هشداری در خصوص ایجاد بحران جنسیتی با تغییر جایگاه زوجین
از دیرباز تاکنون زنان و مردان همواره براساس هویت جنسیشان وظایف و نقشهایی برعهده داشتهاند، اما با تغییر سبک زندگی، کلیشههای جنسیتی در نقشها کمرنگتر شد، در همین راستا یک روانشناس میگوید: در شرایطی هستیم که وظایف خانه میان برخی زوجین معکوس شده، به طوریکه برخی زنان منبع درآمد هستند و برخی مردان از دیدگاه سنتی در خانه فعالیت میکنند، این تغییر جایگاه بر روی روحیه و صفات روانی آنها اثرگذار است و آنها را در قالب معکوس جنسیتی، رکود و افسردگی قرار میدهد.
مژگان نیکنام با بیان اینکه به طور کلی انسانها دارای “هویت” جنسی و “نقشبندی” جنسی هستند، معتقد است: نقشبندی جنسی، موضوعی است که افراد براساس عملکردها، فرهنگ و موقعیت اجتماعی درون نقشهای مردانگی و زنانگی خود فرو میروند. در کشورهایی که کلیشههای جنسیتی مانند “فقط زنان در خانه کار میکند” و یا “مردان نباید گریه کنند” بسیار قوی است، صفات روانی مردانگی و زنانگی نیز قدرتمند است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه با اشاره به ارزیابی نقشبندی جنسیتی در جامعه مدرن میگوید: با رشد اجتماعی زنان، همگام با مردان در جامعه و با خروج جامعه از دیدگاههای سنتی، کلیشههای جنسیتی نیز در جامعه کم رنگ شده است، لذا باید دیدگاههای سنتی و تقسیمبندی وظایف نیز به صورت مرزبندی به طور کامل رفع شود. با توجه به رشد شرایط میبینیم که برخی زنان رشد اجتماعی بیش از حدی پیدا کردهاند و مردان نیز کمتر از زنان موفقیتهای اجتماعی کسب کردهاند، همین رشد معکوس باعث شده وظایف نیز معکوس شود، به طوری که برخی زنان منبع درآمد هستند و برخی مردان در تقسیمبندی زنانگی در دیدگاه سنتی در خانه فعالیت میکنند.
بنابر اظهارات نیکنام، تبدیل و معکوس شدن وظایف از نظر روانی تأثیرات منفی متعددی بر روحیه زوجین میگذارد، با توجه به نوع طبیعت بدن انسانها، زوجین باید براساس نوع جنسیت وظایف خود را به درستی انجام دهند، چراکه نیروی بدنی زنان برای تربیت فرزندان و مراقبت از آنها و نیروی بدنی مردان جهت تامین معیشت خانواده شکل گرفته است، البته این موضوع باعث نمیشود که مردان در خانه نقش آفرینی نکنند و یا زنان نتوانند از توانایی خود جهت کار کردن در خارج از منزل استفاده نکنند.
این روانشناس ادامه میدهد: در جامعه مدرن زنان و مردان میتوانند در جایگاه خود وظایف یکدیگر را برعهده بگیرند و بر این باور هستیم که امروزه زنان پا به پای مردان رشد اجتماعی داشتهاند، اما اینکه جایگاه زنان و مردان در نقشآفرینی تعویض شود، با “سرشت” انسانی مغایرت دارد، به طوریکه این تناقض میتواند تا حد زیادی زوجین را در برقراری روابطشان دچار مشکل کند.
البته نیکنام توصیه میکند که برعکس دیدگاههای سنتی به جهت اینکه زنان بخشی از درآمد خانه را تأمین میکنند، باید نقش وظایف خانه تعدیل شود و بخشی از وظایف خانه برعهده مردان قرار گیرد، اما تغییر جایگاه بر روی روحیه و صفات روانی افراد اثرگذار است و فرد را در قالب معکوس جنسیتی، رکود و افسردگی قرار دهد، به طوریکه تاحدود زیادی باعث بروز بحرانهای جنسیتی در آنها خواهد شد.
وی با تاکید بر اینکه نقش آفرینی زنان در خارج از خانه و مردان در خانه باعث اختلال در زندگی زوجین خواهد شد، میگوید: با توجه به اینکه شرایط اقتصادی در جامعه ما تغییر کرده و همچنین حضور زنان به عنوان منبع درآمد در جامعه بیشتر شده است، به تبع آن تقسیم وظایف خانه بین زن و مرد مشاهده میشود، اما اگر بحران جنسیتی در جامعه افزایش پیدا کند به طوری که مردان به جای زنان در خانه فعالیت کنند و زنان به جای مردان منبع درآمد باشند، این روند باید تعدیل شود و به صورت منعطف نقشبندی و تقسیم بندی وظایف شکل گیرد.