یمنی‌هایی که با خنجر به نمایشگاه کتاب آمدند

    کد خبر :1066282
یمنی‌هایی که با خنجر به نمایشگاه کتاب آمدند/ غرفه فال به نام شهید آبشناسان

 افتتاح غرفه یمن به عنوان مهمان ویژه نمایشگاه کتاب سی و پنجم در روز دوم برگزاری این رویداد صحنه های جالبی به دنبال داشت.

به گزارش ایرنا، یمنی ها خنجر را نماد قدرت و عظمت می دانند به همین دلیل آن را بر روی پیراهن های خود می بندند. امروز محمد حیدره قائم مقام وزیر فرهنگ یمن، عبدالرحمن مراد رئیس سازمان کتابخانه های یمن و ابراهیم الدیمی سفیر این کشور همگی بر روی پیراهن های خود خنجر بسته بودند و یک شال سفید رنگ که بر روی آن تصویر مسجد الاقصی نقش بسته بود را برای دفاع از مردم مظلوم فلسطین دور گردن های خود انداخته بودند.

داخل غرفه موسسه مطاف عشق کیسه های خاک گذاشته شده و دیوارها با عکس شهدا مزین شده به طوری که توجه مخاطبان را جلب می کند، تعدادی کتاب هم در طبقات بسیار کوچک چیده شده و مدیر این موسسه با کارت هایی که مزین به عکس و نوشته ای درباره شهداست با لبخند از مخاطبان استقبال می کند و از آنها می خواهد نیت کرده و یک کارت بردارند.

کارت ها را جلو من هم می گیرد و می گوید تفال بزنید من یکی از کارت ها را بر می دارم و نکته جالب توجه اینکه قرعه فال به نام شهید حسن آبشناسان زده می شود کسی که من روز گذشته (۱۹ اردیبهشت) به مناسبت سالگرد شهادتش یک گزارش با عنوان، نامه «شیر صحرا» به صدام و اسارت فرمانده بعثی را برای او نوشتم.

یمنی‌هایی که با خنجر به نمایشگاه کتاب آمدند/ غرفه فال به نام شهید آبشناسان

روی این کارت به عکس شهید مزین شده و زیرش نوشته شده است:

دلا یاران عاشق زود رفتند

از این وادی همه خشنود رفتند

من و تو مثل یک مرداب ماندیم

خوشا آنان که مثل رود رفتند

پشت آن هم نوشته شده «شروع زندگیمان ساده بود و در عین حال باصفا. نمی شد گفت خانه، دو تا اتاق اجاره کرده بودیم که نه آشپزخانه داشت نه حمام. کنار در یکی از اتاق ها یک تو رفتگی بود که شده بود حمام. زیر پله هم یک سکوی آجری بود که چراغ سه فتیله خوراک پزیمان را گذاشته بودیم. رویش شده بود آشپزخانه. به نظر من خیلی قشنگ بود و خیلی هم ساده».

یکی دیگر از غرفه هایی ک توجه مرا به خود جلب کرد غرفه دانش آفرین بود، داخل این غرفه با بادکنک های رنگی تزئین شده بود و برخی از نوجوانان دور غرفه جمع شده بودند و فروشنده موضوع کتاب ها را برای مخاطبان با شور و حال خاصی شرح می داد. از یاد رفته، چهار فصل در ژاپن، ایستاده استوار در ۲۴ سالگی، زندگی درخشان از کتاب هایی موجود در این غرفه بود و موضوع کتاب ها و رمان ها، اجتماعی، علمی نشر و روانشناسی بود.

نشر افق یکی دیگر از غرفه های شلوغ در دومین روز از نمایشگاه کتاب بود، در این غرفه جوانان برای خرید رمان های ایرانی، خارجی و جاودان صف کشیده بودند.

گل های شمدانی صورتی که در جلو غرفه انتشارات سروش تعبیه شده مرا به سوی این غرفه می کشاند، در اینجا هم کتاب هایی در زمینه علوم اجتماعی، علوم و فنون، ادبیات، رسانه، دین کودک و نوجوان و هنر با ۲۵ درصد تخفیف به مخاطبان عرضه می شود.

یکی از نکاتی که امسال در راهرو نمایشگاه کتاب به چشم می خورد نیمکت و صندلی هایی است که برای دوستداران کتاب در نظر گرفته شده و مخاطبان با نشستن بر روی آنها بعد از اینکه کمی از شدت خستگیشان کم می شد با انرژی بیشتر از بخش های دیگر نمایشگاه بازدید می کردند.

نمایشگاه در روز دوم تقریبا شلوغ بود و جمعیت بیشتری نسبت به روز گذشته به خود دید، بازدیدکنندگانی که از همه قشر و تقریبا در تمام رده های سنی بودند.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید