفته است.

ویتکاف، که تا پیش از این به عنوان یکی از چهره‌های معتدل‌تر تیم ترامپ شناخته می‌شد، اکنون همان ادبیاتی را به کار می‌برد که پیش‌تر از زبان تندروهایی چون مارکو روبیو و حتی شخص ترامپ شنیده می‌شد. این چرخش معنادار در مواضع، از آنجا بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد که وی در ادامه سخنان خود هشدار داده است اگر مذاکرات روز یکشنبه بی‌نتیجه بماند، ادامه نخواهد یافت و آمریکا «مسیر دیگری» را انتخاب خواهد کرد؛ مسیری که جز تهدید ضمنی چیز دیگری نیست.

اما آیا واقعاً آمریکا به دنبال توافق است یا در پی ساختن یک شکست قابل‌توجیه برای افزایش فشار؟ شواهد، بیشتر فرضیه دوم را تقویت می‌کنند.

غنی‌سازی، سنگ محک اراده آمریکا برای توافق یا بهانه‌ای برای فشار؟

کارشناسان بین‌المللی معتقدند که خواسته‌ای که ویتکاف مطرح کرده، صرفاً یک مطالبه فنی یا قابل‌چانه‌زنی نیست؛ بلکه تلاشی آشکار برای عبور از چارچوب حقوقی معاهده NPT است که به‌روشنی حق غنی‌سازی صلح‌آمیز را برای اعضای خود از جمله ایران به رسمیت شناخته است. این یعنی آمریکا نه فقط با ایران، بلکه با سازوکار قانونی جهانی نیز در تعارض قرار گرفته است.

به نظر می‌رسد که واشنگتن، با تغییر فضای سیاسی داخلی و در دست داشتن یک توافق خارجی جدید با بریتانیا، اکنون ضرورتی برای امتیازدهی نمی‌بیند و می‌خواهد در مذاکرات با تهران، حداکثر فشار را وارد کند. حذف غنی‌سازی به‌عنوان نقطه شروع مذاکرات، نه یک خواسته فنی، که ابزاری برای تحقیر طرف مقابل و امتیازگیری در مراحل بعدی است.

اما نکته اینجاست که برخلاف تصور آمریکایی‌ها، ایران هرگز این موضوع را نه در گذشته پذیرفته، نه امروز آمادگی دارد در مورد آن مذاکره کند. چنانکه در دوران بوش پسر نیز، همین مطالبه بی‌پاسخ ماند و دولت اوباما تنها زمانی موفق به باز کردن گره گفت‌وگوها شد که غنی‌سازی محدود را به رسمیت شناخت.

مذاکره یا مانور رسانه‌ای؟ 

واقعیت آن است که نوع بیان و زمان‌بندی این اظهارات بیشتر از آنکه نشان‌دهنده برنامه‌ای دقیق برای مذاکره باشد، به یک عملیات روانی علیه ایران شباهت دارد؛ تلاشی برای اثرگذاری بر فضای عمومی، آزمودن میزان تاب‌آوری تهران و زمینه‌سازی برای سرزنش ایران در صورت شکست گفت‌وگوها.

در چنین فضایی، عقب‌نشینی از حقوق مسلم هسته‌ای، نه‌تنها غیرممکن است، بلکه می‌تواند مشروعیت و انسجام داخلی ایران را نیز دچار تزلزل کند. از این‌رو، طبیعی است که مقام‌های ایرانی این درخواست را زیاده‌خواهی آشکار بدانند و آن را از ابتدا رد کنند.

چه کسی میز مذاکره را ترک خواهد کرد؟

این پرسش اکنون مهم‌تر از همیشه است. آیا ایران به دلیل فشارهای اقتصادی و تحریم، مجبور به کوتاه آمدن خواهد شد؟ یا این آمریکا خواهد بود که با عدم واقع‌بینی، میز مذاکره را بی‌ثمر رها می‌کند؟ تجربه نشان داده که تهران، حتی در سخت‌ترین شرایط، حاضر نشده بر سر استقلال هسته‌ای خود معامله کند.

برخلاف تصویرسازی برخی رسانه‌های غربی، موضوع غنی‌سازی برای ایران تنها یک موضوع فنی نیست؛ بلکه بخشی از امنیت ملی، عزت سیاسی و حتی هویت علمی کشور است. مجموعه‌ای از تلاش‌های داخلی که در قالب چرخه کامل سوخت هسته‌ای، توانمندی‌های فنی ایران را ارتقا داده و نمی‌توان آن را با فشار یا وعده معامله کرد.

انتخاب با آمریکاست

آنچه در برابر آمریکا قرار دارد، یک دو راهی روشن است: یا بازگشت به دیپلماسی واقعی و مبتنی بر حقوق برابر و احترام متقابل، یا تکرار همان خطای تاریخی که سال‌ها گفت‌وگو را به بن‌بست کشاند. اظهارات اخیر نماینده ترامپ، اگر به استراتژی رسمی ایالات متحده بدل شود، به معنای پایان گفت‌وگوهایی خواهد بود که شاید آخرین فرصت‌ها برای بازسازی اعتماد متقابل را فراهم کرده‌اند.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید