چرا «زادبوم» توقيف بود؟!

    کد خبر :90483

روزنامه شهروند – حسين پارسا: چهار‌سال قبل وقتي دولت يازدهم بر سر کار آمد هنرمندان از هر قشر به استقبالش رفتند و از ظن خود يارش شدند و آن را به فال نيک گرفتند. چه آن‌که خود در حمايت از به قدرت رسيدن آن دولت عموما متحد‌الکلام بودند و ادامه تفکر حاکم در دولت دهم و تسري آن به دولت جديد را خوش نمي‌ديدند. زماني که دولت تدبير و اميد بر مسند نشست، طبيعي بود که سينماگر و اهل تئاتر و نقاشي و موسيقي اميد کلام دولت جديد را در حل مشکلات خود موثر بپندارند و هر کدام از مصائب خود حرف بزنند. سال‌هاي سال، يکي از مهمترين دغدغه‌ها در سينما، کمي سهل‌گيري بيشتر در ساخت فيلم بود که مشکلات ناشي از آن بسياري از بزرگان را خانه‌نشين و جوانان را وادار به مهاجرت کرده بود.
در کنار اين موضوع فيلم‌هايي هم بودند که مدت‌ها از نمايش آنها به دلايل مختلف ممانعت به عمل مي‌آمد و سينماگران اميد داشتند در وزارت ارشاد جديد به مشکلات چنين آثاري رسيدگي شود و درنهايت به نمايش درآيند. رويکرد وزارت ارشاد جديد اما، حل اين مسأله بود. البته شايد به‌زعم عده‌اي در عمل کار چنداني از پيش نبرد.

در چند‌سال گذشته فيلم‌هايي مثل گزارش يک جشن، عصباني نيستم، خيابان‌هاي آرام، خرس، آشغال‌هاي دوست‌داشتني، خانه پدري و پارادايس و رستاخيز و اخيرا کاناپه و ارادتمند: نازنين، بهاره، تينا و وقت داريم حالا ازجمله فيلم‌هايي هستند که همچنان اکران نشده‌اند. حدود دو ماه پيش بود که وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در نامه‌اي به رئيس سازمان سينمايي ضرب‌الاجلي دوماهه براي تعيين تکليف بسياري از اين فيلم‌ها تعيين کرد. با وجود آن‌که برخي از فيلم‌ها هنوز هم وضع مشخصي ندارند، اما نبايد از نام چند فيلم عبور کنيم که در اين مدت توانستند بعد از چند‌سال رنگ پرده را به خود ببينند. قصه‌ها، گس، پرويز و مادر قلب اتمي ازجمله فيلم‌هايي بودند که مشکل داشتند، اما در دولت جديد اکران شدند.
زادبوم اما، يکي از اين آثار و از مهمترين آنهاست. فيلمي ساخته ابوالحسن داوودي که ‌سال ٨٧ در جشنواره فجر نمايش داده شد، جوايز مهمي دريافت کرد و بعد به دلايلي به بايگاني سپرده شد، امروز بعد از ١٠سال به نمايش درآمده است. زادبوم داستان خانواده‌اي گسيخته است که هر کدام از اعضايش در گوشه‌اي از دنيا مي‌گذرانند. اتفاقاتي متقاطع اما درنهايت آنها را که هرکدام گرفتار مشکلاتي هستند، دور هم جمع مي‌کند. اين روايت در تلاقي با مفاهيمي همچون ميهن‌دوستي و حرمت به زادگاه و خاک مجموعا زادبومي را شکل داده که با بازي خوب بازيگرانش، مثل عزت‌اله انتظامي و مسعود رايگان فيلمي قابل اعتنا را خلق کرده است. از طرفي زادبوم در کارنامه داوودي هم اثري مهم محسوب مي‌شود، زيرا به نوعي مانيفست او درباره مشکلات خانه و دردهاي آن است.
زادبوم که در بيست‌وهفتمين دوره جشنواره فيلم فجر به نمايش درآمد و از ميان ٦ نامزد سيمرغ بلورين اين رويداد، جايزه بهترين فيلمنامه و بهترين موسيقي متن را دريافت کرد و همچنين در بخش بين‌الملل جشنواره نيز به‌عنوان بهترين فيلم پلاک طلايى سيمرغ و سيمرغ نگاه ملى را از آن خود کرد، هيچ‌گاه به‌طور دقيق مشخص نشد چرا سال‌ها اجازه نمايش نداشت. آنچه آن‌روزها بعضي از مسئولان وقت وزارت ارشاد اعلام کردند نمادين‌بودن آن بود. يعني زادبوم را با تفکرات گوناگون مي‌شد تفسير کرد.
کارگردان فيلم در همان روزها در مصاحبه‌اي اعلام کرد که فيلم 17مورد اصلاحيه خورده است. اين اصلاحات در دولت نهم به فيلم وارد ‌شده بود. بعد از آن با روي کار آمدن دولت دهم، معاونت سينمايي وقت وزارت ارشاد تلاش کرد تا مشکل زادبوم را با اصلاح حل‌وفصل کند، حتي روابط عمومي سازمان سينمايي به‌طور رسمي اعلام کرد که مميزي کار آنها نبوده است.

اما چيزي به نتيجه نرسيد تا داوودي همچنان در ابتداي مسير باشد. بعد از حدود ١٠‌سال اما حالا زادبوم درحال اکران است و چنين اتفاقي بهترين فرصت براي گفت‌وگو با ابوالحسن داوودي است. داوودي اگرچه اين روزها مشغول فيلمبرداري فيلم تازه خود، هزارپا است، اما درخواست من را پذيرفت و صريح از زادبوم حرف زد. داوودي اعتقاد دارد ظلم بزرگي در حق اين فيلم شد، اما همچنان و با وجود اکران، زادبوم را ناديده مي‌گيرند. از نظر او نحوه اکران زادبوم بدترين و محدودترين شکل ممکن است. حرف‌هايمان اما درنهايت به هزارپا هم کشيده شد. فيلمي که به گفته داوودي کامل‌تر و بهتر از کمدي موفق قبلي او، نان، عشق و موتور‌هزار است.
کساني که مشکل ساختند بايد پاسخگو باشند
سخت است امروز درباره فيلمي که بايد سال‌ها قبل به روي پرده مي‌رفت حرف زدن، اما دوست دارم براي آغاز گفت‌وگو از جمله‌اي از خود شما کمک بگيرم که زادبوم را يکي از ملي‌ترين فيلم‌هايي مي‌دانيد که ساخته شده است. ١٠‌سال پيش چه انگيزه‌اي شما را مجاب کرد که چنين فيلمي درباره وطن بسازيد؟
اين انگيزه و فکر به خيلي پيشتر از ١٠سال، شايد سه دهه قبل برمى‌گردد. يعني همان دهه نخست انقلاب، زماني که احساس کردم با شکل‌گيري دوراني جديد، به جاي اين‌که از بعضى مواهبي که انقلاب به وجود آورده، استفاده کنيم، گاهي‌وقت‌ها گرفتار مشکلات پديد آمده مي‌شويم. يکي از آن مشکلاتي که هيچ‌وقت به اندازه‌اي که بايد، مورد توجه واقع نشد، مهاجرت جوان‌ها از اين مملکت بود. سال‌هاي درازي است شاهد اين هستيم که نيروي جوان ما که صاحب استعداد و نبوغ هستند، کشور را يكى پس از ديگرى ترک مي‌کنند، بدون اين‌که هيچ تلاشي براي حفظ يا بازگرداندن آنها بشود.
همان زمان به اين نتيجه رسيدم سرمايه‌اي که هر‌سال به اين ترتيب از دست مي‌دهيم بالاتر از همه سرمايه‌هاي ملي ديگر- نفت و گاز و معدن قرار مي‌گيرد. پس فکر اين‌که روزي فيلمي درباره مهاجرت بسازم به وجود آمد. بعدها که اين طرح از طرف رضا ميرکريمي عنوان شد، احساس کردم طرح مناسبي است که اين موضوع هم در آن گنجانده شود. پس با فريد مصطفوي حدود ١٠ ماه روي فيلمنامه اين اثر کار کرديم و نهايتا زادبوم متولد شد.
نخستين سوال مخاطب بعد از ديدن زادبوم اين است که واقعا چرا بايد چنين فيلمي سال‌ها در محاق باشد. در اين سال‌ها متوليان اين توقيف رسما گفتند که دليل اين ممنوعيت چه بود؟
هيچ‌وقت. چون هيچ‌وقت دليل قانع‌کننده‌اي وجود نداشت براي همين در هيچ شرايطي، هيچ دليل منطقي‌اي به من گفته نشد. البته دلايلي بود که همه موهوم بودند. مثلا دوره دولت نهم و دهم بارها به من اعلام کردند که مثلا صداي آواز زن را بايد از فيلم حذف کرد! من هم گفتم اگر کسي صداي آواز زن در اين فيلم بشنود، من به او جايزه مي‌دهم!
بعدها موارد ديگري مطرح شد از طرف کساني که مشخص بود اصلا فيلم را نديده‌اند و فقط يک‌سري شيطنت‌ها و بدگويي‌ها نسبت به فيلم شنيده بودند. عده‌اي هم طبق معمول براساس نظريه تئوري توطئه، خلاقيت‌هاي خودشان را بروز دادند و شروع کردند به شکافتن پس پشت اين فيلم و کشف ايده‌هاي عجيب و غريب بدون اين‌که مبنايي داشته باشد. به هر صورت فيلم هميني است که درحال اکران است و تفسيرهاي ديگر غيرمنطقي است.
براي اکران امسال مميزي‌هايي هم اعمال کرديد؟
به‌جز يک جمله هيچ پلان و سكانسى از فيلم مميزي نشده است. لحظاتي از فيلم کوتاه شده که مربوط به قسمت‌هاي کم‌تحرک‌تر آن بود که خود من همراه با تدوينگر فيلم بهرام دهقان سعي کرديم با اين کار ريتم فيلم را براي نمايش عمومي سريع‌تر کنيم. بنابراين اين فيلم با فيلم اوليه از لحاظ مفهوم و نشانه‌ها و تصاوير هيچ‌گونه تفاوتي ندارد. کساني که آن زمان براي زادبوم مشکل آفريدند بايد پاسخگو باشند که واقعا در اين فيلم چه ديدند.
مي خواستيم سينما را کنار بگذاريم
امروز مشکل نمايش فيلم رفع شده، اما همچنان زادبوم جزو فيلم‌هايي است که حوزه هنري آن را تحريم کرده، درحالي‌که ظاهرا حوزه زماني تهيه‌کننده فيلم بوده است.
بله. جالب است که آن‌ سال و در آن شرايط بخش عمده‌اي از بودجه زادبوم از بيت‌المال تامين مي‌شد، يعني حوزه هنري که از بودجه دولت استفاده مي‌کند ٦٠درصد در فيلم سهيم بود. البته ابتداي فيلم صددرصد صاحب فيلم بودند و بعدحوزه، بنياد فارابي را با خودش سهيم کرد. مديران بعدي حوزه که جايگزين شدند، همان نهادى كه روزي با اشتياق و اصرار به من سفارش فيلم را داده بودند، با تغيير فاز ١٨٠درجه‌اى و بدون هيچ دليل مشخصي آن را توقيف كردند و من مجبور شدم براى رهايى فيلم، سهم آنها را نقدا بخرم و حالا هم که آن را تحريم کرده‌اند.

بعد از زادبوم، رخ ديوانه را ساختيد و الان مشغول ساخت هزارپا هستيد، اما به هر صورت شما از فيلمسازان کم‌کار سينماي ايران به حساب مي‌آييد. اتفاقي که براي زادبوم افتاد انگيزه شما را براي انجام کارهاي بيشتر تغيير نداد؟
بدون شک توقيف زادبوم در دوراني تاثير زيادي روي من گذاشت. در دولت دوم احمدي‌نژاد فضاى كارى آن‌قدر بد بود كه من به همراه چندين کارگردان مطرح سينماي ايران دور هم جمع شديم و فکر کرديم بهتر است کار سينما را کنار بگذاريم و يک سفارش غذا راه بيندازيم! حتي پيشنهاد شد اسم فيلم‌هايمان را هم روي غذاها بگذاريم. شرايط تا اين‌جا تيره شد و پيش رفت. فيلمسازاني که گرد هم جمع شده بوديم همه از کارگردان‌هاي درجه اول اين مملکت بودند، ولي شرايط ساخت فيلمي که مدنظر داشتند، فراهم نبود.
دليل کم‌کاري من در آن دوران به اين خاطر بود که از خيلي سال‌هاي قبل شرايط اقتصادى زندگي‌ام را براي خودم به‌گونه‌اي فراهم کرده بودم که بتوانم به راحتي نه بگويم. يعني فيلمسازي را فقط به خاطر آنچه مسئوليت خودم مي‌دانم، چه مسئوليت هنري و چه مسئوليتي که در قبال مردم دارم و چه آنچه شخصا مي‌پسندم، انجام دهم. هيچ‌وقت به فيلمسازي به‌عنوان ممر معاش و درآمد زندگي نگاه نکردم که مجبور باشم هر‌سال فيلم بسازم که زندگي‌ام بگذرد، چراكه زندگي‌ام ساده‌تر از آن است كه به بيش از دو حقوق بازنشستگى نيازى داشته باشم.
زادبوم درباره حرمت خاک است
در مورد اکران زادبوم صحبت کنيم. به‌هرحال فيلم مربوط به حدود ١٠سال قبل است. نگران عدم ارتباط تماشاگر امروز با زادبوم نيستيد؟
ببينيد موضوع فيلم طوري نيست که مخاطب با آن دير ارتباط برقرار کند. موضوع کاملا انساني است. حرف زادبوم چه الان و چه ١٠‌سال آينده و چه ٥٠‌سال قبل يکى است. فيلم درباره حرمت خاک و حفظ يک خانه به‌عنوان وطن است و احترام به بنياني مقدس به نام خانواده. در مملکت ما با وجود حكومت دينى و تبليغات اخلاقي و ارزشى، متاسفانه روز‌به‌روز خانواده جايگاه خود را از دست مي‌دهد، چراكه مسئوليت‌هاى اخلاقى جامعه در سست‌ترين حالت خود قرار دارد، مسأله زادبوم اين است.
امروز يکي از اصلى‌ترين شاخصه‌هاي آسيب‌هاي اجتماعي در ايران بحران‌هايي است که در پي ازهم‌گسيختگي خانواده‌ها خلق مي‌شود و ناشي از عدم اعتمادي است که بين آدم‌هاي اين جامعه شکل گرفته. از عدم اعتماد و نزديكى اهل قدرت تا توده‌هاي مردم. بنابراين اين مسأله هيچ‌وقت کهنه نمي‌شود.
اما چيزي که فراتر از ارتباط تماشاگر با اين فيلم، من را شگفت‌زده کرد اين بود که غير از حوزه هنري که تکليفش مشخص است و با رويکرد و دگماتيسمي که در اين سال‌ها در رفتار متناقض و ضد فرهنگى از خود بروز مي‌دهد، هيچ انتظاري از آنها نيست، خيلي‌هاي ديگر در مسئوليت‌هاى فرهنگى هم زادبوم را ناديده گرفتند. ما در اکران، با بدترين، غيرمنصفانه‌ترين و محدودترين شکل ممکن نمايش روبه‌رو هستيم و تعداد تخلفات در همين اکران محدود هم بسيار زياد است. از طرف ديگر به غير از دو سه سالن با ساعات اكران مرده، اکثر سالن‌هايي که به زادبوم اختصاص داده‌اند يا سالن‌هاي از رده خارج است يا سالن‌هايي با سانس‌هاي شناور صبح كه در همان‌ها هم تخلف و كمبود سانس وجود دارد.
فکر نمي‌کنيد اين شرايط مي‌تواند ناشي از شکل کمرنگ همان ديدگاه ١٠‌سال پيش باشد که همچنان وجود دارد؟
شايد همچنان وجود دارد، ولي من در اين مدت از افرادي ظاهرا فرهنگى حيرت کردم که رفتار آنها اصلا نشان نمي‌داد اين‌گونه برخورد کنند. مثلا رفتار دوستي که مسئول سينماتيکت است و کل سينماهاي دولتي ارشاد را در اختيار دارد و زادبوم هم غير از اين‌که فيلمي ملي محسوب مي‌شود، کاري است که در آن دوران چهار جايزه مهم گرفته و الان همه متوجه شده‌اند که چه ظلمي در حق آن شده است.
ضمن اين‌که درحال‌حاضر ٤٠درصد اين فيلم متعلق به بنياد فارابي است، ولي نه‌تنها تا چند روز قبل حاضر نشده بودند که حتي يک سانس از سينما فرهنگ را در اختيار آن قرار دهند، بلکه در سينما هويزه مشهد هم که سينمايي متعلق به دولت است، سالن‌هاى بسيار كوچك ٣٥نفري كه مخصوص نمايش‌هاى تجربى است و تازه آن ‌را هم در سانس‌هاي مرده به ما دادند. اين ميزان تلاش براي ناديده گرفتن و نابودکردن زادبوم براي من حيرت‌انگيز است. از حوزه هنري ديگر انتظاري وجود ندارد، اما رفتار بعضي افراد به ظاهر فرهنگى که اين فضاى تلخ را به وجود آوردند، حقيقتا دل من را شکست.
چنين رويکردي البته کم‌سابقه نيست، ولي دليل آن چه مي‌تواند باشد؟
انگار جرياني در کار است که آدم‌ها را برانند به طرف ساخت فيلم‌هاي بى‌خاصيت سخيف. فيلم‌هايي که فقط کف سليقه مردم را نشانه برود و آنها را با استفاده از شنيع‌ترين غرايزشان فقط دو ساعت سرگرم كند. الان ظاهرا کسي به اين موضوع توجه نمي‌کند. فيلمي که براي آن، به غير از زمان تحقيقات اوليه و فيلمنامه، گروه بزرگى دو‌سال وقت صرف كرده‌اند و بعد براي نمايش آن هشت‌سال انتظار كشيده‌اند، آيا واقعا شايسته است که کمترين حمايتي از آن نشود؟ اين ميزان بي‌اعتمادي، من فيلمساز را هم به سويى هل مي‌دهد که فيلم‌هايي بسازم که با تكيه بركف سليقه توده‌ها راحت با آن ميلياردي بفروشم. بايد از مسئولان پرسيد که واقعا اين فضاى آرمانى‌شان است؟

سقف سليقه مخاطب را نشانه مي‌گيرم
و رجوع شما به کمدي بعد از حدود ١٥‌سال با فيلم هزارپا ناشي از تاثيرات همين فشارهاست؟
نه به هيچ‌وجه. از همين الان مي‌گويم هزارپا فيلم خوبي است (مي‌خندد). فيلمنامه‌نويسان آن از يک‌سال پيش با نظارت خودم سناريوى فيلم را نوشتند و تا امروز شخصا از هزارپا راضي هستم و مطمئن باشيد تحت فشارها تصميم به کمدي‌سازي نگرفته‌ام. مسأله من موقع ساخت فيلم مخاطب است، ولي نه کف سليقه مخاطب. سعي مي‌کنم تا اندازه‌اي که توان دارم سقف سليقه را نشانه بگيرم و از آن شروع کنم.
من همچنان نان، عشق و موتور‌هزار را مي‌بينم و دوست دارم. فضاي کمدي هزارپا شبيه به آن است؟
هم هست و هم نيست. کامل شده‌تر از نان، عشق و موتور‌هزار است. هزارپا قالبي کاملا جديد دارد و فيلمي است که کار بيشتر، چه در عرصه تهيه و چه خود کار، روي آن انجام شده است.
فکر مي‌کنيد هزارپا کي آماده شود؟
کي کار شيطان است (مي‌خندد). اگر قبل از فجر آماده شد سعي مي‌کنيم در جشنواره نمايش دهيم، اگر هم نشد بعد از جشنواره!

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید