“گاز طبیعی”: پردهای جدید از رقابت “عربستان سعودی و ایران “
خصومت بین عربستان سعودی و ایران تنها شامل تلاش برای برتری یکی از دو کشور در سراسر منطقه از آسیای مرکزی گرفته تا اقیانوس اطلس در آفریقا نمیشود. در حقیقت اختلاف این دو کشور موارد بسیاری را در بر میگیرد. در حالی که اکنون تمام توجهها معطوف به مسائل ژئوپلیتیکی بین ایران و عربستان سعودی است، باید گفت که این تنها یک بخش ماجرا است. گاز طبیعی یکی دیگر از موارد اختلاف دو کشور است که در این مدت به آن کمتر توجه شده است.
به گزارش نواندیش، اندیشکده صهیونیستی مطالعات استراتژیک بگین سادات با تحلیل رقابت میان ایران و عربستان از گاز طبیعی به عنوان عاملی جدید در رقابت بین طرفین نام برد و نوشت: با امضای موافقتنامه تغییرات اقلیمی پاریس، کشورها طی دههها به سمت ممنوعیت استفاده از وسایل نقلیه بنزینی و دیزلی حرکت کرده و فناوریهای تجدید پذیر انرژی پیشرفتهای ناگهانیای خواهد کرد. در این بین گاز طبیعی نیز از اهمیت بالایی برخوردار خواهد شد.
به گفته سرگی پالسف یکی از محققان حوزه انرژی، این گرایشهای نوین انرژی جهانی در حال افزایش و اهمیت نفت به طور قابل ملاحظهای در حال کاهش است. همزمان گاز طبیعی نیز اهمیت بیشتری یافته و خلأ نبود نفت در بازارهای جهانی را پر خواهد کرد.
در این بین مشکل عربستان سعودی این است که ایران و قطر ذخایر گاز عظیمی دارند که سعودیها از آن برخوردار نیستند. این یکی از دلایلی است که به ما میگوید چرا در برنامه اصلاحات بینالمللی 1409 شاهزاده محمد بن سلمان، انرژیهای تجدید پذیر نقش عمدهای دارند. در واقع عربستان سعودی برای حفظ اهمیت ژئوپلیتیک خود به لحاظ اقتصادی برای آینده پس از نفت برنامهریزی میکند.
شاهزاده بن سلمان، مانند همتای خود محمد بن زاید در امارات متحده عربی، امیدوار است که کشورش بتواند در تولید انرژی خورشیدی پیشگام بوده و از مزایای آن برخوردار باشد چرا که عربستان به لحاظ برخورداری از نور خورشید نسبت به کشورهای اروپایی از شرایط بسیار بهتری برخوردار است.
در نتیجه، گاز طبیعی عامل افزایش تنش بین عربستان سعودی و ایران خواهد بود. بعضی تحلیلگران میگویند این موضوع یکی از دلایل تحریم دیپلماتیک و اقتصادی قطر به وسیله رهبران عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز هست.
شاید نخبگان سعودی به خوبی میدانند که اساس قدرت آنها به سرعت در نتیجه شرایط جهانی تغییرات اقلیمی و پیش بینی کاهش ارزش نفت با نزول مواجه خواهد شد. دیوید کریکمنز، محقق روابط بینالملل اخیراً در یک نشریه درباره ژئوپلیتیک انرژیهای تجدید پذیر گفت که ارزش فعلی نفت پایدار نخواهد ماند.
تيس ون دراگاف، محقق ديگر روابط بینالملل نیز نشان داد که از بین همه توليدکنندگان نفت در غرب آسیا، به احتمال زیاد عربستان سعودي بيشترين ضرر را میبیند.
طی این سالها تحریمهای سخت به شدت مانع تولید نفت ایران شد. سپس به دنبال توافقنامه بینالمللی 1394 که برنامه هستهای این کشور را محدود میکرد، این تحریمهای بینالمللی لغو گردید. با این حال تهدیدات آمریکا برای خروج از این توافقنامه و به طور بالقوه اعمال مجدد تحریمها ممکن است به شکلی به نفع ایران باشد و این کشور در مسیر انتقال به جهان پسا نفت کمک کند.
ایران اکنون مزایای بسیاری دارد. پایگاه اقتصادی بسیار گستردهتر، سنت تجارت طولانیتر و نرخ باروری پایینتر همه جزو مزایای ایران است. البته تولید نفت ایران به علت سال تحریم با کاهش بسیاری مواجه شده است. ون درروفا میگوید: این ممکن است در دراز مدت تبدیل به یک مزیت برای ایران شود زیرا این اقتصادها خود را برای یک دوره پس از نفت آماده میکنند.
همچنین این احتمال وجود دارد که گاز ایران و ترکمنستان، دو کشور حاشیه دریای خزر جای نفت عربستان را گرفته و آینده انرژی اوراسیا شرایط آتی بازار را تعیین کند. گاز ایران و ترکمنستان میتواند به چین به عنوان سومین وارد کننده گاز طبیعی الانجی و یا به سوی اروپا صادر شود.
ایران ظرف پنج سال، به احتمال زیاد تنها 24.6 میلیارد متر مکعب گاز طبیعی برای صادرات گاز فراتر از تعهدات فعلی خود خواهد داشت. این میزان برای تأمین تمام بازارهای عمده انرژی به اندازه کافی نیست و تهران با انتخاب ژئوپلیتیک بسیار مهمی برای برگزیدن مقصد صادرات خود مواجه خواهد شد.
ایران قادر خواهد بود گاز را به دو مقصد از بین سه بازار موجود صادر کند. سه بازار فعلی گاز طبیعی شامل اتحادیه اروپا و ترکیه از طریق خط لوله آناتولی، هند از طریق خط لوله ایران، عمان و هندوستان و چین از طرف ترکمنستان و پاکستان میشود. میشیال تانچوم از محققان حوزه انرژی معتقد است این که انتقال انرژی اوراسیا بیشتر به سمت چین برود یا اروپا بستگی به یک سری مسائل دارد. به عنوان مثال یکی از این عوامل تأثیرگذار بحث زیرساختهای لازم برای انتقال انرژی به هر کدام از این بازارها خواهد بود.
به عبارت دیگر، تهدید و چالش موجود بین ایران و عربستان سعودی فراتر از درگیری ایدئولوژیک صرف بین جمهوری اسلامی با حکومت سلطنتی سعودی بر سر ارائه یک الگوی حاکمیت اسلامی است. این چالش شامل رقابتی است که در آن ایران میتواند از داراییهایی که بیشتر از عربستان سعودی دارد استفاده کرده و سعودیها را به انزوا براند. این اتفاق در بهترین حالت مسائل بین دو کشور را به تعویق میاندازد و چالشها را حل نمیکند. همچنین این بدان معنی است که جنگهای نیابتی منطقهای در یمن و دیگر نقاط به عنوان رقابتهایی محدود ادامه یافته و بعید است حل شوند.
سختگیرانی از جمله مشاور امنیت ملی تازه دونالد ترامپ یعنی جان بولتون و مایک پومپئو نامزد وزارت امور خارجه ممکن است طرفدار تغییر رژیم ایران باشند، اما همچنان پس از اعمال این سیاست نیز یک سؤال مهم باقی خواهد ماند. سؤال اصلی این است که آیا سیاست تغییر رژیم ایران واقعاً باعث کاهش ترس عربستان سعودی و اسرائیل از ایران میشود؟ اگر سیاست تغییر رژیم آمریکا موفقیتآمیز هم باشد، شاید چالشهای یک حکومت اسلامی را از بین میبرد، اما هیچ تغییری در واقعیت چشمانداز در حال تغییر بازار انرژی ایجاد نمیکند.
باربارا اسلاوین، کارشناس ایران در شورای آتلانتیک مستقر در واشنگتن، هشدار میدهد که احتمال خروج آمریکا در ماه اردیبهشت از توافق هستهای با ایران لزوماً به معنای لغو توافق یا اعمال تحریم مجدد علیه تهران نیست.
بیست سال پیش، کنگره با قانون تحریمهای ثانویه محدودیتهایی علیه ایران و لیبی اعمال کرد. این تحریمها شامل مجازات شرکتهای خارجی میشد که قصد سرمایهگذاری در حوزه نفت و گاز ایران را داشتند. اردیبهشتماه زمانی است که ترامپ باید تصمیم بگیرد که آیا در توافق باقی میماند یا خیر.