روحانیکف مطالبات اصلاحطلبان است، نه سقف/مگر دولت اصلاحات توانست به تمام تقاضاهای اصلاحطلبان پاسخ دهد؟
با گذشت یک ماه از آغاز به کار دولت دوم حسن روحانی، برخی همچنان درباره کابینه و نحوه انتخاب یا جابهجایی استانداران انتقاداتی را به دولت وارد میکنند. از سوی دیگر رئیس فراکسیون امید مجلس موضوع ائتلاف یا عدم ائتلاف در انتخابات آینده را پیش کشیده است. در مجموع باید دید آیا زمان آن رسیده که پس از تحولات و حاشیههایی که برای اصلاحطلبان شکل گرفت، این جریان سیاسی میتواند با پرچم اصلاحطلبی، نهادهای انتخابی را در دست بگیرد؟
به گزارش بازتاب از طرف دیگر بحث شورای شهر پنجم و شهرداری این روزها نقل محافل است و بحث خرید ۲۱ خودرو و تبلت برای اعضای شورا در سانهها دست به دست میشود. حال اگر از وجوب این خریدها بگذریم باید بدین موضوع پرداخت که سند این خریدها چگونه از شورا بیرون رفته که اکنون رسانههای رقیب آن را تیتر یک خبرهای خود کردهاند؟
به نظر میرسد که رقیب سیاسی که شورای پنجم تهران را به تمامی از دست داده برای اینکه بتواند بر مسائلی مانند تحقیق و تفحص از شهرداری دوران دوازدهساله محمدباقر قالیباف اثر بگذارد، چنین موضوعی را برجسته کرده و گویا آنها میخواهند با این پروپاگاندا سرپوشی بر مسائل و ابهامات مالی شهرداری تهران و قائم مقام آقای قالیباف بگذارند. باید دید حوادث در روزهای آینده و در سپهر سیاست ایران چگونه رقم خواهد خورد. در این راستا برای بررسی عملکردها و نقدها نسبت به دولت، ارتباط اصلاحطلبان با دولت، و حواشی شورای شهر و شهرداری، گفتگوی فیضا… عرب سرخی فعال سیاسی اصلاحطلب را در ادامه میخوانید.
اصلاحطلبان انتقاداتی به نحوه تعامل رئیسجمهور با این جریان دارند بهخصوص در مساله چینش کابینه و استانداران، در این راستا برخی معتقدند اصلاحطلبان با شناخت از روحانی حمایت کردند و باید انتظار چنین کابینهای را میداشتند، چون روحانی گفته بود من اصلاحطلب نیستم. این مسائل را چگونه ارزیابی میکنید؟
اصلاحطلبان در انتخابات از شرایط و ظرفیتها استفاده کردند. برداشت اصلاحطلبان با توجه به مجموعه شرایط این بود که مناسبترین گزینه حمایت از آقای روحانی است. زمانی که از مناسبترین یاد میکنیم بدین معناست که میتواند گزینههای مختلفی را شامل شود اما مجموعه شرایط گاها حکمی دارد که باید بدان توجه کنیم. آقای روحانی مستقل از آنکه نامش را اصلاحطلبی یا اعتدالگرایی بدانیم در مجموع برنامه قابل قبولی ارائه داد. رئیسجمهور یک وضعیت اجتماعی دارد و یک سابقه و اصلاحطلبان بر اساس این مجموعه شرایط از آقای روحانی حمایت کردند. اگر در سال 92 رأی به آقای روحانی به قول برخی رأی به هندوانه سربسته بود، در سال 96 آقای روحانی یک عملکرد چهارساله را در پشت سر خود داشت. بنابراین هیچوقت کسی فکر نکرد که چون آقای روحانی اصلاحطلب است یا اینکه کابینهای اصلاحطلب روی کار خواهد آورد، به او رأی دهد. رأی به آقای روحانی رأی به برنامه او بود. بنابراین باید در جریان عمل ببینیم که رئیسجمهور تا چه حد به برنامههای خود پایبند است. از سوی دیگر جریان اصلاحطلبی جریان سیاسی حاضر در صحنه است که میتواند با رأی خود روندها را تغییر دهد، همانطور که در سالهای 92،94،96 بر روندها و شرایط تاثیر گذاشت و آنها را بهبود بخشید. از این رو اگر در عمل مشخص شود که آقای روحانی بر برنامهها و وعدههای خود وفادار مانده جریان اصلاحطلبی میتواند از همان ابزاری که برای رأی آوری استفاده کرد در روند امور استفاده کند. من معتقدم آقای روحانی در مجموع در چارچوب همان تعهدات، برنامهها و روندها عمل کرده اما، فشارها و محدودیتهای مختلفی برای او وجود دارد. ما میدانیم که در بسیاری از موارد آقای روحانی افراد و اشخاصی را برای مناصب و مسئولیتها در نظر داشته اما در مجموع شرایط چنان نبوده که بتواند ایده و نظر خود را پیاده کند. بنابر این بسیار زود است امروز بخواهیم درباره عملکرد چهارساله آقای روحانی قضاوت کنیم. اینکه فکر کنیم قرار بوده آقای روحانی کابینهای اصلاحطلب بچیند و امروز مشخص شود که این کابینه اصلاحطلب نیست حرف درستی نیست. آقای بیطرف به عنوان یک چهره اصلاحطلب برای وزارت نیرو به مجلس معرفی شد اما در مجلس بنا به دلایلی که بنای ورود به آن را ندارم رأی نیاورد. اکنون مسئولیت این رأی نیاوردن را باید به حساب دولت، مجلس یا رأی مردم به آقای روحانی بگذاریم؟ بنابراین باید با مسائل واقعیتر بر خورد کرد. ما میدانیم که پیشنهاد اول آقای روحانی برای وزارت علوم و آموزش عالی آقای فرجیدانا بود اما محدودیتها و مسائلی پیش آمده که رئیسجمهور نتوانست او را معرفی کند. این تغییر را باید به حساب چه کسی نوشت؟ از سوی دیگر در ارتباط با برخی افراد اختلاف نظر وجود دارد. مثلا بر سر وزیر آموزش و پرورش اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی معتقدند او گزینه مناسبی است و برخی او را گزینه مطلوب نمیدانند. آقای روحانی و دیگران نیز میتوانند در این اختلاف نظرها برای خود جایی داشته باشند. قرار نبوده کابینه اصلاحطلب مستقر باشد و مبنای ارزیابیها عملکرد دولت آقای روحانی است و در مورد نیروها نیز اختلاف نظراتی وجود دارد و شاید تغییراتی صورت گیرد که بنده هم به عنوان یک فرد در جایی نپسندم.
برخی چهرههای اصلاحطلب عنوان میکنند که آقای روحانی از موانع و مشکلات خبر داشته و اساسا او را انتخاب کردیم که «بشود»، نه اینکه رئیسجمهور در هر حوزهای به موانع برخورد کرد بگوید «نشد»؛ ارزیابی شما چیست؟
ما مجبور نیستیم استدلالها را بپذیریم یا نپذیریم بلکه ما استدلال خود را داریم. من وجود موانع را تایید کردم اما درستی این موانع را تایید نکردم و نگفتم که باید در قبال آن سکوت کرد و هیچتلاشی نکرد. جبهه اصلاحات به عنوان یک جریان سیاسی در جامعه کار میکند. فرض میکنیم برای اینکه زنان به عنوان وزیر انتخاب نشوند موانعی وجود دارد. خوب ما باید تلاش خودمان را بیشتر کنیم اما اینکه بگوییم آقای روحانی را انتخاب کردیم که چنین بکند، او وظیفه دارد در راستای آنچه به مردم وعده داده تلاش کند. البته اگر در این زمینه موفق نشد اینگونه نیست که ما سکوت کنیم. اصلاحطلبان همانطور که در دوره احمدینژاد هم مطالبات اصلاحطلبانه را تعقیب میکردند در دوره آقای روحانی نیز این مطالبات را پیگیری میکنند. حتی اگر رئیسجمهور همه برنامههای خود را اجرایی کند و به همه تعهدات خود نیز عمل کند او سقف برنامههایاصلاحطلبی نیست، بلکه آقای روحانی کف برنامههای اصلاحطلبی است. بنابر این باید بازهم برای رسیدن به سایر تقاضاهایی که در برنامههای آقای روحانی هم نیست تلاش کنیم. البته حرف من بدین معنا نیست که ما مطالبهگری خود را متوقف کنیم و طرح تقاضا و اجتماعی کردن مسائل و افکارسازی در جامعه را متوقف کنیم.
به عبارت دیگر این مفهوم را قبول دارید که دولت آقای روحانی دوران گذار اصلاحطلبان از قبل از 92 به دولت اصلاحطلب 1400 است؟
به نظر من تعبیر دولت گذار درست نیست. مگر دولت اصلاحات توانست به تمام تقاضاهای اصلاحطلبان پاسخ دهد؟ ما همواره تلاش خود را داریم، حال رئیسجمهورمان رئیس دولت اصلاحات باشد، روحانی باشد یا یک اصولگرا؛ مگر زمانی که یک اصولگرا به ریاستجمهوری برسد ما برای تحقق اهداف خود تلاش نمیکنیم؟ مگر رئیس دولت اصلاحات با موانع مواجه نبود؟ اینها مسائلی است که وجود داشته، دارد و خواهد داشت. بنابر این اگر بگوییم دوره گذار بدین معنی که تا رسیدن به یک نقطه ایدهآل 100درصد فاصله داریم، هیچوقت به نقطه ایدهآل 100درصد نمیرسیم بلکه همواره در مسیر ایدهآلها و آرمانها حرکت میکنیم. اگر تصور میکنید زمانی خواهد رسید که همه تقاضاها و مطالبات برآورده شده و صددرصد ما کنار مینشینیم، چنین شرایطی وجود نخواهد داشت. ما در مسیر آرمانها و ایدهآلها حرکت میکنیم که در هر مرحلهای بخشهایی از آن محقق میشود. در سال 92 با نظر به مجموع شرایط، باورمان این بود که آقای روحانی بهتر میتواند در این مسیر حرکت کند.
رئیسجمهور همواره بر حقوق و لزوم تحقق مطالبات مردم تاکید داشته و دارند. در دولت یازدهم بیشتر تمرکز دولت بر سیاست خارجی بود، که برجام رقم خورد، بهنظر شما اولویتهای آقای روحانی در این دولت چه مسائلی است؟
من معتقدم اولویتها همان اولویتهای دولت یازدهم است. بازهم ما در عرصه سیاست خارجی نیاز داریم که با تفاهم با جهان تعامل کنیم و به سمت اینکه موانع و محدودیتهای سرمایهگذاری در کشورمان را برداریم حرکت کنیم. باید در پی این باشیم که درگیریها و تنشها را به حداقل برسانیم و همچنان در پی همراهان و همفکرانی در سراسر جهان باشیم. این کار در چهار سال اول آقای روحانی انجام شد و در پی آن اقدامات موثری صورت گرفت اما ماجرا تمام نیست وادامه دارد. بازهم باید برای کاهش تنشها تلاش کنیم. در عرصه اقتصادی گامهای مثبتی برداشته شده است. همین روزها قرارداهای مالی که میان ایران و برخی کشورها بسته میشود را میبینید. قراردادی که میان ایران، کره، انگلیس اتریش و بلژیک بسته شد. اکنون در روندی که مشاهده میشود برجام آثار خود و کاهش محدودیتها را نشان میدهد. بنابراین ما باید همچنان در حوزه اقتصاد، سیاست خارجی و در جهت باز شدن فضای سیاسی در داخل کشور، در جهت کاهش محدودیتها در فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی قدم برداریم. باید عمق فعالیتها بیشتر شود تا مشکلات مردم کاهش یابد.
برخی معتقدند آقای روحانی به میزانی که باید به مسائل سیاست داخلی مانند مسائل فرهنگی، اجتماعی، احزاب و… اهمیت ندادهاند. تحلیل شما چگونه است؟
من معتقد نیستم که دولت در عرصه سیاست خارجی عملکرد ضعیفی داشته است. به هر صورت آقای روحانی در چهار ساله اول خود، دو دوره انتخابات مجلس، شوراها، خبرگان و ریاستجمهوری را برگزار کرده که در مجموع انتخابات قابل قبولی بوده است. در حوزه فعالیت احزاب حرکت نسبتا خوبی صورت گرفته و بخشهای قابل توجهی از محدودیتها کاسته شده است. گرچه در حوزه مطبوعات و فرهنگ با آنچه مد نظر ماست فاصله وجود دارد اما، بسیاری از محدودیتها برداشته شده است. اینکه بگوییم چند کنسرت لغو شده پس حرکتی صورت نگرفته، اینطور نیست. اگر به حوزه کتاب، سینما و موسیقی مراجعه کنید فعالیتهای مفیدی صورت پذیرفته که البته طبعا انتظار فعالیت بیشتری وجود دارد. اینکه ما بگوییم فعالیتهایی صورت گرفته که باید تعمیق و توسعه یابد با اینکه بگوییم کاری صورت نگرفته بسیار تفاوت دارد. بالاخره در فضای رسانهای اتفاقات مهمی رخ داده، فضای مجازی از محدودیتهایی که در گذشته داشته بسیار فاصله گرفته و رسانههای مکتوب از ایمنی و فضای بهتری برخوردارند. من معتقدم دولت درتمامی این حوزهها زحمت کشیده و کارهای قابل قبولی انجام داده اما انتظار کارهای گستردهتری را نیز داریم. در واقع انتظارات خود را به آنچه انجام شده متوقف نمیکنیم اما قدر آنچه انجام شده را میدانیم.
اخیرا برخی چهرههای اصلاحطلب عنوان کردهاند که اصلاحطلبان در فعالیتهای سیاسی آتی با هیچجریانی ائتلاف نمیکنند و با پرچم اصلاحات به انتخابات و سایر فعالیتها ورود خواهند کرد. به نظر شما شرایط این امر تا چه حد مهیاست و زمان آن رسیده که اصلاحطلبان بدون ائتلاف و با نام اصلاحطلبی به استقبال انتخابات بروند؟
من این سخنان را ندیدهام که بتوانم قضاوت کنم اما برداشت من این است که اصلاحطلبان در فعالیتها با پرچم اصلاحطلبی حضور داشته، دارند و با مردم سخن میگویند. این چهرههای شاخص اصلاحطلب هستند که دارای نفوذ معنوی در جامعه هستند و مردم نیز آنها را باور دارند و برنامههای آنها را برای کشور و جامعه خیرخواهانه میپندارند. همکاری و بعضا ائتلافهایی که داشتیم مثبت و مفید بوده که هنوز هم باید ادامه داشته باشد. ما نیاز داریم که مشکلات کشور را با همگرایی حداکثری حل و فصل کنیم. کشور ما در وضعیتی نیست که بخواهیم بر طبل تکروی بکوبیم. من معتقدم که حتی باید در سطح وسیعتری با جریانات اصولگرا نیز صحبت کرد و آنها را قانع به نوعی همگرایی کرد تا بتوانیم از طریق یک همکاری گسترده در سطح ملی مشکلات کشور را کم کنیم.
این مساله از آنجایی نشأت گرفت که لیست امید با ائتلاف اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل شکل گرفت و تعداد زیادی به مجلس راه یافتند اما از این تعداد کمتر از 100 نفر حاضر به حضور در فراکسیون امید شدند. از این جهت اگر ائتلاف صورت نمیپذیرفت شاید نتیجه بهتری حاصل میشد. نظر شما چیست؟
در این مساله تحلیل ماجرا اشکال دارد. ما با مجلس نهم روبهرو بودیم که چهرههای تندرو در آن حضور داشتند. نامزدهای اصلاحطلبان نیز دچار عدم تایید صلاحیت شدند. بنابراین امکان اینکه لیست اصلاحطلبانه برای مجلس ببندیم، نداشتیم. در برخی حوزهها اصلا کاندیدای اصلاحطلبی وجود نداشت و رقابت بین یک اصولگرای معتدل و اصولگرای تندرو بود. ما حتی در چنین کارزاری از یک اصولگرای معتدل حمایت کردیم. پس اساسا اصلاحطلب انتخاب نکردیم تا انتظار رأی اصلاحطلبانه داشته باشیم. ما انتظار داشتیم که با توجه به عملکردمان مجلسی داشته باشیم که نسبت به مجلس قبل معتدلتر باشد که این اتفاق افتاد. حالا میتوانیم از این مجلس انتظار رأی اکثریت اصلاحطلب داشته باشیم؟ به نظرم این انتظار اصلا بجا نیست. زمانی که ما در رقابتی بین یک اصولگرای معتدل و تندرو، از معتدل حمایت کردیم نباید فکر کنیم رأی او اصلاحطلبانه خواهد بود. پس اگر در لیست امید تعداد بالاتری از افراد نیز حضور داشتند تعداد قابل توجهی از آن افراد اصلاحطلب نبودند بلکه در مقابل رقبای تندرو مورد حمایت اصلاحطلبان قرار گرفتند تا مجلس از اعتدال بیشتری برخوردار باشد که این نتیجه نیز گرفته شده است. بهترین نتیجه اینکه دردولت قبل آقای روحانی سه وزیری که در مجلس نهم رأی نیاوردند، در مجلس دهم به وزارت رسیدند. این خود نشانهای است که مجلس ملایمتر شده اما نمیتوانیم از مجلس انتظار رأی اکثریت اصلاحطلب داشته باشیم. اگر اینگونه باشد باید این انتظار را اصلاح کنیم. نیروهای باتجربه ما برای مجلس تایید صلاحیت نشدند و افرادی که معرفی شدند اصلاحطلبان جوان و کمتجربهاند. پس باید کار کنند و تجربه کسب کنند تا برای دورههای بعد وضعیت بهتری پیدا کنیم.
با وجود موفقیتهای اخیر شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در انتخاباتهای اخیر اما برخی لیست بستنها محل اشکال شده و از این رو بسیاری بر بازنگری در ساختار شورای عالی تاکید دارند. لزوم این بازنگری را تا چهاندازه میبینید؟
اقتضای نگرش اصلاحطلبانه این است که ما بهطور منظم عملکردهای خود را ارزیابی کرده، نقایص آن را برطرف کنیم و ساختارهای خود را بهبود دهیم. این اقتضای تفکری است که باید داشته باشیم. بنابراین اینکه شورای عالی بهطور منظم مورد بازبینی و اصلاح قرار گیرد امری ضروری است. حتما در عملکردها اشتباهات و اشکالاتی است که باید آسیب شناسی و شناسایی شوند و منشأ آن اشکالات بر طرف شوند. طبعا اصلاحطلبان به تحزب باور دارند، بنابر این هراندازه گام به گام جلوتر میرویم باید نقش احزاب برجسته و پر رنگتر شود. البته اینکه امروز بگوییم یکسره نقش را به احزاب واگذار کنیم و چهرههای مستقلی که در احزاب نیستند را نادیده انگاریم، پیشنهاد منطقی نیست اما اینکه ما پیشنهاد دهیم گام به گام این چهرهها به احزاب بپیوندند یا خود حزب جدید را فعال کنند توصیه و پیشنهاد درستی است. باید هر روز و در هر مرحله نقش احزاب را پر رنگتر کنیم و به نقطهای برسیم که فعالیت سیاسی کاملا بر فعالیت حزبی منطبق شود. یعنی احزاب ساختارهایی شوند که تماما فعالیتهای سیاسی را پوشش میدهند اما با شرایطی که اکنون وجود دارد نادیده گرفتن افراد مستقل به نظرم منطقی نیست.
با توجه به مسائل مختلفی که در چهارسال گذشته در حوزههای مختلف در استانهای کشور بهخصوص مشهد و شیراز رخ داده، لزوم تغییرات در استانداریها را چه میزان میدانید و دغدغه اصلاحطلبان در این امر چیست؟
به هر صورت تفاوت دیدگاه نیروهای مختلف منشأ پیشنهادهای مختلف است. اگر در شهری نماینده به طیف اصولگرا تعلق دارد طبیعتا پیشنهاد او متفاوت از جریان معتدل و اصلاحطلب است. منشأ پیشنهادهای متفاوت نیروهای فعالی است که در صحنه هستند و هرکدام نیز برای خود سهم و نقشی قائل هستند. نه فعالان سیاسی میتوانند نقش خود را نادیده بگیرند و نه احیانا نمایندگان استانی اجازه خواهند داد که انتصابات بدون در نظر گرفتن دیدگاه آنها اتفاق بیفتد. بنابراین ما در این زمینه با چالش مواجه هستیم. فکر میکنم اگر دولت تمرکز خود را بر کارایی قرار دهد و از مدیران توانمند اصلاحطلب و اصولگرای معتدل و افرادی که به برنامههای دولت اعتقاد لازم را دارند استفاده کند میتواند مبنای بهتری باشد تا تکیه بر تقاضاهایی که نمیتواند کمکی به وضعیت اجرایی کشور کند. هنوز استانهایی وجود دارند که برخی نیروهای نزدیک به دولتهای نهم و دهم به شکل موثر در آنها حاضرند و در کار دولت سنگ اندازی میکنند. انتظار همه ما این است که دولت تکیه را بر کارآمدی و همراهی با دولت قرار دهد و از نیروهای کارآمد و موثرتر استفاده کند.
با توجه به ابهاماتی که در عملکرد شهرداری تهران در سالهای گذشته وجود دارد و شوراهای سوم و چهارم نیز درباره این ابهامات به بررسی نپرداختهاند، شورای شهر و شهردار جدید باید در این راستا چگونه عملکردی داشته باشند؟
آقای نجفی مدیری با تجربه و سوابق روشن است. از تصمیمات خوب شورای پنجم هم در روش و هم در گزینش نهایی مساله انتخاب شهردار بود. شهردار با این سوابق و ملاحظات اکنون مستقر شده است. آقای نجفی به دلیل تجربه در سازمان برنامه، حضور در شورای شهر و حضور در بزرگترین دستگاه اجرایی کشور یعنی آموزش و پرورش واجد تجربیات مثبتی است. او شناخت مناسبی از فضای مدیریتی کشور از محدودیتها و موانع دارد. او کار خود را آغاز کرده و به نظرم هرکس به هر نحوی که میتواند باید به آقای نجفی کمک کند و پیشنهادهای در زمینه نیروی انسانی و مشکلات ارائه دهند. تقریبا همه ما شرایط فعلی شهر تهران را میدانیم. شهر تهران و شهرداری تهران امروز دستگاهی بدهکار است. دستگاهی که درآمدهای ثابت و پایداری ندارد و در مساله حمل و نقل، محیطزیست، آلودگی هوا و ساختار و سازمان شهرداری اکنون گرفتار و مشکل دار است. آقای نجفی و شورا اکنون چند ماه است که کار خود را شروع کردند، از این رو در نقطه آغاز نباید انتقادی داشته باشیم. به نظر من این مرحله مرحله پیشنهاد است و همه باید نظرات و پیشنهادهای خود را به سوی شهردار روانه کنند. آنهایی که ارتباط نزدیکتر دارند بهطور مستقیم و آنهایی که ارتباطی ندارند از طریق فضای مجازی راهکارهای خود ارائه دهند. گرفتاریها از گذشته بسیار زیاد است و آن طور که گفته میشود بین 20 تا 60هزارمیلیارد تومان به عنوان بدهیهای فعال و غیر فعال شهرداری مطرح شده، این در حالی است که بودجه سالانه سال گذشته شهرداری 17هزارمیلیارد تومان بوده است. اگر به بودجه سالانه و بدهیها نگاهی بیندازیم خواهیم فهمید که شهرداری با چه مشکلاتی مواجه است. من اصلا موافق بحثهای انتقادی که نسبت به شهرداری مطرح میشود نیستم، چون معتقدم هنوز نه فرصتی برای کار بوده و نه اتفاقی افتاده است. گرچه همین عملکرد شورا در انتخاب شهردار خوب بوده است و باید حمایت صورت گیرد.
عملکرد آقای نجفی در انتصاب معاونان و شهرداران مناطق را با توجه به وعده استفاده از زنان و جوانان چگونه تحلیل میکنید؟
من فکر نمیکنم که قرار بوده بالاترین مناصب را به جوانان بدهند که حالا بگوییم چرا این افراد را به معاونت برگزیدند. باید از انرژی و پتانسیل نیروهای جوان در سیستم استفاده شود اما قرار نیست سنگینترین کارها بر دوش جوانهای مجموعه قرار گیرد. اینکه مدیریت ما پیر باشد یک بحث است و حرف درستی است که باید از جوانان استفاده کرد اما اینکه بالاترین مناصب را در اختیار جوانان قرار دهیم به نظرم ایده منطقی نیست. طبیعتا باید در مدیریتهای میانی از جوانان استفاده شود که این مهم در حال انجام است. از سوی دیگر اگر جوانان در بالاترین ردهها بهکار گرفته شوند، افراد باتجربه کجا قرار خواهند گرفت؟ باید همراهی کنیم تا مسائل رو به جلو حرکت کند، اینکه از لحظه اول شروع به بمباران تبلیغاتی کنیم راهکار خوبی نیست.
در روزهای اخیر مسالهای تحت عنوان خرید 21 دستگاه خودرو و تبلت از سوی شورای شهرحاشیهساز شد که رسانههای رقیب از آن سوء استفاده کردند. باتوجه به اینکه جریان اصلاحات جریان ریشهداری در جامعه است، این مسائل بر نگاه مردم نسبت به این جریان تاثیر نمیگذارد؟
من معتقدم که در تصمیم و انجام این کار بیسلیقگی وجود داشته اما باور ندارم که این بیسلیقگی منشأ این بحثهاست. فکر میکنم جریاناتی مسائل را رصد میکنند، موضوعات حاشیهای را به متن میآورند و روی آن کار تبلیغاتی میکنند، فضای افکار عمومی را به سمت مسائل خاصی میبرند تا جامعه از مسائل اصلی غافل شود. بدان اندازه که درباره این موضوع صحبت شده درباره جانشین آقای قالیباف نیز صحبت میشود؟
منبع: روزنامه آرمان