پنج خطای راهبردی که نتانیاهو را بازنده جنگ با ایران کرد

برنده و بازنده هر جنگ را باید با توجه به اهداف دو طرف میدان قضاوت کرد. در این جنگ گرچه تاسیسات هستهای و صنایع موشکی و نظامی کشورمان آسیب جدی دیدهاند، اما اسرائیل به هیچ هدف پایداری نرسیده است بلکه ناخواسته باعث متحدتر و قویتر شدن ایران شد. با تحقق آتشبس، اسرائیل بازنده این میدان است چرا که سایه موشکهای ایران بر سر اسرائیل بزرگتر و ترسناکتر شده است. لکن هدف ایران که دفاع از کیان و امنیت خود بود محقق شد بلکه کشورمان به عنوان یک قدرت موشکی درجه اول ظهور کرد و امروز دنیا قدرت دفاعی ایران را تحسین میکند. در طول این ۱۲ روز، دقت نقطهزنی و قدرت تخریب موشکهای ایران، روز به روز افزایش یافت.
ایران پس از این جنگ در موضع قدرتمندتری قرار گرفته، زیرا اولاً تجربه یک جنگ تمامعیار موشکی، پهپادی و الکترونیکی، کشورمان را از نظر نظامی در سطح بسیار بالاتری قرار خواهد داد. هیچ کشوری چنان جنگی را تجربه نکرده است. ثانیاً در مذاکرات احتمالی آینده، یکی از کارتهای حریف به نام تهدید حمله نظامی سوخته است و تنها ابزار باقیمانده، ادامه تحریمها خواهد بود. بهعلاوه با توجه به اینکه دانش هستهای ایران بومی است، این حمله ممکن است باعث خروج ایران از NPT و ادامه غنیسازی با سطوح بالاتر و در اماکن امنتر شود.
با فروکش غبار حملات غافلگیرانه اسرائیل و پاسخ قاطع ایران و تغییر موازنه، اکنون سوال کلیدی این است که چه محاسبات راهبردی، اسرائیل را به این جنگ کشاند و چرا نتانیاهو تصمیم به حمله گرفت و اشتباههای راهبردی او چه بود:
اشتباه اول:
مردم ایران بهجای شورش، علیه اسرائیل و آمریکا متحد شدند
اسرائیل انتظار داشت با شروع حملات از آسمان، مردم ناراضی ایران به خیابانها بریزند و با ایجاد آشوب و شورش، با گل و شیرینی به استقبال اسرائیل بیایند. اما اینگونه نشد. برخلاف پیشبینی رسانهها و حامیان تجاوز، حتی بازار و ادارات تعطیل هم نشد. هیچ تصویری از غارت فروشگاهها و حمله مردم به ادارات، بانکها و ارگانهای دولتی گزارش نشد بلکه همکاری و همراهی مردم بیشتر هم شد.
گرچه در این زمینه، نظرسنجی معتبری انجام نشده اما شواهد میدانی حکایت از آن دارد که میزان حمایت مردم از جمهوری اسلامی به بالاترین درجه در سیچهل سال اخیر رسیده است. این اجماع غیرمنتظره، سرمایه گرانقدری است که هم میتواند سرنوشت جنگ را تغییر دهد و هم اگر قدر دانسته شود، جمهوری اسلامی را به مردم پیوند بزند تا در سایر عرصههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی زمینه شکوفایی کشور فراهم شود. این طبیعی است که مردم هر کشوری در مقابل تجاوز خارجی با دولت خود همراه شوند، بهخصوص آنکه تجاوز از جانب اسرائیل باشد که همگان شاهکار حقوق بشر او را در غزه دیده باشند. اما تصمیمسازان اسرائیلی و مشاوران آنها قبل از حمله در فضای فکری دیگری بودند.
اشتباه دوم:
اسرائیل توانمندی نظامی ایران را دستکم گرفته بود
حمله غافلگیرکننده اسرائیل خسارتهای هنگفتی به فرماندهی نظامی و صنایع دفاعی و ذخایر پهپادی، موشکی و راداری ایران وارد کرد. اما این حملات هوایی آسیب چندانی به ساختار دفاعی کشور وارد نکرد بطوریکه ظرف چند روز حدود دو هزار موشک و پهپاد به سمت اسرائیل شلیک شد. جای شگفتی که رهبران اسرائیل چرا از جنگ یمن درس نگرفتهاند. آمریکا، اسرائیل و قدرتهای اروپایی در چندین هفته حملات گسترده به یمن نتوانستند این کشور را تسلیم کنند. ماههاست که حملات موشکی یمن به اسرائیل ادامه دارد، بدیهی است که حملات هوایی چند روزه اسرائیل نمیتواند ایران که بسیار بزرگتر، پرجمعیتتر، کوهستانیتر و صنعتیتر از یمن است و سالها بر برنامه موشکی خود کار کرده است، را به زانو در آورد.
هیچ حکومتی با حمله هوایی ساقط نمیشود مگر آنکه نظامیان با شهامت پا بر زمین بگذارند و در نبرد زمینی بجنگند. چیزی که برای اسرائیل و آمریکا در تجاوز به ایران حتی قابل تصور هم نیست. در جنگ زمینی هنوز حتی یک گلوله شلیک نشده و حتی یک سرباز، یا تانک و ادوات رزمی ایران آسیب ندیده است. اسرائیل و آمریکا هیچ مرز جغرافیایی با ایران ندارند و حمله از هیچ نقطهای ممکن نیست و در صورت حمله هیچ چشماندازی برای پیروزی وجود ندارد. حمله زمینی به ایران برای اسرائیل که نتوانسته است غزه کوچک محاصرهشده را تسخیر کند، حتی در رویا هم قابل تصور نیست.
اشتباه سوم:
بیتوجهی به نگاه بینالمللی و افکار عمومی مردم منطقه به اسرائیل
با توجه به اتفاقات جنگ غزه، نگاه بینالمللی و افکار عمومی مردم و دولتهای خاورمیانه و جهان اسلام نسبت به اسرائیل، فضای خوبی برای تجاوز به ایران فراهم نکرده است. بیشتر کشورها نه تنها با اسرائیل همراه و همصدا نشدند، بلکه این حمله را محکوم کردند و برخی مثل پاکستان بهطور جدی و علنی از ایران حمایت کردند. با توجه به حضور ایران در میز مذاکره و شروع حمله از جانب اسرائیل، طبیعی لست که سایر کشورها با ایران همذاتپنداری کنند و خود را قربانی بعدی اسرائیل تصور کنند. بهعلاوه با توجه نقش جمهوری اسلامی ایران در موازنه قدرت شرق و غرب، جدال مستقیم آمریکا با جمهوری اسلامی ممکن است به جنگ جهانی سوم بینجامد. منافع چین و روسیه و تقریباً تمام کشورهای اسلامی در آن است که جمهوری اسلامی در این نبرد مقهور نشود. بهخصوص که جمهوری اسلامی ایران در حال مذاکره با آمریکا بود که اسرائیل با حمایت آمریکا وارد جنگ شد. اسرائیل در حال دفاع از خود نبود و این تجاوز، مشروعیتی ندارد.
اشتباه چهارم:
نادیده گرفتن نقاط ضعف اسرائیل
وسعت اسرائیل یکهشتادم ایران است. شصت درصد خاک آن را بیابان نقب فراگرفته و خالی از سکنه است. بیش از ۹۰ درصد جمعیت اسرائیل در ده درصد خاک این سرزمین متمرکز است منطقه همواری که هدف مناسبی برای موشکهای ایران است. این مهمترین نقطه ضعف اسرائیل است. بهعلاوه گنبد آهنین اسرائیل نسبت به چند ماه قبل، تغییر چندانی نکرده و همچنان نفوذپذیر است. گنبد آهنین اسرائیل و پناهگاههای این کشور در مقابل حملات حماس و حزبالله کارآیی دارد اما برای موشکهای غولپیکر و پیشرفته ایرانی چندان قابل استفاده نیستند. در حالیکه مردم ایران در حال زندگی عادی هستند و حمله اسرائیل به چند نقطه در این سرزمین پهناور، خللی در زندگی مردم ایجاد نمیکند، اما حملات موشکی ایران، زندگی را به کام مردم اسرائیل تلخ و غیرقابل تحمل کرده است.
اشتباه پنجم:
نادیده گرفتن قانون طلایی که شروع کننده جنگ، بازنده است
در یکصد سال اخیر هر قدرتی که جنگ را شروع کرده در نهایت، پشیمان یا بازنده میدان شده است. آلمان، ژاپن و ایتالیا جنگ جهانی دوم را شروع کردند و در نهایت شکست خوردند. آمریکا جنگ ویتنام را شروع کرد و شکست خورد، شوروی به افغانستان تجاوز کرد و با دست خالی عقبنشینی کرد. عراق به ایران تجاوز کرد و پشیمان شد و شکست خورد. آمریکا به عراق حمله کرد و گرچه رژیم صدام را حذف کرد، اما پشیمان از این حمله با تریلیونها دلار خسارت، کنترل عراق را به ایران سپرد و زانوی حسرت بغل کرد. اسرائیل به جنوب لبنان حمله کرد و به عقبنشینی مجبور شد و نتیجه اینکه حزبالله خلق شد. صربستان به بوسنی هرزگووین و کرواسی حمله کرد و مفتضحانه شکست خورد. عربستان به یمن حمله کرد و نتیجهای جز شکست و خسارت نداشت. روسیه نیز به اوکراین حمله کرد و همه میدانند که قطعاً پشیمان است. و اینک اسرائیل در شرایطی به جنگ با کشورمان را شروع کرد که جمهوری اسلامی مشغول مذاکرات جدی با آمریکا بود.
چرا در تمام موارد بالا شروعکننده جنگ، همواره پشیمان شده و شکست خورده؟ به دلایلی که برخی در بالا اشاره شد. مثلا در آخرین مورد یعنی تجاوز اسرائیل به ایران، مردم ایران بهخاطر خطر نتانیاهو و ترامپ بهجای مقابله با دولت، به همکاری و حمایت از دولت برخاستهاند، دولتهای جهان و همسایگان ایران از ترس خطر اسرائیل، در آشکار و پنهان، جمهوری اسلامی را حمایت میکنند. از طرف دیگر مردم اسرائیل با دیدن هزینههای ادامه جنگ با ایران به زودی اعتراض خواهند کرد و اینک پس از آتشبس دولت نتانیاهو باید پاسخگو باشد. این واقعیت که جمهوری اسلامی در حال مذاکره بود که مورد حمله قرار گرفت، گرچه در غافلگیری ایران نقش مهمی داشت، ولی مشروعیت حمله اسرائیل را باطل کرد. تصور کنید جمهوری اسلامی به مذاکره حاضر نشده بود و مورد حمله قرار میگرفت. همین پرهیز از مذاکره، موجب دودستگی در کشور میشد و احتمالاً مردم اینگونه در جنگ با اسرائیل با نظام همراه نمیشدند.
دیپلماسی ایرانی